جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


دختر همسایه The Girl Next Door


دختر همسایه The Girl Next Door
▪ کارگردان: گریگوری ویلسون.
▪ فیلمنامه: دانیل فراندز، فیلیپ ناتمن بر اساس کتاب جک کچام.
▪ موسیقی: رایان شور.
▪ مدیر فیلمبرداری: ویلیام ام. میلر.
▪ تدوین: ام. جی. فیوره.
▪ طراح صحنه: کریستا گال.
▪ بازیگران: دانیل مانک[دیوید موران]، بلیث آفراث[مگان لافلین]، مدلین تیلور[سوزان لافلین]، بلانش بیکر[روت چندلر]، ویلیام اترتون[دیوید موران بزرگ سال]، آستین ویلیامز[رالفی "ووفر" چندلر]، بنجامین راس کاپلان[دانی چندلر]، گراهام پاتریک مارتین[ویلی چندلر جونیور]، کوین چمبرلین[سرکار جنینگز]، دین فالکنبری[کنی]، گابریل هوارث[چریل رابینسون]، اسپنسر لی[دنیس کراکر]، گرانت شاو[اقای موران]، کاترین مری استوارت[خانم موران] .
▪ ٩١ دقیقه.
▪ محصول ٢٠٠٧ آمریکا.
▪ نام دیگر: Jack Ketchum&#۰۳۹;s The Girl Next Door.
▪ برنده مدال طلا برای دستاورد برجسته و ممتاز راین شور در موسیقی از جشنواره موسیقی فیلم پارک سیتی.
▪ ژانر: جنایی، درام، ترسناک، مهیج.
دهه ١٩٥٠. مگان و خواهر کوچک ترش تحت سرپرستی عمه روت مطلقه خود قرار گرفته اند. روث خود سه پسر دارد و بر خلاف دیگر ساکنین شهر روش متفاوتی برای تربیت آنها برگزیده است. روت مرتباً آبجو می نوشد و فرزندانش را نیز ترغیب به نوشیدن می کند.
از طرف دیگر با سخنان خود درباره راوبط پسرها و دخترها جوی خطرناک در خانه به وجود می آورد. دیوید موران که در همسایگی آنها زندگی می کند، بعد از آشنایی با مگان به خانه آنها می آید. آشنایی ساده او و مگان راه را برای تعابیر روت باز کرده و مگان را به بی عفتی متهم می کند.
آزارهای کلامی روت و پسرهایش که خود در تب داشتن رابطه با جنس مخالف می سوزند، کم کم تبدیل به آزار جسمانی می شود.
پس از مراجعه مگان به پلیس اوضاع در خانه چندلرها حادتر می شود و یک روز که دیوید به خانه چندلرها رفته، درمی یابد که مگان در زیر زمین خانه با طناب بسته شده است. او که از ترس روت نمی تواند با والدین خود در این باره سخن بگوید، آرزو دارد که مگان را نجات دهد. آزارهای جسمانی مگان توسط پسران روت ادامه یافته و هر لحظه شدیدتر می شود. سرانجام روت اجازه تجاوز به مگان را نیز می دهد و دیوید با چشمان گریان نظاره گر این واقعه می شود. تلاش دیوید برای نجات مگان از سوی روت کشف شده و او را نیز در زیرزمین حبس می کند. دیوید با به آتش کشیدن زیرزمین توجه پلیس را جلب می کند، اما مگان مدتی کوتاه پس از رسیدن پلیس بر اثر شکنجه های وارده می میرد.
● چرا باید دید؟
در ٢٦ اکتبر ١٩٦٥ پلیس ایندیانا، تلفنی ناشناس از سوی پسری نوجوان دریافت کرد که خبر از مرگ دختری در خانه ای در محله فقیر نشین شهر می داد. وقتی پلیس به آدرس داده شده[شماره ٣٨٥٠ ایست نیویورک استریت] رسید با جسد دختری ١٦ ساله به نام سیلویا مری لایکنس مواجه شد که بر اثر شکنجه فوت کرده بود.
بدن سیلویا با بیش از ١٠٠ زخم و سوختگی کوچک و بزرگ پوشیده شده بود. روی سینه وی با وسیله تیزی عدد ٣ نوشته شده بود، اما خوفناک ترین زخم اندکی پایین تر روی شکم او قرار داشت. نوشته ای به این مضمون: من یک فاحشه هستم و به این افتخار می کنم!
این جنایت ترسناک توسط کودکان در سنین ١١ تا ١٢ ساله با هدایت زنی ٣٧ ساله به نام گرترود بانیشوسکی انجام شده بود. جنایتی که بعدها در مراحل دادگاه بانیشوسکی و پسرش تبدیل به جنجال و رسوایی بزرگی شد.
کوتاه زمانی بعد از محاکمه این پرونده دستمایه فمینیست مشهور کیت میلت در نوشتن کتاب زیرزمین شد. سپس جک کچام آن را دستمایه خلق رمانی ترسناک کرد. کچام اسامی را عوض کرد و زمان واقعه را نیز یک دهه عقب برد.
کتاب های دیگری نیز درباره این ماجرای خوفناک به رشته تحریر در آمد، اما سینما در سال گذشته به این ماجرا روی خوش نشان داد. ابتدا فیلم تامی اوهاور با نام یک جنایت آمریکایی[با شرکت الن پیچ در نقش سیلویا و کاترین کینر در نقش بانیشوسکی] به نمایش در آمد و سپس فیلم فعلی که بر اساس داستان کچام ساخته شده است.
جورج ویلسون بازیگر، نویسنده، تهیه کننده و کارگردانی است که دو فیلم بیشتر در کارنامه خود ندارد. اولین فیلم او اثری مستقل به نام متجاوزین به خانه[٢٠٠١] بود که در ژانر اکشن به ماجرای جوانی اسپانیولی تبار و سارقی خرده پا می پرداخت که اسیر گروهی تبهکار می شد. فیلمی کمابیش متوسط، اما قابل قبول برای اولین تجربه که فاصله ای شش ساله میان آن و دومین کار وی حاکی از دقت در انتخاب دارد.
ویلسون این بار کوشیده به داستان کچام وفادار مانده و ریتم کند زندگی در شهرستان در دهه ١٩٥٠ را نیز بازآفرینی کند. فیلم حکایت قدم به قدم عاری از انسانیت شدن کودکان تحت تلقین حرف های زهرآگین یک زن است.
این زن که سرپرستی فرزندان برادرش را پذیرفته، عملاً آن دو را نبدیل به موش های آزمایشگاهی فرزندان خود می کند تا بتوانند شنیع ترین تجربه ها را در قالب درس های مثلاً اخلاقی بر روی آنها انجام دهند.
▪ نتیجه: نمایش روند شکنجه های سادیستی مادر و فرزندانش روی سیلویاست که اینجا مگان نامیده شده است. فیلم در قالب فلاش بکی طولانی از زبان دیوید موران روایت می شود. او که کمابیش دل بسته مگان بوده، این عشق کودکانه را در بزرگ سالی نیز حفط کرده است. فیلم یک اثر جنایی روانشناختی در خور توجه است[هر چند هنوز موفق به دیدن فیلم تحسین شده یک جنایت آمریکایی نشده ام.] اولین اتفاقی که برای تماشاچی ایرانی آشنا به شکنجه های قرون وسطایی زندان های پس از انقلاب می افتد تشابه بسیار زیاد رفتار روت چندلر با بازجویانی است که دم از اخلاق می زدند و در نهایت جانیان سادیستی بیش نبودند که از تجاوز به قربانی نگون بخت خود نیز ابا نداشتند. فیلم به عنوان نمونه ای در مطالعه رفتار چنین انسان هایی!!! قابل تامل است.
اما اگر قلبی ضعیف و روحیه ای لطیف دارید از تماشای آن خودداری کنید. اما فراموش نکنید که ندیدن آن باعث از میان رفتن نمونه های واقعی آن در دنیای پیرامون ما نمی شود!
متاسفانه مانند بسیاری از تماشاگران با نام فیلم مشکل دارم. جدا از این که شنیدن آن تصور دیدن فیلمی عاشقانه از ماجراهای نوجوانان را در نزد بیننده خلق می کند، تشابه اسمی آن با فیلمی کمدی/عشقی که ٤ سال قبل با شرکت الیشا کاتبرت به نمایش در آمد نیز آزارنده و اشتباه بر انگیز است. کاش ویلسون این قدر به فکر رعایت امانت نبود.
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید