جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


دور دنیا در ۴۰ روز!


دور دنیا در ۴۰ روز!
● درباره کارگردان:
«مایکل اندرسون» فیلمساز پرکار سینمای هالیوود در طول ۵ دهه در ژانرهای مختلف ذوق آزمایی کرده و ساخته هایش اغلب از لحاظ تجاری مورد توجه قرار گرفته اند. وی متولد ۱۹۲۰ در لندن است. پدرش «لارنس اندرسون» در آن دهه بازیگری نسبتاً مشهور محسوب می شود. وی کار سینما را با دستیاری کارگردان و ایفای نقشهای کوچک در سال ۱۹۳۸ آغاز کرد.
بعد از چندی دستیار کارگردان فیلمسازان مشهور و بنامی چون «آنتونه اسکوئیت»، «نوئل کووارد»، «دیوید لین» و «کارول رید» شد که همه آنها جزو برجسته ترین فیلمسازان انگلیسی بودند که بعداً به سینمای آمریکا پیوستند. در جنگ جهانی دوم به خدمت ارتش پیوست. در سال ۱۹۴۹ با فیلمی به نام «سرباز آنجلو» کار فیلمسازی اش را در انگلستان آغاز کرد.
با نگاهی گذرا به کارنامه اندرسون فیلمهای مهمی را در ژانرهای متفاوت می یابیم؛ فیلمهایی چون: «دور دنیا در هشتاد روز»، ۱۹۵۶ (علمی تخیلی) «با شیطان دست بده» ۱۹۵۹ (حادثه ای)، «همه آدمخواران خوب جوان»، ۱۹۶۰ (ملودرام)، «تیغه برهنه»، ۱۹۶۱ (تریلر)، «عملیات تراسبو»، ۱۹۶۴ (جنگی)، «یادداشت های کوئیلر»، ۱۹۶۶ (تریلر سیاسی) «کفش های ماهیگیر»، ۱۹۶۸ (تاریخی)، «اورکا نهنگ خشمگین»، ۱۹۷۷ (فاجعه) که همه این فیلم ها از ساختار روایی قابل قبولی برخوردارند و سرگرم کننده اند.
وی از کارگردانان درجه B سینمای آمریکاست که هیچ وقت با ساخته هایش نتوانست در حد بزرگان این رشته (فوزد- هاوکس- هیچکاک و...) باشد، ولی وی شناخت و تسلط خوبی نسبت به عوامل فنی و ساختاری سینما داشت و بیشتر فیلمهایش حداقل برای بیننده، خسته کننده نیست. پسرش «مایکل اندرسون جونیو» نیز از هنرپیشه های سینما و تلویزیون آمریکاست.
● درباره فیلم:
«دور دنیا در هشتاد روز» اولین و مهم ترین ساخته اندرسون محسوب می شود که با انبوهی از بازیگران مشهور، جوایز اسکار را دشت کرده و شهرت زیادی برای وی در ابتدای کارش به وجود آورد و نام وی را بر سر زبانها انداخت. داستان فیلم از رمان معروف «ژول ورن» وام گرفته شده است.داستان «دور دنیا در هشتاد روز» محل مناسبی برای ساختن یک فیلم پرحادثه و پرفراز و نشیب است و «اندرسون» بخوبی از این دستمایه استفاده کرده و یک فیلم پر کشش با ضرباهنگ بالا ساخته است.
یک نجیب زاده دوران ویکتوریا شرط می بندد که با پیش خدمت خود دور دنیا را در هشتاد روز طی کند. اندرسون بخوبی موفق شده بین روایت داستان و ریتم حوادث تعادل مناسبی ایجاد کند. همزمان که فیلم کمی ریتم یکنواخت پیدا می کند فیلمساز با ایجاد چند گره تعلیق زا و یا صحنه های پرزد و خورد، جانی دوباره به ساختمان فیلم می بخشد.
مثل سکانسهای نجات شاهزاده هنری و یا حمله سرخپوستها به قطار و این باعث می شود مدت زمان بالای فیلم (۱۷۸ دقیقه) باعث خستگی مخاطب نشود این فیلم جزو ۵۰ فیلم پرفروش تاریخ سینماست که البته استفاده درست از عامل تعلیق در فیلم از تخصصهای اندرسون می باشد.
بخشی از سرزنده و پویا بودن ریتم فیلم به مونتاژ هنرمندانه آن برمی گردد که در صحنه های اکشن با تدوین منقطع، ضرباهنگ سریعی به فیلم داده است. همچنین استفاده هوشمندانه از مونتاژ موازی هم در فیلم قابل اشاره است و در زمانهایی که «آقای فاگ» به همراه گروهش مناطق مختلف دنیا را پشت سر می گذارند در لندن همزمان اخبار فعالیتهای آنها به اطلاع می رسد. یکی دیگر از نقاط قوت فیلم بهره عالی از رنگ و طراحی لباس و صحنه می باشد.
فیلم از لوکیشنهای مختلفی برخوردار است که فیلمساز با استفاده عالی از عوامل ذکر شده فضاسازی مناسب و باورپذیری از این مناطق ارائه داده ضمن اینکه استفاده از رنگهای شاد و گرم در بیشتر صحنه ها، چشم انداز تماشایی و فانتزی گونه به فیلم بخشیده و از لحاظ بصری با اثر ممتاز و چشم نوازی روبرو هستیم.
فیلم با خیل عظیمی از بازیگران مشهور (۴۲ ستاره سینما در نقشهای بلند و کوتاه) به رکورد جدیدی در سینما می رسد و شاید پر بازیگرترین فیلم تاریخ سینما باشد. بازیگران بزرگی که بسیاری از آنها به صورت افتخاری نقشهای کوچکی را ایفا کرده اند. اما دو بازیگر اصلی فیلم «دیوید نیون» و «کانتینفلاس» هر دو بازی خوبی از خود به نمایش گذاشتند. «دیوید نیون» در نقش اصلی «آقای فاگ» که یک نجیب زاده انگلیسی بسیار خشک و دقیق و مقرراتی با آن چهره دیپلمات منش و رفتار آقامنشانه اش انتخاب مناسبی است و همچنین «کانتینفلاس» هم در نقش خدمتکار شوخ وی «پاسپارتو» با آن بدن منعطف و قابلیتهای کمیکش در میمیک چهره حضور جذابی دارد و بار طنز فیلم را افزایش داده است که البته این طنز خاص انگلیسی مآبانه در کل فیلم حکمفرماست.
با اینکه ما با یک اثر «علمی- تخیلی» روبرو هستیم، اما گهگاهی فیلمساز از میزانسهای حساب شده ژانر وسترن هم استفاده می کند که این ویژگی مخصوص در سکانس حمله سرخپوستها به قطار دیده می شود.
همچنین استفاده از کمدین بزرگ سینما «باترکیتن» به عنوان متصدی قطار، یک ادای دین کوچک به این نابغه سینما می باشد (بیاد بیاورید فیلم صامت ژنرال را). در نهایت فیلم در رشته های بهترین فیلم سال، فیلمنامه، فیلمبردار (لیونل الیندون) و موسیقی (ویکتوریانک) برنده جایزه اسکار می شود، ولی «مایکل اندرسون» فقط کاندیدای دریافت این جایزه می شود. «دور دنیا در هشتاد روز» یک فیلم شیک پرزرق و برق، خوش ساخت و خوش رنگ و لعاب هالیوودی است که فاقد مضامین عمیق است، ولی می تواند برای مدتی شما را سرگرم سازد و اگر هدف اولیه سینما را تفنن بدانیم شاید این فیلم یک نمونه بسیار مناسب باشد.
● اندر حکایت پخش تلویزیونی:
فیلم در قالب برنامه ۱۰۰ فیلم از شبکه سوم پخش شد، یعنی تنها برنامه ای که در سیاستهای آن پخش فیلمهای قدیمی کلاسیک به چشم می خورد. البته دقت کنید که از زمان اصلی فیلم یعنی (۱۷۸ دقیقه) فقط ۹۰ دقیقه آن پخش می شود که حذف نیمی از فیلم در حقیقت خیلی از ظرافتهای ساختاری آن را بر باد می دهد.
البته باز هم جای شکرش باقی است که حداقل دوبله قدیمی فیلم را تغییر نداده اند، چون اگر قرار بود فیلم با دوبله جدیدی پخش شود که خوشبختانه فیلم مجدداً در سالهای اخیر دوبله نشده آن نصف دیگر اعتبارش را هم از دست می داد.در این نسخه جدید پخش شده «آقای فاگ» دور دنیا را بجای هشتاد روز در ۴۰ روز طی می کند!
علی باقرلی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید