جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


این جا تهران است...


این جا تهران است...
اینجـا تهــران است؛ و نگاه فیلمسازان اجتماعی ما باید آیینه تمام نمایی از زندگی معاصر جامعه شهری باشد.مدت ها است که از دیدن "فیلم اجتماعی" خوب و سالم محروم شدیم. فیلمهایی هم که داعیه این نگاه را دارند یا در جو سانتی مانتالیزم مرسوم،دچار شعارزدگی می شوند؛ ویا همچون فیلم مستند "خسرو عبدالله زاده" (نیما شاهرخ شاهی) در "دایره زنگی" با ارائه تصاویر اگزوتیک (غریب نما) و سیاه نمایی مطلق از ایران در پی کسب جایزه در فستیوال های خارجی هستند.
در این شرایط، "دایره زنگی" نمونه خوبی از یک "فیلم شهـری" همراه با "طنز تلخ اجتماعی" است.فیلم با شناخت درست و واقعی از شرایط روز،موضوع "ماهـواره" را به عنوان عامل بغرنجی در خانواده های سنتی و شبه روشنفکری مطرح می کند.
با این رویکرد که خانواده ایرانی هنوز نتوانسته مابین ارزش های سنتی-مذهبی خود و عوامل غیر قابل کنترل دنیای مدرن (ماهواره و اینترنت و...) تعادل و تعاملی برقرار کند.
در نتیجه تمامی سطوح جامعه دچار تناقض های فرهنگی-اجتماعی می گردد؛ که این حالت پارادوکسیکال دستمایه ای برای طرح داستان "دایره زنگی" است.اینگونه است که مثلا "شعله" (بهاره رهنما) نذر می کند در صورت برگذاری کنسرت لس آنجلسی اش،یک ماه سفره حضرت عباس(ع) برپا کند! ... با نشانه شناسی فیلم ، این پاردوکس می شود تقابل "پیرجامه" با "ماهواره" !! از زاویه ای دیگر،"دایره زنگی" فیلمی است در امتداد جریان فکری-محتوایی "چهارشنبه سوری" .
اگر "اصغرفرهادی" مضامین آسیب شناسی فرهنگی را در "چهارشنبه سوری" به شکل رئال و با لحنی تلخ و گزنده روایت می کرد؛ این بار در "دایره زنگی" همان دغدغه های اجتماعی-فرهنگی را به کمک "پریسا بخت آور" با فرمی شاد و لحنی کمیک تصویر می کند.
در "چهار شنبه سوری" بیننده همراه با "روحی" (ترانه علیدوستی) به آپارتمانی وارد می شود تا از لایه های پنهان مناسبات یک خانواده متوسط شهری مطلع شود.
در فیلم "دایره زنگی" نیز مخاطب همراه با "محمد و شیرین" (صابر ابر و باران کوثری) به بهانه نصب دیش ماهواره درگیر ماجراهای آپارتمانی می شود که هریک از همسایه های آن نماینده قشر خاصی از یک طبقه اجتماعی است. مضمون "تشکیک در کانون خانواده" و "بحران های جنسی-عاطفی" در آثار متاخر "اصغر فرهادی" چه به عنوان کارگردان (در چهارشنبه سوری) وچه به عنوان نویسنده (در دایره زنگی) به خوبی هویدا است.
هر چند سؤتفاهمات ایجاد شده در این فیلم، لحنی طنزآلود به خود می گیرد؛اما فیلم در پس این شیرینی، طعم گـَس ناامنـی اجتماعی-خانوادگی را در کام تماشاگر می گذارد. فیلمنامه "دایره زنگی" علی رغم شلوغی و پرسوناژهای متعدد،انباشته از "جزئیات و ظرائفی" است که هر کدام خط ربطی می شود برای اتصال داستانک های جاری در فیلم به یکدیگر.اینکه تمامی تصادفات داستانی و سؤتفاهمات ایجاد شده در فیلم توجیه منطقی و قابل باور داشته باشد؛ امری است که نشان از وسواس و دقت نظر نویسنده و کارگردان دارد. هر کدام از اتفاقات و دیالوگ ها پیش زمینه است برای اتفاقات بعدی به طوریکه تداخل و تضارب روایت های داستان در یکدیگر کامل کننده محتوای کلی اثر است.
"پریسا بخت آور" به خوبی توانسته با کمک نشانه های سینمایی و کدگذاری تصویری مانع از سردرگمی تماشاگر در سیر حوادث متعدد داستان شود. ضرباهنگ تند و سرخوشانه فیلم نیز با تقطیع حساب شده سکانس ها در یکدیگر عامل دیگری در جذابیت فیلم است.ساختار بصری فیلم با تکنیک "دوربین روی دست" برای تعقیب بازیگران در صحنه های پر حرکت، پویایی فیلم را دوچندان کرده؛ و این در حالیست که در فضای محدود آپارتمانی عموماَ با کادرهای بسته (کلوزآپ و مدیوم شات) مواجه هستیم.
با آنکه پرداخت دقیق و حساب شده فیلم، فصل زائد و دیالوگ بدون کارکردی را در فیلم باقی نگذاشته؛اما شاید با صرف نظر کردن از برخی حواشی غیر ضروری (ونه زائد) می شد خط اصلی داستان را پر رنگتر و تاثیر گذارتر از آنچه هست روایت کرد.تعدد مضامین و ریتم پرشتاب فیلم علی رغم ویژگی مثبت آن، فرصت تمرکز و تحلیل آگاهانه حوادث را از مخاطب عادی صلب می کند.
و شاید این پرگویی است که فیلم را از رسیدن به انچه ماحصل "چهارشنبه سوری" بود؛ بازمی دارد. در "چهارشنبه سوری" تماشاگر این فرصت را داشت تا با تمرکز کافی بر سیر زندگی جاری در فیلم و با رد پیش فرض های غلط اولیه اش،به رهیافتی تلخ (اما به شدت واقعی) از زندگی شهری برسد. "دایره زنگی" نیز این شکل از روایت را در حالتی تعمیم یافته و وسیع تر در یک آپارتمان مطرح می کند.پس طبیعی است که برای هضم بهتر رویدادها نیاز به تامل بیشتر مخاطب باشد.
دراینصورت شاید مخاطب عام هم بهتر بتواند با ریتم تند و پرشتاب فیلم همراه شده و نگاه دردمندانه فیلمساز را در پشت اتفاقات با نمک فیلم درک کند.نگاه هشدار آمیزی که با تاکیدات کوتاه فیلم بر عکس العمل "کودکان آپارتمان" قابل ردیابی است. مواجهه خردسالان با دنیای پر از ضدونقیض بزرگسالان نه تنها در دیالوگهای بامزه دخترک خانم مدیر، بلکه با اینسرت های تصویری کارگردان بر چهره کودکان، در سیر بحران های فیلم خود نمایی می کند. این همان هشداری است که در "چهارشنبه سوری" نیز به شکلی گذرا بر پسربچه خانواده و اتفاقات مدرسه اش اشاره شده بود.
"دایره زنگی" بعد دیگری از "عـدالت اجتمـاعی" را به چالش می کشد. آنجا که حتی قانون هم دستش از رسیدن به "عدالت" کوتاه می ماند. هرکدام از ساکنین آپارتمان تنها در پی رفع مشکلات شخصی خودشان است،که درگیر ماجراهای سلسله دار نصب ماهواره می شوند.
هرچند هر کدام نسبت به این مسئله موضع شخصی خود را دارند(که می تواند درست یا غلط باشد)؛ اما برای رسیدن به مقصودشان ملاحظه هیچ کـس دیگری را نمی کنند! در این میان تنها "محمد"(صابر ابر) است که صادقانه برای کمک به "شیرین"(باران کوثری) به آب و آتش می زند. پس چگونه است که قـانون در پی این همه هیاهـو تنها او را مستوجب مجازات می داند؟!
"دایره زنگی" به عنوان اولین فیلم "بخت آور" می تواند نقطه روشنی در "سینمای کمدی–اجتماعی" ایران محسوب شود. سینمایی که نه فیلمهای کمدی اش چیزی فراتر از "لودگی" ارائه می دهد و نه سینمای اجتماعی اش سنخیتی با جامعه کنونی دارد. پس باید ارزش فیلمهایی چون "دایره زنگی" را دانست؛ حتی اگر مجوز اکران در جشنواره نگیرد یا اصلاحیه های متعدد به فیلم اعمال شود! باید شرایط "واقـعـی" جامعه را درک کرد. گفتم که .... اینجـا تهــران است...!
مهدی پورامین
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما


همچنین مشاهده کنید