جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


نور خاموش Stellet licht


نور خاموش Stellet licht
▪ نویسنده و کارگردان: کارلوس ریگادس.
▪ مدیر فیلمبرداری: الکسیس زیب.
▪ تدوین: ناتالیا لوپز.
▪ طراح صحنه: جراردو تاگل.
▪ بازیگران: کورنلیو وال فهر[یوهان]، میریام تووس[استر]، ماریا پانکراتز]، پیتر وال[پدر]، الیزابت فهر[مادر]، یاکوب کلاسن[زاکاریاس]، ایرما تیه سن[سارا]، آلفردو تیه سن[آلفردو]، دانیل تیه سن[دانیل]، اوتگه لوون[اوتگه]، یاکوب لوون[یاکوب]، الیزابت فهر[آنیتا].
▪ ۱۲۷، ۱۳۵ و ۱۴۴ دقیقه.
▪ محصول ۲۰۰۷ مکزیک، فرانسه، هلند، آلمان.
▪ نام دیگر: Silent Light، Lumière silencieuse، Luz silenciosa.
▪ برنده جایزه داوران برای بهترین فیلم از جشنواره برگن، برنده جایزه داوران و نامزد نخل طلای جشنواره کن، برنده هوگوی طلایی بهترنی فیلم از جشنواره شیکاگو، برنده جایزه بهترین فیلمبرداری-بهترین کارگردانی-بهترین صدابرداری و جایزه اول جشنواره هاوانا، برنده جایزه طلایی بهترین فیلم و جایزه نقره بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم های آمریکای لاتین، برنده جایزه بهترین فیلمبرداری-جایزه منتقدان برای بهترین فیلم و جایزه اول بهترین فیلم جشنواره لیما، برنده جایزه فیپرشی و بهترین فیلم آمریکای لاتین از جشنواره ریو دو ژانیرو.
▪ ژانر: درام.
یوهان و استر به همراه فرزندان شان زندگی ساکت و آرامی را در چیخواهوا می گذرانند. اما این آرامش به زودی از میان می رود، چون یوهان عاشق زنی دیگر به نام ماریان شده است. یوهان می پندارد سرانجام عشق واقعی زندگی اش را یافته است.
یوهان این ماجرا را ابتدا با دوستش زاکاریاس در میان می گذارد. زاکاریس این اتفاق را سرنوشت می داند. اما یوهان که عقیده دارد" مرد خود سرنوشت اش را می سازد" این موضوع را با پدرش یک واعظ مسیحی نیز در میان می گذارد.
پدر یوهان این کار را عملی شیطانی و گناه می داند، اما به گونه ای قدری مسلکانه آن را سرنوشتی از پیش مقدر شده می نامند. سرانجام یوهان موضوع را با استر در میان می گذارد. استر دل شکسته به زودی بر اثر بیماری می میرد، اما در مراسم تشیع جنازه او ماریان سر رسیده و با بوسه او استر بار دیگر زندگی را از سر می گیرد...
● چرا باید دید؟
سه سال قبل بود که با فیلم نبرد در آسمان کارلوس ریگادس فیلمساز مکزیکی به فهرست سالیانه بهترین های منتقدان فرنگی راه یافت. کسی که در فیلم هایش رابطه جسمانی تمی ثابت بود و ارتباطی تنگاتنگ با مذهب داشت.
نبرد در آسمان با وجود قصه غم انگیزش امید را به تماشاگر عرضه می کرد و ساختاری معقول و جذاب داشت که تماشاگر را تا پایان با خود همراه می کرد. البته بی پروایی ریگادس در نمایش برهنگی و اعمال جنسی نیز بی تاثیر نبود.
ریگادس دو سال بعد از این فیلم با بودجه ای فقیرانه تر[۹۸۰ هزار یورو] دست به کار ساختن نور خاموش شد. حاصل کار فیلمی متین تر، زیباتر و دارای بار مذهبی بیشتری است. اما این مزایا نمی تواند تماشاگر آشنا به ریتم تند فیلم های امروزی را با خود همراه کند.
نور خاموش برای تماشاگری ساخته شده که پس از تماشای فیلم های طولانی تارکوفسکی دچار هیجان می شود و کسی مانند روبر برسون نزد او پیامبری بی بدیل در عرصه سینماست. نماهای طولانی، گاه بسیار ساکن و بدون حوادث پر حرکت داخل قاب که می تواند صبوری هر کسی را به چالش بطلبد. اما منتقدانی را که از دیدن فیلم که چه عرض کنم، نوارهای حاوی رگبار تصاویر پر سر و صدا خسته شدند وادار به تحسین کند. مخصوصاً اگر دیندار هم باشند!
منتقد مجله تایم فیلم را دارای صحنه هایی درخشان و آکنده از ذکاوت بصری و احساسی خوانده، مانولا دارگیس منتقد نیویورک تایمز نیز آن را یک داستان به ظاهر ساده درباره بخشش، اما دارای تصاویری فوق العاده زیبا با شخصیت هایی که با نوری درونی روشن شده اند تعریف کرده و منتقد مجله لوموند نیز ریگادس را نابغه ای که هر لحظه را مقدس ساخته می نامد.
اما.... نور خاموش که داستان خود را در میان طلوع و غروبی بازگو می کند، نه به این خاطر که اولین فیلم تولید شده به زبان سخت نا آشنای Plautdietsch[شاخه ای از زبان آلمانی با تاثیراتی از زبان هلندی]است یا فاقد هر گونه جذابیت در قصه؛ بلکه برای همین پیام مذهبی اش و تم تزلزل ایمان[یوهان عشق خود را به ماریان نوعی امتحان الهی می داند] دوست ندارم.
پیامی به شدت کهنه، نخ نما، به دور از ضرورت های زمانه و از همین رو کسالت بار و خفه کننده که حتی مقایسه دست و دل بازانه آن با فیلم های ترنس مالیک[فیلمساز مجبوب من] توسط منتقدان ریز و درشت نمی تواند مرا وادار به توصیه تماشای آن کند.
یقین دارم کسانی که دو فیلم قبلی ریگادس را نیز دیده اند، با تماشای نور خاموش سخت جا خورده و دستخوش حیرت خواهند شد.
سکوت و شاعرانگی ظاهری فیلم نیز در خدمت ایمان آوردن به معجزه انتهایی فیلم است و جز فریب و ریا در آن نمی بینم. در یک کلام: فیلم متعلق به زمانه ما نیست. نمونه های بهتر را چندین دهه قبل امثال درایر ساخته اند[سکانس پایانی شباهتی فراوان به سکانسی از فیلم کلام دارد].
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید