سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


دور حق و دور باطل در تئوری تورم


دور حق و دور باطل در تئوری تورم
بحث تورم در کلاس‌های اقتصاد به صورت بحثی داغ درآمده است. پرسش‌های متعددی را دانشجویان مطرح می‌کنند ...
... که کمی وقت کلاس توجیه خوبی برای فرار از برخی از آنها است، ولی باید قبول کرد که ابعاد نظری تورم نیازمند کار علمی عمیق‌تر و وسیع‌تر است تا قدرت توضیح‌دهندگی و پیش‌بینی درست تورم پیدا شود. یکی از این پرسش‌ها آن است که چرا در کشورهای پیشرفته صنعتی تورم پایین است و روند آن هم کند است؟ برای پاسخ به این سوال باید به چند عامل مهم مرتبط به هم که نرخ تورم را شکل می‌دهند، توجه کرد: یکی انتظارات مردم از تورم و دیگری روند قراردادهای دستمزد و ارتباط آنها با قیمت‌ها است.
این مقاله کوتاه می‌کوشد به صورت اشاره به آنها بپردازد. بحث حداقل دستمزدها و سه جانبه‌گرایی (دولت، کارگران و کارفرمایان) برای توافق بر سر دستمزدها در پایان هر سال بحث داغی است که به اوایل سال بعد هم می‌کشد. مذاکره برای قرارداد یکساله یا بیشتر مستلزم توجه به نرخ تورم است، بنابراین انتظار از تورم آینده در تبیین نرخ تورم فعلی نقش دارد. اولا همین جا باید گفت که تصمیم‌گیران اقتصادی با متغیرهای واقعی یعنی پس از تعدیل آنها با نرخ تورم تصمیم می‌گیرند. مثلا پس‌اندازکنندگان نرخ بهره را که به صورت اسمی یا پولی توسط بانک‌ها با آب و تاب اعلام می‌شود نرخ تورم را از آن کسر نموده و مانده مثبت یا منفی آن را ملاک قرار می‌دهند.
در مورد دستمزدها هم این دستمزد واقعی است که برای تصمیم به عقد قراردادهای کار خط را می‌دهد! در یک کشور صنعتی که نرخ تورم پایین است، اگر کارفرمایی بر پایه عملکرد کارگری بخواهد نرخ دستمزد واقعی او را برای سال آینده دودرصد بالا برد، کارگر مزبور برای افزایش دستمزد اسمی خود در قرارداد باید چه رقمی را در نظر بگیرد؟ اگر نیروی کار مثال ما بر این باور است که نرخ تورم سال آینده ۳درصد خواهد بود برای رسیدن به هدف رشد ۲درصدی دستمزد واقعی، تقاضای ۵درصد افزایش دستمزد برای خود می‌نماید. اگر کارفرمای مثال ما هم برای نرخ تورم همین برآورد را باور داشته باشد و با انصاف به قضیه بنگرد آنها به توافق می‌رسند.
این تصمیم آنها بر پایه انتظارات آنها از رفتار آینده قیمت‌ها لااقل موجب افزایش یک قلم از قیمت‌ها در جامعه؛ یعنی دستمزد پولی متقاضی کار مثال ما شده است. آنچه درباره قیمت یا هزینه دستمزدها گفته شد در مورد سایر نهاده‌ها و عوامل تولید نیز صادق است. کارفرمای مثال ما برای تهیه مواد اولیه و اجاره مکان و هزینه تهیه سرمایه یعنی نرخ تسهیلات نیز با همین مشکل؛ یعنی با لحاظ کردن نرخ تورم آتی مواجه است. کمی هم به پیچیدگی کار توجه کنید که انتظار گروه‌های مختلف از نرخ تورم سال آینده متفاوت است و قدرت چانه‌زنی آنها هم با یکدیگر تفاوت دارد، بنابراین مهار تورم «به همین سادگی» هم نیست، نتیجه آنکه انتظار بالا رفتن نرخ تورم را داشتن، دستمزدها و قیمت سایر نهاده‌های تولیدی را با روندی صعودی مواجه می‌سازد.
عکس‌العمل بنگاه‌ها که رفتار عقلانی دارند؛ یعنی در پی حداکثرسازی سود خود هستند، چگونه خواهد بود؟ اگر بنگاه برای پوشش هزینه‌های خود مجبور به بالا بردن قیمت محصولات خود می‌شود، بنابراین یک نرخ تورم انتظاری بالا به یک نرخ تورم بالا در عمل منجر می‌شود! این رابطه در جهت عکس هم کار می‌کند؛ یعنی انتظار تورم پایین نرخ تورم را در عمل پایین می‌آورد. پرسش مقدر شما و دانشجویان وقتی بحث به اینجا می‌رسد آن است که انتظارات تورمی را چه عواملی شکل می‌دهند؟ کم و کیف انتظارات مردم تا حد زیادی تحت تاثیر تجربه اخیر آنها است.
اگر سیاست‌های پولی، مالی و ساختاری توانسته باشند تورم را برای مدتی در سطح پایین نگه دارند و دامنه نوسان آن را محدود کنند مردم انتظار خواهند داشت که این روند ادامه یابد و لذا تورم پایین می‌ماند! و برعکس. حال فرض کنید شرایط مات و پرابهام اقتصادی اجازه پیش‌بینی اوضاع را به فعالان اقتصادی ندهد، انتظارات مردم دستخوش نوسانات و تلاطم‌ها شده و در اینجا است که اخبار و شایعات در مورد اقتصاد ملی و شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای و بی‌ثباتی‌ها در مدیریت‌ها و سیاست‌ها و سردرگمی‌های دولتمردان در تصمیمات، نرخ تورم انتظاری را در حد بالا یا پایین خود شکل می‌دهد و عدم اطلاع‌رسانی به موقع و معتبر بانک‌های مرکزی در ارائه پیش‌بینی نرخ آتی تورم که مورد قبول موسسات علمی و پژوهشی مستقل کشور هم باشند، مزید بر علت می‌شود.
وقتی بحث به اینجا می‌کشد پای تابلو مثلث رسمی می‌کنیم که یک راس آن را تورم انتظاری پایین تشکیل می‌دهد، راس دیگر آن را که جهت حرکت را با فلش مشخص می‌کنیم افزایش کند دستمزدها و سایر هزینه‌های تولید و سرانجام از این راس به گوشه سوم؛ یعنی تورم پایین می‌رویم.
بن‌برنانکی، ریاست بانک مرکزی ایالات‌متحده در کتاب مشترک خود با فرانک این دور را «دور حق» تورم و وقتی سه‌گوشه مثلث فوق برای تورم بالا رسم می‌شود، آن را «دور باطل» تورم نامیده‌اند. این نقش مهم انتظارات تورمی در جامعه در تبیین روند افزایشی یا کاهشی دستمزدها و هزینه‌های نهاده‌های تولید برای توضیح روند کند تورم در کشورهای پاسخگو و با ساختار رقابتی تحلیل خوبی است. البته عوامل مهم دیگری هم در آن کشورها کارسازند.
به هر حال اقتصاددانان تورم را چسبنده می‌دانند چه در مورد بالا رفتن چه در مورد پایین آمدن. چرا چنین است؟ به دو دلیل؛ یکی رفتار مردم در شکل‌گیری انتظارات تورمی وقتی به آینده می‌نگرند و دیگری آنکه انتظارات از نرخ تورم بر قرارداد دست‌مزدها و قیمت مواداولیه و سایر نهاده‌ها تاثیرگذار است.
آیا چسبندگی قیمت‌ها را وقتی به نقطه بالای دماسنج رسیده، نمی‌توان پایین آورد؟ جواب اجماع اقتصاددانان آن است که می‌توانیم. تجارب همسایگان گواه آن است، به شرط آنکه دولت و مجلس با علم اقتصاد مهربان باشند و تفاهم ملی را شرط موفقیت بدانند و به عوامل موثر بر دامن زدن به انتظارات تورمی حساس باشند.
دکتر احمد یزدان‌پناه
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید