جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تورم تبلیغاتی و تبلیغات متورم


تورم تبلیغاتی و تبلیغات متورم
مبارزه با هر مشکل اجتماعی مستلزم وجود آگاهی جمعی است، اما دانش معمول و شناخته‌شده مسوولا‌ن و صاحبان قدرت از مشکلا‌ت نیز برای حل مشکلا‌ت ضروری است. امروز که تورم به نحو عصبانی‌کننده‌ای گریبان جامعه را گرفته و صدای همه را درآورده است، به طوری که حتی متهمین این وضع می‌کوشند به‌جای پذیرش صادقانه مسوولیت، از جایگاه اتهام کناره‌گیری کرده و حتی خود را در کرسی مدعی‌العموم بنشانند، لا‌زم است که نگاهی هم به ریشه‌های فکری بروز این اوضاع تاسف‌آور داشت.
کسانی که متهم ردیف اول این اوضاع هستند، در توصیف تورم به‌ویژه قیمت مسکن و اجاره‌خانه مدعی‌اند که با بازار تبلیغاتی قیمت را به صورت کاذب بالا‌ برده‌اند و سپس به‌جای پاسخگویی در مورد وضع ناهنجار کنونی و اقدام منطقی برای حل بحران، برای جوانان دل سوزانده‌اند که چگونه یک زوج جوان با درآمد حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان می‌توانند منزلی ۸۰-۷۰ متری را ۲۰ میلیون پول پیش بدهند و ۱۵۰ هزار تومان اجاره پرداخت کنند؟!
اگر خوب بنگریم ریشه اصلی تورم در ذهنیت مذکور است که آن را کاذب و ناشی از تبلیغ دانسته است. وقتی که دولتی در یک سال نزدیک به ۸۰ میلیارد دلا‌ر درآمد نفتی دارد و ارقام قابل توجهی هم درآمدهای ناشی از صادرات گاز، میعانات نفتی و پتروشیمی دارد که متاثر از نفت است و آن را به انحای مختلف وارد جامعه می‌کند و در عین حال تورم ناشی از آن را تبلیغاتی و کاذب می‌داند، دیگر نباید انتظار آن را داشت که در ادامه وضع موجود سیاستی علمی و مناسب برای رفع این مشکل از جانب چنین دولتی اتخاذ شود.
اگر بپذیریم که قیمت‌ها صرفا به دلیل تبلیغات، زیاد شده است، این نکته نه‌تنها مسوولیت دولت را در بروز این وضع کم نمی‌کند، که بیشتر هم می‌کند، زیرا گفته خواهد شد که در این صورت حکومت نه‌تنها باید بتواند جلوی افزایش قیمت را بگیرد، بلکه باید آن را کاهش هم بدهد، زیرا ۹۹ درصد ابزارهای تبلیغاتی (آن هم از نوع یکطرفه آن) در اختیار و انحصار حکومت است و حکومتی که نتواند با استفاده از این همه ابزار تبلیغاتی، جلوی تورم را بگیرد و مخالفان آن با یک درصد این ابزار، صد درصد بر تورم می‌افزایند، آیا بهتر نیست که تمام این اختیارات و امکانات را زمین بگذارند، بلکه مشکل بیش از این نشود؟
کاذب بودن تورم به چه معناست؟ اتفاقا تورم موجود کاملا‌ صادق است، چون هر لحظه جیب مردم را خالی و ذوب می‌کند و مثل کوه یخی است که در وسط صحرای سوزان قرار داده شود. پس چرا چنین تورمی را که حتی از خورشید درخشان سوزاننده‌تر است و عمق وجود افراد را می‌سوزاند، باید کاذب نامید؟
این تورم نه کاذب است و نه تبلیغاتی. آیا مسوولا‌ن از خود پرسیده‌اند افزایش قیمت خانه‌ای که در سال پیش ۶۰ میلیون تومان بود و حالا‌ مردم تا حدود ۱۵۰ میلیون پول باید برای خرید آن پرداخت می‌کنند، چگونه ناشی از تبلیغات است؟ اگر خریدار فعلی پول موجود ۱۵۰۰ میلیون) را داشت، چرا با این پول دو سال قبل خانه‌ای دو و نیم برابر آنچه که امروز می‌خواهد بخرد، نخرید که امروز مجبور شود، همان خانه را با ۱۵۰ درصد افزایش قیمت بخرد؟ روشن است که وی دو سال پیش چنین پولی را نداشت و امروز دارد لذا در این فاصله این حجم زیاد پول از جایی وارد بازار شده است که به دست او رسیده و این منبع ورود، جایی غیر از حکومت نیست یعنی همان تزریق نقدینگی دولتی منبع ورود این پول است که البته نابرابر هم توزیع می‌شود، همان عنصری که مسوولا‌ن دولت به نقش تورم‌زای آن اعتقادی نداشته و آن را مسخره می‌کردند و این نقش مخرب هنوز هم به تمام معنا ظاهر نشده است و کافی است به دلا‌یل متعددی وقفه‌ای در روند کنونی واردات رخ دهد، تا معلوم شود وقتی که این حجم عظیم آب (نقدینگی) پشت سد سیاست‌های وارداتی دولت جمع شده و بر اثر فشار دیواره‌های سد را با خطر تخریب مواجه کند و مسوولا‌ن مجبور به بازکردن دریچه‌های متعدد آن شوند، چه خسارت بزرگی را به اراضی زیر سد یعنی مردم و جامعه وارد خواهد کرد.
اگر تورم ناشی از تبلیغات بود، قطعا دست اندرکاران می‌توانستند قیمت اجناس را به صفر یا نزدیک به آن برسانند، زیرا در این حوزه انحصار و آشنایی کافی دارند، اما چه می‌شود کرد که تورم از جمله متغیرهایی است که کمتر تحت‌تاثیر تبلیغات و عوامل روانی است و اگر هم اندکی تاثیر پذیرد، بسیار موقتی و گذراست. ‌
مشکل اینجاست که باید نگاه به وظیفه صاحبان قدرت را اصلا‌ح کرد. تورمی که جامعه ما از آن رنج می‌برد، در تمام دنیا شناخته‌شده و تحت کنترل است و تنها مردم کشورهای معدودی مثل زیمبابوه و ونزوئلا‌ و امثالهم از آن رنج می‌برند و اگر در اکثر کشورها حل شده، به معنای آن است که هم پدیده‌ای شناخته‌شده است و هم اراده برای حل آن قابل حصول است.
در مقابل وقتی که فریاد جامعه ما از این پدیده بلند است ولی نه‌تنها بهبودی حاصل نمی‌شود که عقب‌گرد را شاهدیم، چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟ جز اینکه یا مسوولا‌ن، پدیده تورم را که برای جهان شناخته‌شده است نمی‌شناسند، یا اراده حل آن را ندارند و یا هر دو؟ در هر حال این سوال مطرح خواهد شد که چنین مسوولا‌نی که قادر به شناخت و حل این پدیده شناخته‌شده نیستند، چرا و چگونه می‌توانند داعیه اصلا‌ح جهان را داشته باشند؟ شاید ضروری باشد به‌جای اکتشافات فضایی و سیر در ستاره‌ها و آسمان‌ها، قدری هم به اموری که در خانه می‌گذرد بپردازیم شاید مشکلا‌ت عاجل‌تری در آنجا باشد که وظیفه ما حل این مشکلا‌ت است. اداره جهان را باید پیشکش کسانی نمود که با قدرت و عقلا‌نیت بسیار بسیار بیشتر، اکنون در این گرداب فرو رفته‌اند، ما باید بر اداره کشور خود کوشا باشیم و شرط اول آن اداره امور اقتصادی در حد و اندازه‌های پذیرفتنی است. اقتصاد را هم نمی‌توان در قالب شعارهای تبلیغاتی مثل طرح‌های ضربتی اداره کرد. گرچه مشاوره اقتصادی دادن وظیفه نویسنده نیست، اما فکر می‌کنم اگر کسانی درصدد خرید یا تعویض خانه هستند، قبل از اجرای طرح‌های ضربتی مورد نظر حکومت در این زمینه اقدام کنند، چراکه طرح‌های ضربتی در اقتصاد نتایجی جز تورم بیشتر نخواهد داشت، نتیجه‌ای که به‌ضرر مردمان کم‌درآمد و فقیر است.
- عباس عبدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید