چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

پایتخت اصلاح طلب


پایتخت اصلاح طلب
تهران در دوره معاصر، کانون و قلب تپنده سیاسی کشور بوده است. ویژگی های فرهنگی و اجتماعی آن، آینه تمام نمای فرهنگ و اخلاق ایرانیان، طی قرون و اعصار است. این امر به وضوح در دوران نهضت مشروطه جلوه گر است؛ انقلاب مشروطیت صرفاً یک انقلاب سیاسی نبود که عده یی زمامدار جای عده دیگری را بگیرند، بلکه انقلابی اجتماعی و فرهنگی و در ابعاد جهانی آن در ورطه سیاست بین الملل مبارزه یی ضداستعماری بود که در بحبوحه رقابت های امپریالیستی به خصوص بین دو مدعی بزرگ آن در منطقه یعنی روسیه و انگلیس پدید آمد.آنچه راز و رمز بقا و استمرار حیات این کشور بوده در انقلاب مشروطیت هم جلوه گر شده است؛ این ویژگی ها از این قرارند؛
● اعتدال سیاسی
نخستین حرکت های اعتراض آمیز که علیه دربار استبدادی قاجار شروع شد و به استقرار نظام مشروطه و حوادث ناگوار آن انجامید، همه به دور از افراط و تفریط سیاسی و مبتنی بر عقلانیت و خرد جمعی رهبران سیاسی بوده است. تا آنجا که مجلس را «مجمع عقلانیت ملت» می خواندند. مهاجرت های صغری و کبری که موجد نظام مشروطه بود، حرکتی اعتدالی به شمار می آمد که حمایت وسیع توده های مردم را به دنبال داشت. پیش از آن نیز قیام بزرگ تنباکو نیز به همین گونه قرین پیروزی شده بود.
● اصلاح طلبی
نظام مشروطه به منظور مشروط و مقید کردن نظام خودکامه سلطنتی و قانونمند کردن آن در کشور استقرار یافت و از حمایت مراجع و علمای ایران و نجف برخوردار بود. نظام جدید در پی براندازی کامل نظام پیشین و استقرار نظام دیگر نبود، بلکه سعی در اصلاح و قانونمند کردن نظام پیشین داشت و از این رو به ارائه تعاریف جدید میان مناسبات دولت و ملت و تعیین و تبیین حقوق هر کدام می پرداخت و می کوشید هر چه سریع تر اداره امور کشور را قانونمند کند و در این راه نه با سنت های اصیل مخالف بود و نه با تجدد؛ و ضمن احترام به سنت شیفته و علاقه مند به استفاده از ظرفیت ها و دستاوردهای تمدنی جدید بود و از جایگزین کردن پدیده های نو با کهنه سخن می گفت و در این چارچوب مشی خود را دنبال می کرد.
این سیاست از آن رو که موافق شرع و عقل بود سخت با موافقت همه طرف ها روبه رو شد و حتی نظام قدیم با پذیرش اصلاحات سیاسی و در راس آن، مشارکت سیاسی عموم مردم، مناسبات جدیدی را در روابط خود با مردم ایجاد کرد که موجب تحکیم نظام و مقبولیت مردمی آن شد که در تاریخ ایران بی سابقه بود، هرچند تندروی های موردی افرادی خاص به آن ضربه زد و آن را ناکام گذاشت.
● پرهیز از خشونت
در همه حوادث بزرگ و کوچکی که طی این سال ها در تهران به وقوع پیوست مشی سیاسی تهران نفی خشونت و انتخاب روش تعامل و گفت وگو و مماشات با طرف مقابل بود؛ نهضت مشروطه در تهران بیشتر در میان جشن و سرور و نه خون و خشونت زاده شد و به پیروزی رسید. در واقع مشروطه خواهان تهرانی پیرو شیوه و سیاستی بودند که نهضت ملی را حتی الامکان بدون خونریزی و رفتارهای قهرآمیز رهبری کنند. در رویدادهای قبل از مشروطیت (مهاجرت های صغری و کبری) و بعد از آن (فتح تهران و حوادث پس از آن)، تهران هیچ گاه در مقابله با رقیب های اصلی نظام جدید و نیز در تعارض با مخالفان سیاسی، متوسل به خشونت نشد. همه ترورهای سیاسی این دوره مربوط به افراد و گروه های آنارشیست سیاسی است که از قفقاز یا دیگر مناطق به تهران آمده بودند. البته پس از آنکه صدراعظم ترور و به شاه سوءقصد شد و بعضی از رجال از این وقایع اظهار خشنودی کردند، روابط دولت با مجلس و مشروطه خواهان سمت و سوی دیگری یافت و مقابله بین آنها آغاز شد. براساس اسناد و مدارک فراوان و تواریخ معتبر مشروطه، آن حرکت های تندروانه تروریست ها، هیچ گاه مورد موافقت رهبران اصلی مشروطه نبود و آنها تا آخرین لحظات سعی در آرامش اوضاع شهر داشتند. پس از فتح تهران، برخلاف گذشته «خشونت» روش رایج مشروطه خواهان جدید شد. اعدام شیخ فضل الله نوری عالم برجسته تهران که خود از رهبران نخستین مشروطه به شمار می رفت، آغاز موج خشونت جدید بود که بعد از آن نیز ادامه یافت و به ترور سیدعبدالله بهبهانی رهبر برجسته مشروطه انجامید. این ترورهای سازماندهی شده که توسط چهره های مشخصی رهبری می شدند تحت عناوین کمیته غیبی، کمیته انتقام و کمیته مجازات صورت می گرفت که موجب واکنش های مشابهی شد و دامان خود آنها را نیز فرا گرفت اما به جرات می توان گفت تهران هیچ گاه آغازگر خشونت و ترور نبود.
● آرامش و امنیت سیاسی
با آنکه تهران کانون تحولات سیاسی کشور بود و همه گروه ها و جمعیت های سیاسی با گرایش های گوناگون در آن حضور و فعالیت داشتند، با این وجود از آرامش و امنیت و آزادی بیشتری نسبت به دیگر شهرها برخوردار بودند. شخصیت های مبرز سیاسی دیگر شهرها که به عنوان «مخالفان مشروطه» و «طرفداران استبداد» از شهر و دیار خود در کمال بی احترامی رانده می شدند، به این شهر می آمدند و نه تنها در میان همفکران خود مورد استقبال و پذیرایی قرار می گرفتند، بلکه این امکان را می یافتند که در مجلس شورای ملی آزادانه حضور یافته و عرایض و شکایات خویش را از تندروی مشروطه خواهان ولایات خویش عنوان کنند که عموماً نیز با استقبال و تایید نظرات شان از سوی مجلس مواجه می شدند. حاج میرزا حسن مجتهدتبریزی و حاج ملا محمد حمامی رشتی از آن زمره اند.
● نقش زنان
نقش زنان تهرانی در دوره مشروطیت و تاثیر آنها را در روند این نهضت نباید فراموش کرد. به گفته گزارشگر آن دوره، زنان محجبه با تجربه یی ناچیز یک شبه آموزگار، روزنامه نویس و سخنگو و اهل بحث و گفت وگو در مباحث سیاسی شدند و کاری کردند که نهضت زنان در سایر نقاط شاید سال های سال برای انجام آن وقت صرف کرده بود و این در حالی بود که حکومت و فرهنگ رایج، زنان را از شرکت در امور سیاسی منع می کردند. در همان آغاز نهضت مشروطیت زنان تهرانی به طرفداری از روحانیونی که در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) بست نشسته بودند، در برابر قوای مسلح حکومتی ایستادگی کردند. پس از پیروزی مشروطه، زنان برای تقویت بنیه اقتصادی کشور و برای تاسیس بانک ملی با اهدای زیورآلات خود کمک کردند و حتی به تحریم منسوجات خارجی در حمایت از محصولات داخلی پرداختند و در این راه زنان تهرانی پیشگام زنان ایرانی در دیگر شهرهای ایران شدند.
● همزیستی با اقلیت های دینی
در تهران اقلیت های مذهبی در کمال آرامش و امنیت در کنار هموطنان مسلمان خود زندگی می کردند. در سال های پیش از آن، مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی عالم، زاهد و عارف تهرانی، بزرگ ترین مدافع و حامی حقوق اقلیت ها بود. از همین رو بود که ارامنه شهر، در اطراف منزل او سکونت کردند تا به یمن وجود وی، از تامین اجتماعی بیشتری برخوردار شوند. پس از پیروزی مشروطه، سران آن از جمله رهبران روحانی به ویژه سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدالله بهبهانی بزرگ ترین مدافعان اقلیت های مذهبی تهران و سایر شهرها محسوب می شدند. در قانون اساسی مشروطه، آنها همانند مسلمانان از حقوق برابر اجتماعی بهره مند بودند و در مجلس شورا نماینده داشتند. نماینده زرتشتیان مجلس شورا سال ها کارپرداز و رئیس کتابخانه مجلس بود و روابط حسنه یی با طباطبایی، بهبهانی و سیدحسن مدرس داشت.
در جریان ترور مشکوک ارباب فریدون زرتشتی، سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدالله بهبهانی آن اقدام را قاطعانه محکوم کردند و خواستار دستگیری عامل یا عاملان آن شدند. کلیمیان کشور نیز به جای انتخاب نماینده یی از جانب خود سیدعبدالله بهبهانی را به نمایندگی خویش برگزیدند.
● نشر آزادانه افکار
در طول دوران مشروطه تا آغاز حکومت پهلوی، تهران از آزادی سیاسی بسیار بیشتری نسبت به شهرهای دیگر برخوردار بود و ده ها نشریه و روزنامه با سلیقه های گوناگون سیاسی در این شهر منتشر می شدند و ده ها گروه و انجمن سیاسی فعالیت داشتند. نمایندگان از مصونیت پارلمانی برخوردار بودند و آزادانه به ارائه نظرات خود می پرداختند و روزنامه مجلس که سه روز در هفته انتشار می یافت به بازتاب نطق های آنان می پرداخت. آقاشیخ حسین نماینده مردم تهران در همان آغاز تشکیل مجلس اول می گفت؛ این مملکت مشروطه شده و روزنامه لازم دارد تا آزادانه خیر و شر مردم را بنویسد. البته گاه حدود آزادی رعایت نمی شد و انتقاد سیاسی جای خود را به تخریب شخصیت ها یا تعرض به باورها می داد؛ که این امر نیز با توجه به فقدان تجربه دموکراسی و استفاده از رسانه های جدید، تا حدود زیادی طبیعی به نظر می رسید و به سوی قاعده مند شدن پیش می رفت.
● قدردانی از رهبران راستین
با وجود آنکه تهران در جریان مشروطه، خود کانون اصلی جنبش و خاستگاه اصلی تحولات سیاسی بود، اما همه تلاش ها و کوشش های صادقانه یی را که در سراسر کشور جهت تثبیت و تحکیم بنیانی مشروطه صورت می پذیرفت ارج می نهاد. تهران نسبت به خدمتگزاران واقعی مشروطه قدردان و از فقدان آنها اندوهگین می شد. پس از ترور سیدعبدالله بهبهانی، شهر تهران یکپارچه تعطیل و عزادار شد و مردم شهر از هر قوم و مذهب در مرگ او گریستند. هنگامی که ستارخان و باقرخان به همراه گروهی از مجاهدان، چندین ماه پس از فتح تهران به این شهر آمدند، مردم تهران به نشانه سپاس از فداکاری های آنها در راه مبارزه با استبداد تا مهرآباد تهران، که در چند کیلومتری شهر قرار داشت، سواره و پیاده به استقبال آنان رفتند و ترانه ها و سرودهایی در تجلیل از آنها سرودند. چند سال بعد که ستارخان بر اثر توطئه از پیش ساخته یی توسط عوامل غیرتهرانی ترور شد و درگذشت، هزاران نفر از مردم تهران پیکر او را تا حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) تشییع کردند و بدین ترتیب مراتب قدردانی خویش را از رهبران ملی ابراز داشتند. در یک جمله می توان گفت تهران در دوره مشروطه مظهر اعتدال سیاسی، عقلانیت و خرد جمعی و کانون ثبات و آرامش سیاسی و فرهنگی و همزیستی مسالمت آمیز اقوام و مذاهب است.
احمد مسجدجامعی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید