چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


نفت عراق، جذاب‌ترین غنیمت اقتصادی تاریخ غرب


نفت عراق، جذاب‌ترین غنیمت اقتصادی تاریخ غرب
وقتی در آغازین ماه‌های آخرین دهه قرن بیستم میلادی، صدام حسین دیکتاتور معدوم عراق، عطش جنون قدرت خویش را در ریگستان‌های تفدیده کویت سیراب می‌کرد، ناوگانی از مجهزترین نیروهای نظامی عالم و عمدتاً غرب به سرکردگی ایالات متحده، زیر لوای دفاع از حقوق پایمال شده مردم کویت رهسپار حساس‌ترین کانون امنیت انرژی جهان، خلیج فارس شدند.
با آغاز جنگ نخست خلیج فارس، این نزاع خونین، از سوی عده زیادی از مورخین و تحلیل‌گران به درستی نام <جنگ نفت> گرفت و نشان داد که انسان چگونه می‌تواند با قرار گرفتن در سراشیبی دوری از تعالیم ادیان آسمانی، بر سر هر موضوع و حادثه‌ای، خون بریزد. جنگ نفت البته پیامدها‌ی دیگری نیز داشت که در نخستین گام، باز کردن هرچه بیشتر پای نظامیان آمریکایی به پراهمیت‌ترین آبراهه جهان و جاخوش کردن شمار زیادی از آنان در صحراهای جنوبی خلیج فارس و در پوشش ظاهری حمایت از اعراب در برابر دیکتاتوری بین‌النهرین از آثار مهم جنگ نخست بود.
ایالات متحده و سایر متحدان غربیش با لشگرکشی به عراق و عقب راندان صدام از کویت، علاوه بر نشان دادن هیبت و هیمنه خود به اعراب جنوب خلیج فارس، توانستند میلیاردها دلار قرارداد فروش تسلیحات را از راه تزریق تفکر >Sadam Fobia< یا <صدام ترسی> با اعراب، منعقد کرده و جیب خالی شده خود در اثر هزینه‌های لشگرکشی را بارها بیش از پیش پر کنند.
پس از این رویداد، غربیان دریافتند که کشورهای حاشیه جنوبی این منطقه به شدت مستعد و آماده داشتن یک همسایه <غیرمنتظره> هستند. همین موضوع و با گسترش ابعاد تعارض میان ایالات متحده و عراق عصر صدام، منجر به بروز لشگرکشی دوم غرب به منطقه و اشغال نظامی کامل سراسر خاک عراق شد.
تبعات و عواقب این رخداد به گونه‌ای بی‌بدیل و کم سابقه است که هنوز و با گذشت بیش از ۴ سال از اشغال نظامی عراق و اگرچه حوادثی مهیج همچون دستگیری پرحاشیه،‌ دادگاهی و به دار کشیدن دیکتاتور خونخوار میان رودان و همدستانش و حوادثی بعضاً تلخ و تاسف‌بار همچون کشتار روزمره مردمان عادی در عرصه کوچه و خیابان‌های شهرهای عراق را شاهدیم، بخش غالب نظریه‌پردازان و طراحان تئوری‌های فکری غرب از تجربه و کاوش ایدئولوژیک مسایل رخ نموده عاجزند.
به تعبیری دیگر می‌توان گفت حوادث و رویدادها، در چهارراه حوادث <عراق> با چنان سرعت توفنده‌ای به وقوع پیوست که درک و یا ریشه‌یابی برخی از آنها از توان داده‌پردازی اهل فن نیز خارج است. به هرروی عراق ناآرام امروز اگرچه محصول بی‌خردی و قدرت‌طلبی عیان و آشکار ایالات متحده و نتیجه بدیهی حضور ۳ دهه‌ای عنصری جاه‌طلب و فطرتی سرشار از هوس خون و قدرت است اما ناآرامی آن با کش‌ و قوس‌های جانبی‌اش اکنون به تهدیدی آشکار برای منطقه پراهمیت خلیج فارس تبدیل شده است.
از سویی برخی گرایش‌های قومیتی و پاره‌ای تعلقات و تعصبات مذهبی زمینه حضور و نفوذ اندیشه‌های التقاطی دینی را در میان عراقیان پدیدار ساخته است و از سویی دیگر تداوم و شدت یافتن این تعارض‌ها می‌رود تا عراق را به عنوان الگویی از <عدم اتحاد میان اقوام اسلامی> و نشانه بارزی از، از هم گسیختگی سرزمینی ظاهر سازد.
از طرفی تقریباً همه همسایگان عراق و نخبگان فکری- سیاسی منطقه بر ضرورت پیشگیری از وقوع هرگونه بحران قومی- مذهبی در عراق تاکید داشته و بعضاً اهتمام خاصی را نیز برای تحقق راهبردهای منتهی به اتحاد اقوام و قبایل عراق به کار برده‌اند.
ناگفته پیداست همه این تلاش‌ها و کوشش‌ها صرفاً برای آن است که عراق به دلیل مزایا و استعدادهای بی‌نظیرش به عاملی در راه تضعیف قدرت جهان اسلام تبدیل نشود. به موازات برخی دست‌های پیدا و پنهان که قدرت یافتن تمدن اسلامی برخاسته از حکومت‌های مبتنی به امت اسلامی را برنمی‌تابند و آن را به تعبیر ساموئل هانتینگتون، طراح نظریه برخورد تمدن‌ها،<موجب بیداری شیر خفته اسلام> تلقی می‌کنند در تلاشند تا نقاط کانونی اتحاد ملی عراق و عوامل موثر بر کاهش تنش‌های داخلی و خارجی عراق آزاد را به زنجیره‌ای سست و شکننده و حلقه متصله بی‌ثباتی نهایی عراق تبدیل کنند.
یکی از پراهمیت‌ترین کانون‌های تاثیرگذار در فضای سیاسی- اقتصادی عراق، لامحاله نفت و اقتصاد نفتی پرمزیت عراق است. پذیرفته‌ایم که عراق با میلیاردها بشکه ذخایر غنی نفت و ذخایر بسیار ارزشمند گاز طبیعی، یکی از قطب‌های کم نظیر قدرت انرژی منطقه محسوب می‌شود.
عراق طی سالیان دور به عنوان یک تولیدکننده و صادرکننده مهم نفت هماره مطرح بوده است و به موازات، اقتصاد عراق نیز خاصه طی نیم قرن اخیر با دور شدن از فضای احتمالی صنعت و خدمات به سوی اقتصاد یک محصولی نفتی گرایش پیدا کرده است. واقعیت اینجاست که نفت به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر ساختار اقتصاد عمدتاً تک محصولی کشورهای نفت‌خیز جهان، همواره مورد توجه جدی دولت‌های غربی بوده است.
چه این ستون اصلی خیمه اقتصادی کشورهای جهان سوم می‌تواند به عنوان عامل و بازیگری حساس آلت دست مطامع غربیان قرار گرفته و راه سودآوری را برایشان به آسانی بگشاید. به هرروی در عراق نفت خاصه طی نیم قرن اخیر نقشی تعیین‌کننده و موثر داشته است اما از زمان جنگ دوم خلیج فارس و اشغال کامل عراق از سوی بیگانگان و باقی ماندن آنها در خاک عراق، سرنوشت نفت این کشور در فضایی بحرانی قرار گرفت که در دوره نخست، تولید نفت به حداقل سطح ممکن و نزدیک به <توقف> رسید. پس از دوره‌ای، تولید نفت به مرور آغاز و طی فراز و فرودهایی که بیش از ۵ سال زمان به خود اختصاص داد به سطح تقریبی فراتر از ۳ میلیون بشکه نفت در روز رسید.
اما در این شرایط مساله زوایای قانونی و حقوقی نفت عراق از اهمیت خاصی برخوردار شده است. از سویی قانون نفت عراق نیز طی ماه‌های اخیر در فهرست اقدامات در دست پیگیری دولت عراق قرار گرفته است و این موضوع باعث پیدایش جدل‌های فکری و تئوریک در میان صاحبنظران و دست‌اندرکاران نفتی این کشور شده است، مباحث قانونی مربوط به نفت در متن قانون اساسی پیشنهادی برای عراق یا آنچه که به عنوان قانون نفت عراق شده است اکنون بیش از ۲ ماه است که محل تعارض عقیدتی میان <اهل فن> و نیز برخی از سران اقوام و مشایخ گروه‌های عراقی شده است.
این تعارض حتی تا بدان حد پیش رفته است که برخی دست‌اندکاران اعتقاد دارند، قانون نفت عراق در حقیقت برآورنده منافع و مصالح اشغالگر اصلی عراق، ایالات متحده، است و دولت قانونی عراق نیز تحت شرایط فشار کاخ سفید تدوین آن به شیوه فعلی را محقق کرده است.
بر این اساس، موضوع تسهیم و تقسیم ثروت و منافع حاصل از نفت عراق میان گروه‌های قومیتی و مذهبی عراق با توجه به سهم جمعیتی آنان، پدیده‌ای خواهد بود که می‌تواند دورنمای اتحاد و ثبات منطقه پراهمیت بین‌النهرین را تحت‌الشعاع قرار داده و حتی در افق‌های دور موجبات تزلزل اتحاد عراق را فراهم نماید. آنچه که مسلم است نفت به عنوان یک منبع ملی تولید ثروت در عراق می‌تواند در صورت مدیریت صحیح درآمدهای حاصله‌اش به پایه‌ای برای تحقق رفاه عمومی عراقیان تبدیل شود، اما تقسیم منافع حاصل از نفت براساس جغرافیای جمعیتی و در نظر گرفتن جغرافیای تولید نفت عراق بی‌تردید عده‌ای از مردم عراق را به صف <ناکامان> از ثروت ملی این کشور سوق خواهد داد و در نهایت موجب بروز و ظهور نارضایتی در میان پاره‌ای از مردم عراق خواهد گردید.
واقعیت اینجاست که نفت به عنوان یک عامل سرنوشت‌ساز در صحنه اقتصاد و اجتماع عراق می‌تواند بازیگری موثر در کارآمدسازی و بهبود اوضاع اجتماعی و سیاسی کشور عراق باشد و هرگز نباید با تصمیم‌سازی‌ها و تدبیرپردازی‌های عجولانه این فرصت کم‌نظیر را از ملت تحت ستم عراق گرفت. بهره کلام اینکه امید است قانون نفت عراق که از سوی برخی منتقدان به تاثیرپذیری شدید از سیاست‌های کاخ سفید متهم است از سوی دولت عراق آنگونه مورد بازنگری قرار گیرد که امکان بروز هیچگونه اختلاف و یا تعارض میان گروه‌های قومی عراق را به وجود نیاورد.
حقیقت این است که عراق ناامن و ناآرام می‌تواند برای یک آینده رو به تعالی در منطقه نفت‌خیز خلیج فارس بسیار زیان‌بار باشد. همه دولتمردان و دلسوزان عراق نیز طی سال‌های اخیر همواره نهایت تلاش خود را به کار برده‌اند تا امنیت مطلوب در عراق ایجاد و ثبات مورد نیاز به دست آید. به همین دلیل است که همه کشورهای منطقه مشتاقند، آنچنان امنیتی در عراق پدید آید که سایه شوم بیگانگان از سر منطقه ما رفع شود و دیگر بهانه‌ای برای تداوم حضور نامبارک نظامیان غرب وجود نداشته باشد.
به همین روی و با توجه به نقش تاثیرگذار نفت و مباحث مرتبط با آن بر شیرازه امنیت سیاسی- اجتماعی عراق باید با هر تدبیری زمینه و بستر پیدایش یک بحران امنیتی- قومی با منشاء نفت را در عراق از میان برد.
رضا وثوقی
منبع : هفته نامه دانش نفت


همچنین مشاهده کنید