پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

فقه شیعی و رویکرد به قرآن


فقه شیعی و رویکرد به قرآن
دانش فقه, برشاخسار شجره طیبه وحی(قرآن) رویید, از تراوش فیض ربّانی, شادابی یافت, به برگ وبار نشست وبهره ها داد. امّا در گذر ایّام, آن الفت برقرار نماند وغربت فقه ازقرآن, نمایان تر شد.
فقه شیعی در عصر حضور, با قرآن پیوند داشت. امامان(ع) بارها اظهار می داشتند که آنچه بیان می دارند, درقرآن ریشه دارد. برهرگفته خویش, شاهد وحی به همراه داشتند. شاگردان ایشان, با این خوی پرورش یافتند. دراحکام فقهی, در جست وجوی مبنای قرآنی آن بودند.
پس از دوره غیبت, شرایط یکسان نماند. عوامل گوناگون, در تأثیر پذیری فقه از قرآن اثر گذارد. گرچه در تاریخ فقه, بزرگوارانی هستند که این الفت را جست وجو کرده اند ودر راه آن, تلاشها ورزیده اند, امّا این همّت وحمیّت, چهره غالب نیافت و فقه شیعی را, (فقه قرآنی) نساخت. در (اصول) و (فقه) حدیث, حرمت اصلی داشت و قرآن, فراموش گشت.
درحاشیه احادیثی چون حدیث رفع, استصحاب و… هزاران ورق نگاشته شد, رساله ها و کتابها تنظیم گشت, امّا در استنباط از آیات فقهی, کاوشی شایسته انجام نگرفت.
این نوشتار, اشارتی به گذشته و نظاره ای به آینده است, با این امید که بتواند باوری را بیافریند وراهی بنمایاند.
● دوره حدیث گرایی
دراین دوره, فقاهت شیعی, از محدوده نقل حدیث و تطبیق آن, پا فراتر نمی نهد. منابع فقهی از دائره تعبیر روایات, گذر نمی کنند. فقیه, منتخب و مختار خویش را از احادیث, برمی گزیند ودر متن کتاب فقهی خود, جا می دهد.
این دوره عصر غیبت صغری و اوائل دوره غیبت کبری را دربرمی گیرد ورگه هایی ازآن تا قرنها باقی می ماند.
مرحوم شیخ طوسی, در پیش درآمد کتاب (مبسوط) به روشنی ازاین جریان, حکایت می کند و گسترش و نفوذ این دیدگاه را, مانع عمده در تدوین کتابهای تفریعی فقهی از سوی شیعه می داند:
(این فقیهان, چندان دریاد کرد صریح ومتن حدیث, تأکید دارند که اگر در مسأله ای الفاظ حدیث تغییر بیابد ونقل به معنی صورت گیرد, به شگفت در می آیند.)۱
دراین دوره, به واسطه تفریع محدود وتعبّد به نقل حدیث در کتابهای فقهی, استناد به آیات قرآنی چندان گسترده نیست. کتابهای مقنع, هدایه و… نمونه های کتابهای فقهی این دوره اند. دراین گونه کتابها, استشهاد به آیات قرآنی, درموارد مفاد صریح و روشن آیات صورت گرفته است و استنباطهای دقیق وپیچیده ازقرآن, کمتر دیده می شود.
● دوره تفریع و گفت و شنود فقهی
این دوره, با شیخ مفید آغاز می شود و درعصرشیخ طوسی به دوره بلوغ وباروری خود می رسد وراه کمال می پوید وتا عهد صفویه, ادامه می یابد. دراین برهه زمانی, مقتضای تفریع وریزشدن فروع فقهی از یکسو وگفت و شنود فقهی فقیهان شیعی با دیگر فقیهان مذاهب اسلامی, ازدیگر سو ایجاب می کرد که رویکردی به فقه قرآنی داشته باشند وبرای اثبات دیدگاههای فقهی خویش, از قرآن,که متن مورد اعتماد همگان بود, بهره جویند.
شیخ مفید را می توان آغازگر این دوره دانست. در کتاب مقنعه , در موارد گوناگون, به آیات قرآنی استناد شده است:
پاکی, پاک کنندگی آب۲, قبله بودن کعبه۳, وجوب زکات۴, وجوب پرداخت جزیه بر کافران اهل کتاب۵, وجوب پرداخت خمس۶ و…
درموارد فوق ازقلمرو صریح ویا ظاهر نخستین آیات, پافراتر نهاده نشده است. فرایند استنباط واجتهاد صورت نگرفته است. امّا در مواردی, رگه هایی از توجه ژرف تر دیده می شود, ازجمله, دروجوب پرداخت زکات به امام و فقیه(ونفی حقّ پرداخت شخصی زکات) می نویسد:
(خداوند فرمود:
خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم…
خداوند, پیامبرش را فرمان داد تا صدقات آنان را بگیرد… امام, جانشین پیامبر است ( درهرچه بر پیامبر واجب است) ازجمله به پاداشتن حدود واحکام)
شیخ مفید با استفاده ازآیه واین که تعبیر به (خذ) به کار رفته است و این تعبیر نشان می دهد که پیامبر, موظف به دریافت زکات است وپرداخت مستقیم و شخصی, برائت ذمه نمی آورد, اضافه می کند:
(بنابراین, اگر پیامبر(ص) حضور دارد, بایستی زکات را به او رساند و در نبود او, دراختیار جانشین وی[امام معصوم]گذارد واگر او در غیبت است, بایستی به نائبان خاص او داد و درزمانی که سفیران خاص وجود ندارند, زکات را به فقیهان مورد اطمینان تحویل داد.)۷
درعبارات یادشده, شیخ مفید, ازواژه (خذ) در آیه یاد شده بهره می جوید واثبات می کند که زکات را نمی توان شخصاً پرداخت, بلکه بایستی دراختیار پیامبر, امام و یا فقیه گذارد تا ایشان در مصارف تعیین شده, توزیع کنند. برداشتی که از صریح ویا ظاهر اولیه آیه, استفاده نمی شود, بلکه با دقت اجتهادی, قابل دستیابی است.
این رویکرد,ادامه پیدا می کند واز رشد و بالندگی ویژه ای برخوردار می شود. به عنوان نمونه, شیخ طوسی تنها در کتاب حجّ از کتاب خلاف در ۴۵ مورد به آیات قرآن برای اثبات فتاوای فقهی خویش, استدلال می کند. بخش مهمی ازاین موارد, فروع فقهی است که با نگرش اجتهادی ونه با نگاه نخستین, از قرآن برداشت گردیده است.
بی گمان, در گستردگی بهره وری فقهی از قرآن, گفت و شنود مذاهب فقهی نقش چشمگیری داشته است. دراین دوره, فقه, بخشی از منازعات فرقه های اسلامی بود. هرفرقه می کوشید تا درراه اثبات حقانیت دیدگاههای مذهبی خویش تلاش ورزد. دراین میان بحث وکاوش در درستی استنباطات فقهی, جایگاه خاص داشت.
در شرایط زمانی یادشده, مکالمات فقهی فقیهان شیعه, با دیگر مذاهب اسلامی, نیز رایج و متداول بود. ایشان, در نشستهای بزرگ وکوچک علمی تلاش داشتند که برداشتهای فقهی شیعه را, تثبیت کنند واین مهم, بیشتر از طریق استناد به آیات قرآنی صورت می گرفت, زیرا دراین گفت وگوها, جایی برای تمسّک به اخبار امامان(ع)نبود. دستاورد این گفت وشنودهای بین المذاهب, رشد و ارتقای دانش فقهی قرآنی بود که نمونه هایی از آن را, در نوشته های فقهی شیخ طوسی می توان یافت.
به عنوان نمونه , او ازآیه (للّه علی النّاس حجّ البیت من استطاع الیه سبیلاً) احکام زیر را استفاده می کند:
ـ وجوب حج بر کافر.۸
ـ حج غیر مستطیع, مجزی نیست.۹
ـ اگر کسی مرکب ندارد, ولی با پیاده روی می تواند خود را به مکه برساند و توانایی راه رفتن را هم دارد, حج براو واجب نیست.۱۰
ـ اگر کسی زاد و راحله دارد, ولی هنوز ازدواج نکرده است,حج براو واجب است.۱۱
ـ نابینا, اگر راهنما بیابد, وزاد و توشه داشته باشد, حج بر او واجب است.۱۲
ـ شرایط حج بر زن, همانند مرد است و همراهی محرم دروجوب حج بر زن, شرط نیست.۱۳
و…
تمامی موارد یادشده, با استناد به آیه شریفه و دربرابر دیدگاههای مذاهب مختلف ارائه شده است. این نمونه ها, نشان می دهد که توانمندی فقه قرآنی به گونه ای است که در فروعات گوناگون, مدد رسان فقیه می تواند باشد. فقیهان ژرف اندیش شیعی, دراین دوره از قابلیتهای و ذخائر بیکران قرآنی سود جستند و درمسائل گوناگون, به آیات وحی اتکا ورزیدند.
شیخ طوسی, دراین که طواف بین سعی و صفا و مروه کافی است وصعود بر صفا ومروه لازم نیست, به آیه زیر استناد می جوید:
(دلیل ما, آیه شریفه است:
(فلاجناح علیه أن یطوّف بهما)
ومفسران اتفاق دارند که هرکس بین آن دو حرکت کند, طواف بین صفا و مروه را انجام داده است.)۱۴
فقیه تیزبین, ابن ادریس حلّی, در ضرورت تکیه کردن به ظواهر قرآنی و نقد رویگردانی ازآن به استناد اخبار غیرقابل اعتماد, نکته های مهمی را ارائه می کند.
ازجمله, اظهار می دارد:
(ولایجوز العدول عنه ولاتخصیصه الاّ بادلة قاطعة للاعذار امّا من کتاب اللّه تعالی مثله او سنّة متواترة مقطوع بها یجری مجراه او اجماع وهذه الادّلة مفقودة بحمد اللّه تعالی فی المسألة فیجب التّمسّک بعموم القرآن فهو الشّفاء لکلّ داء)۱۵
کنار نهادن آیات قرآن وتخصیص آن جز با براهین عذرناپذیر, روا نیست. یاآیه ای از قرآن [چونان آیه عام] یا سنّت متواتر و قطعی [که همسان قرآن است] ویااجماع, این دلیلها, درمسأله مورد سخن وجود ندارد. بنابراین, بایستی به عموم آیه قرآنی تمسّک کرد که قرآن درمان هردرد است.
ییا می نویسد:
(فأمّا ما ذهب الیه الفریق الآخر من اصحابنا, فانهم یتعلقون باخبار آحاد لاتوجب علماً ولاعملاً ولایخصّص بمثلها القرآن ولایرجع عن ظاهر التنزیل بها بل الواجب العمل بظاهر القرآن… )۱۶
آنچه گروهی دیگر از فقیهان شیعی به آن روی آورده اند, ازآن روست که به اخبار آحاد,که نه قطع آفرین است ونه می تواند پایه عمل قرار گیرد, استناد می جویند. باآن که به واسطه آن روایات, نمی توان قرآن را تخصیص زد و ازظاهر قرآن, روی گرداند, بلکه عمل به ظاهر قرآن, واجب ولازم است …
تأکید فقیه بزرگ, ابن ادریس, در ضرورت رجوع به ظواهر قرآن و نقد تخصیص آن به اخبار آحاد, گرچه ازمبنای اصولی ایشان در حجت نبودن خبرواحد, نشأت می گیرد, امّا کم وبیش حکایت ازآن دارد که کسانی چون ایشان قرآن وسنّت متواتر را (که البته در حجم و گستردگی با قرآن برابری نداشت)مبنای کافی و پایه ای استوار برای استنباطهای فقهی می دیدند. این رویکرد موجب آن بود که برداشتهای ظریف و عمیقی ازآیات وحی در راستای احکام فقهی صورت گیرد.
ایشان, در ضرورت شرط ایمان برای برده ای که به عنوان کفاره آزاد می شود, به آیه (ولاتیمّموا الخبیث منه تنفقون) استناد می کند و می نویسد:
آزادی برده, نوعی (انفاق) است وقرآن ما را از انفاق خبیث برحذر داشته است. ۱۷
همچنین ایشان, اظهار می دارد که منشی قاضی, نبایستی کافر باشد و به آیه:
(یاایهاالذین آمنوا لاتتخذوا بطانة من دونکم لایألونکم خبالاً)
ونیز آیه:
(یاایهاالذین آمنوا لاتتخذوا عدوّی وعدوّکم اولیاء)
استناد می جوید. ۱۸
ییا می نویسد:
(اگر درگیری با دزد, به قتل دزد انجامید, قاتل نه قصاص می شود, نه محکوم به پرداخت دیه و کفاره است, زیرا او (محسن) [نیکوکار]است و آیه شریفه می گوید:
(وما علی المحسنین من سبیل)۱۹
یا می نویسد:
(اگر کسی سوگند خورد که خدمتکار یا برده خویش را ادب کند, می تواند سوگند خویش را نادیده انگارد وکفاره ای بر عهده او نیست. زیرا خداوند فرمود:
وأن تعفوا أقرب للتّقوی)۲۰
نمونه ها فراوانند ودرمجموع, نشانگر آنند که فقیهان بزرگواری چونان شیخ طوسی, ابن ادریس و… با عنایت به توانمندی فقه قرآنی و در پرتوی بسترمساعد گفت و شنود فقهی با مذاهب مختلف اهل سنّت, توانستند گوشه هایی ازمعارف ژرف فقه قرآنی را دریابند و در نوشته های فقهی خویش, به یادگار نهند.
● بازگشت به حدیث گرایی
با ظهور دولت صفویه, دوحادثه در جامعه شیعی پدید آمد که پیــامدهای گونـاگون درحیات اجتماعی-دینی شیعه, ایجاد کرد. ازجمله, می توان به تأثیر آن در رویکرد به فقه قرآنی نگریست وآثار آن دو رخداد را, دراین مقوله, مورد نگرش وکاوش قرار داد.
الف) رسمی شدن مذهب شیعه درایران:
گرچه دولتهای مختلف شیعه در قرنهای گوناگون ودرجامعه های گوناگون پدید آمدند. سلسله هایی چون دولتهای آل بویه, حمدانیان, علویان طبرستان, فاطمیان مصر و… امّا این دولتها, درمواردی به شیعه دوازده امامی وابسته نبودند و ازدیگر سو, هرگز به اندیشه رسمیت بخشیدن به مذهب شیعه در قلمرو خویش, برنیامدند. حتّی اگر به احیای برخی از شعائر شیعی پرداختند (چون مراسم عاشورا ویا برخی از اذکار شیعه دراذان و… ) آن را مرادف با رسمی کردن مذهب شیعه در قلمرو حکومتی خویش قرار ندادند. ملاحظات سیاسی-اجتماعی, مانع آن بود که آن دولتها به این اقدام دست یازند. اهمیت دولت صفویه, تنها دراین نبود که پادشاهان آن, دعوی شیعی داشتند, بلکه این سلسله, کوشید تا مذهب شیعی را درایران آن روزگار رسمیت بخشد وبه عنوان, تنها مذهب مورد پذیرش, درآورد.
این شیوه, پیامدهای فراوان داشت. ازجمله برای فقاهت شیعی, آثار مبارک وارجمندی را ایجاد کرد. مرکزیتی برای فقیهان شیعی پدیدآورد تا درآن به کاوشهای فقهی-دینی بپردازند. بسیاری از فقیهان شیعه مناطق مختلف جهان اسلام, ازجمله فقیهان بزرگوار جبل عامل به ایران کوچ کردند وزمینه رشد فقاهت و تکمیل و تکامل اجتهاد را فراهم آوردند.
همچنین با نزدیک شدن برخی از فقیهان این دوره به حکومت وشاخه های اجرایی آن, فقه شیعه با اداره جامعه پیوند نزدیک تری یافت وموضوعات گوناگون, فرا دید فقه شیعی قرار گرفت.
براین نمونه ها, می توان مواردی دیگر را افزود, که در مجموع, نشانگر آنند که تمرکز و رسمیت مذهب شیعه درایران عهد صفوی, درجریان تکمیل فقاهت شیعی دستاوردهای نیک برجای نهاد. امّا این رخداد همانند هررخداد اجتماعی, بی عوارض نبود وپیامدهای نامناسب نیز داشت, از جمله آن که زمینه های گفت و شنود فقهی و تبادل آموزشی را, اندک ساخت.
ما دردوره پیش از صفویه, با فقیهانی چون سیّد مرتضی, شیخ طوسی, علامه حلی, شهید اوّل, شهید ثانی ودهها فقیه سترگ دیگر بر می خوریم که در مذاهب اهل سنّت چونان فقه شیعی, توانمند بودند, متون آموزشی را در پیش اساتید بزرگ اهل سنّت درس گرفته بودند . از مشایخ فقهی وحدیثی ایشان اجازه داشتند واز آن سوی, شاگردانی ازمیان اهل سنّت داشتند وبه ناموران ایشان, اجازه حدیث ونقل و تدریس تألیفات خویش را داده بودند. این داد و ستد علمی, موجب می شد که به منابع مورد اتفاق دو طرف توجه بیشتری صورت گیرد ودراین میان, قرآن, به عنوان منبع مسلم و مورد اتفاق جایگاه ویژه ای داشت.
با تمرکز شیعه درایران و رسمیت یافتن مذهب شیعه در این مرز وبوم , کم و بیش این نیاز کم رنگ شد. فقیه شیعی, با مراجعه به احادیث, خود را از رویکرد به قرآن, بی نیاز می دید و درمیان مخاطبان خویش, کسانی را نمی دید که در اعتبار حدیث, تردید روا دارند و مستندی دیگر بجویند. این تغییر فضای اجتماعی, درمیزان عنایت فقیه شیعه به قرآن, تأثیرات خود را برجای گذارد وبه مرور زمان, عمق بیشتری پیدا کرد.
ب) ظهور اخباریگری:
محمد امین استرآبادی (م: ۱۰۳۳) با تأسیس مکتب اخباریگری, توانست دگرگونی گسترده ای در فقاهت شیعه ایجاد کند. او با تأکید بر مبانی ویژه ای چون گسترش درمبانی اعتبار حدیث, نقد شیوه های اجتهاد, نقد عقل گرایی در استنباط احکام دینی و… موج جدیدی درفهم فقهی آفرید. این موج, بیش از یکصد سال درحوزه های مختلف شیعی حضوری چشمگیر داشت و پس ازآن نیز, رگه هایی ازآن باقی ماند.
اخباریان, درباره جایگاه قرآن در استنباط احکام شرعی, دیدگاههای گوناگونی ابراز داشتند.۲۱ نظریه شایع ایشان, (حجت نبودن ظواهر قرآن) است. این دیدگاه, از عبارات مرحوم استرآبادی, برداشت شده است. او در کتاب مشهور خویش (الفوائد المدنیة) فصل دوّم را با این عنوان آغاز می کند:
(فصل دوّم: تنها منبع دریافت مسائل شرعی [چه اصلی وچه فرعی] در غیر ضروریات دینی, ائمه معصومین (ع)هستند.)۲۲
او, پس ازآن, هشت دلیل برای اثبات مدعای فوق می آورد. این بیان, در کلمات پس از وی, چنان تعبیر و تفسیر شد که او ودیگر اخباریان, برای قرآن, حجیّت مستقل در استنباط احکام شرعی قائل نیستند. درحاشیه این دیدگاه, استدلالها واشکالاتی وارد شد که در کتابهای مبسوط اصولی وفقهی می توان دید.
جدای ازاین که انتساب حجت نبودن ظواهر قرآن به اخباریان, در چه سطحی قابل استناد و تکیه است, ازاین نکته نمی توان چشم پوشید که دستاورد علمی حرکت اخباریان, روآوری بیشتر به (حدیث) بود. فقیه شیعی اخباری, چندان نیاز نمی دید که در مسائل فقهی به قرآن روآورد وازآن برای برداشتهای فقهی, مدد جوید.
بنابراین, موج اخباریگری, واگشت از رویکرد به قرآن بود. گرچه فقیه اخباری, به قرآن, حرمت ومنزلت می نهاد, امّا در استنباط فقهی, چندان به آن نیاز نمی دید. او می توانست قرآن را از مجموعه منابع استنباط فقهی خود به کناری نهد وبا اعتماد به احادیث, فقه را تدوین کند.
امّا پس از حدود یکصدسال ازحضور وحاکمیت نسبی اخباریگری, این موج تضعیف شد وگرایش نوی نمایان گردید. موج جدید از وحید بهبهانی آغازشد. او با نقد مبانی اخباریگری, قوت و سیطره اخباریان را درهم شکست و شاگردان با واسطه ویا بی واسطه او, این راه را پیمودند و ازجمله به نقد شبهات اخباریان در حجت بودن ظواهر قرآن پرداختند.
این کاوشها, در تثبیت نظری جایگاه قرآن در استنباط فقهی مؤثر بود, امّا با تمامی ژرف اندیشی و تیزبینی, چندان به رویکرد عملی به استنباطهای فقهی ازقرآن, نینجامید.
فقیه شیعی, همچنان به کتابهای حدیث, چشم می دوخت ومراجعه به قرآن, چندان برای وی جدّی نبود. کم وبیش آیاتی که از دیرزمان درفقه طرح شده بود, برای تیمّن و تبرک نقل می گردید, امّا نه درتعداد آیات ونه در حجم استنباط, تغییر و دگرگونی عمده ای مشهود نبود و بی توجهی ویا کم توجهی به قرآن, همچنان ادامه یافت.
● چشم انداز آینده
آرمان بلند فقه پژوهی قرآنی, با عنایت به اصول زیر می تواند راه کمال پوید واز فراز ونشیب خرده بینیها واحتیاطهای رایج, به پایبندی به اصول قرآنی دست یازد.
۱) فقه در پرتوی اصول پایه قرآنی, بایستی بنیادی نو بیابد. صدها آیه چونان:
(انّ اللّه یأمربالعدل والاحسان), (لاتأکلوا اموالکم بینکم بالباطل),(ان اللّه یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الی اهلها)
به عنوان اصول حاکم برفقه نگریسته شوند و تنها در سطح آیات عام ویامطلق قابل تخصیص و تقیید, محسوب نگردند. شأن این آیات, درسطح جهان بینی فقهی فقیه ارزیابی می شود.
فقیه, بایستی متون ومنابع فقهی را دراین منظر عام بنگرد وبراساس آن, به برداشت و قضاوت فقهی بنشیند. به دیگر سخن, این گونه آیات را, قضایای مسلم و پیشین فقهی بداند و فقه را درچارچوب آن ببیند وارائه کند. دستاورد این نگاه, تغییری گسترده واساسی خواهد بود و به الفت فقه و جهان بینی قرآنی, خواهد انجامید.
۲) نگرش فقهی به قرآن, بایستی از محدوده آیات معروف به (آیات الاحکام) گذر کند وقلمروی گسترده تر را دربرگیرد. امامان شیعه, ازآیات مختلف با مضامین اعتقادی, اخلاقی, تاریخی و… بهره برداریهای فقهی کرده اند ودر بایدها ونبایدها عملی ازآن مدد جسته اند. این شیوه آموزشی برای شاگردان مکتب فقهی ایشان است که دایره نگاه را وسعت بخشند. نه از پانصد آیه که از هزاران آیه قرآنی بهره فقهی بردارند, ازجای جای این مائده آسمانی رزق خویش بجویند و جامعه دینی و شریعت جوی را ازآن طعام پاک, بهره ور سازند.
۳) نظام فقهی حوزه, از ابتدای سطح تا عالی ترین مراحل درس خارج, با قرآن و برداشتهای فقهی ازآن بیگانه است واین فاصله, به غربت قرآن در ساختار فقه انجامیده است.
پیوند قرآن و فقه نیازمند اصلاح نظام آموزشی حوزه است. دانش پژوه فقهی, از ابتدا بایستی خود را با قرآن, مرتبط بیابد, زیر وبم و اوج و ژرفای آن را دریابد ودرحدّ توان و توش خویش, در راه کمال فهم و اندیشه, تلاش ورزد. این ارتباط یک روزه پدید نمی آید, آن گونه نیست که دانش پژوه فقهی در جدایی ازقرآن و برداشتهای فقهی ازآن, زیست کند وآن گاه که در مسند فقاهت و افتا قرار گرفت, به آن رو کند وازآن منبع فیاض, بهره گیرد. بلکه این پیوند وثیق, نیاز به آن دارد که در سیر تحصیل و روزگاران تحقیق, ارتباط برقرار باشد وروز به روز عمق یابد و بهره ها افزون وافزون تر گردد.
۴) تهیه وتدوین موسوعه فقهی قرآنی می تواند از بایسته های پژوهشی در دانش فقه و تفسیر باشد. پدید آورندگان این موسوعه, می توانند درمرحله نخستین با مراجعه به تفاسیر ومنابع فقهی, مجموعه برداشتهای انجام یافته ازقرآن را گرد آورند وچند وچونهای فقهی و تفسیری را درآن باز نمایانند. درمرحله دیگر, برداشتهای ناگفته فقهی از قرآن را کاوش کنند وبا استمداد ازانظار فقیهان و مفسران, مجموعه ای از رهاوردهای فقهی را عرضه دارند.
۵) گفت و شنود فقهی مذاهب اسلامی, می تواند درکمال و اعتلای دانش فقهی قرآنی مؤثر افتد. این گفت وگوهای درونی, ازیکسو به نزدیک شدن دیدگاهها می انجامد واز تکفیرها و تفسیق ها بازمی دارد, از سوی دیگر می تواند زاویه های انحراف مذاهب فقهی را از کلیت فهم قرآنی باز نمایاند وایشان را به اسلام راستین رهنمون گردد.
ودرپایان این نوشتار, امیدوارانه تمنای آن می رود که فضای عطرآگین قرآنی در کشور, به بهره وریهای علمی و معنوی افزون تر بینجامد وجامعه فقهی شیعی, در ادای دین خویش به آن کتاب مقدس بکوشد ودر پیوند مستحکم تر آن دو, تلاشی شایسته, ارائه کند.
سید عباس صالحی
۱. شیخ طوسی, محمدبن الحسن, المبسوط فی فقه الامامیه, تهران, مطبعة حیدریه, ۱۳۸۷هـ ق,۱/ ۲.
۶-۲. شیخ مفید, محمد بن نعمان, المقنعة, مؤسسه نشراسلامی,قم/ صفحات ۶۳ , ۹۵ , ۲۳۴ , ۲۶۹ , ۲۷۶ و…
۷. همان / ۲۵۲.
۸. شیخ طوسی, محمّد بن حسن, کتاب الخلاف, تهران به اهتمام کوشانپور, ۱۳۷۷ هـ.ق, جلداول.
۹-۱۱. همان/ ۴۱۲.
۱۲. همان/ ۴۱۵.
۱۳. همان/ ۴۹۶.
۱۴. همان/ ۴۵۰.
۱۵. حلی, عبد الله بن محمد بن ادریس, السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی, مؤسسه نشراسلامی,قم, ۱ / ۵۱۵.
۱۶. همان.
۱۷. همان/ ۱/۳۷۸.
۱۸. همان/ ۲ / ۱۷۵.
۱۹. همان/ ۳/۵۰۷.
۲۰. همان / ۳ /۴۵.
۲۱. بحرانی, الحدائق الناظرة, (مؤسسه نشراسلامی,قم) ۱/۲۷.
۲۲. استر آبادی, محمد امین, الفوائد المدنیة, دار النشر لأهل البیت/ ۱۲۸.
منبع : مجله پژوهش هاي قرآني


همچنین مشاهده کنید