پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


قاتلین پیرزن


قاتلین پیرزن
▪ دوبلکس
▪ کارگردان: دنی دوویت
▪ فیلمنامه: لاری دویل / جان هامبورگ
▪ بازیگران: بن استیلر(آلکس) ، درو باریمور (نانسی)، هاروی فیرستاین(ریلتور)
زوج جوان و خوشبختی، موفق به خرید یک آپارتمان دوبلکس می شوند، اما پیرزن صاحبخانه آن قدر مکار و حیله گر است که می تواند تمام رؤیاهای زیبای این زوج را به یکباره بهم بریزد .
داستان «دوبلکس»، در چند خط دارای جذابیت و پرکشش به نظر می رسد، ولی این طرح پر کشش، توسط «لاری دویل» به بدترین شکل ممکن گسترش یافته و فیلم را به اثری تبدیل می کند که تنها می تواند در لحظاتی، چند لبخند را بر لبان تماشاگر بیاورد و در بقیه موارد، فیلمی بیش از اندازه کلیشه ای و تکراری به نظر می رسد.
«دوبلکس» در تقطیع پلانها و در تجزیه شوخیهای داستانش، ما را به یاد فیلمهای قبلی «دوویتو» می اندازد و کلیت داستان نیز گوشه چشمی به «قاتلین پیرزن » دارد.
«دوبلکس» درباره این است که مردم، امروز در آپارتمانهای اجاره ای خود در پاریس چگونه زندگی می کنند و چگونه می توانند زندگی کنند. «دوبلکس»، درباره این آدمهاست. «درو باریمور» و «بن استیلر» در نقش «نانسی» و «آلکس»، زوج جوانی هستند که توانسته اند در بروکلین آپارتمان کوچکی را خریداری کنند. آپارتمانی با سه شومینه و پنجره هایی با شیشه کاری منقوش واقع در خیابانی آرام و ساکت. مکانی استثنایی برای «آلکس» تا داستان جدیدش را به سرانجام برساند و اینجاست که ضد قهرمان کوچک و با نمک فیلم ظهور می کند: پیرزن شیرین طبقه بالا.
بنگاه دار فروشنده آپارتمان، معتقد است این پیرزن زیاد زنده نخواهد ماند و این زوج به امید اینکه پیرزن بزودی خواهد مرد به خانه نقل مکان می کنند، اما پیرزن بیش از حد انتظار آزار دهنده ظاهر می شود و عمر می کند!
«ایلین اسل» نقش خانم «کونل» یا همان پیرزن ۸۱ ساله را ایفا می کند. او که از نظر سنی تقریباً هم سن کاراکتر فیلم هم می باشد، بسیار پرانرژی و پر حرارت است، به گونه ای که در برخورد آغازین، نه تنها «آلکس» و «نانسی»، بلکه مخاطب هم به این می اندیشد که شاید علت حقیقی مرگ شوهر پیرزن در سال ۱۹۶۳ ،خود پیرزن بوده است!
انرژیک بودن و سرعت عمل داشتن «اسل» درخشان است و «استیلر» و «باریمور» هم کمدینهای موفق و مفرحی هستند و این یعنی اینکه «دوویتو» تیم بازیگری قدرتمند و فعالی را در اختیار داشته است. بازیگران اندکی همانند «استیلر» قدرت برافروختگی تدریجی را دارند، به عنوان مثال بازی فوق العاده او در سکانسی که این اندیشه از ذهنش می گذرد که رمانش را تا زمان زنده بودن خانم «کونل» به پایان نخواهد رسانید؛ حسهای درونی و میمیک بیرونی «استیلر» منحصر به فرد و استثنایی است.
گرهی که نویسنده در داستان ایجاد می کند به هیچ وجه، بر جذابیتهای داستان نمی افزاید. گرهی که در آن، «آلکس» تصمیم به قتل پیرزن می گیرد.
یک صحنه که تلاش شده به گونه ای هجوآمیز، به سبک صحنه های جنایت فیلمهای «بلیک ادواردز» ساخته شود و خط داستانی مشابه این سکانس با سکانس مشابهی از آن در فیلم «قاتلین پیرزن»، این سکانس را به صحنه ای کلیشه ای تبدیل کرده است.
«دنی دوویتو» پیش از این به خاطر کمدیهای سیاه خوبش موفقیت چشمگیری به دست آورده بود و فیلمهایی چون «جنگ رزها»(۱۹۸۹) موفقیتهای زیادی برای او به همراه داشت ، اما «دوبلکس» بر خلاف اثر قبلی «دوویتو»، حرکتی رو به عقب شمرده می شود.
«دوبلکس» می خواهد احساساتی را که ما هیچگاه قادر به درکشان نخواهیم بود را به ما نشان دهد و این شاید دلیل اصلی عدم اقبال این فیلم نسبت به فیلم پیشین «دوویتو» باشد. در «دوبلکس»، شخصیتها خوب پرداخت نشده اند، مخاطب با خانم «کونل» ارتباط برقرار نمی کند، البته تا اینجا ممکن است طبیعی باشد، اما متأسفانه «آلکس» و «نانسی» هم شخصیتهایی نیستند که بتوان با آنها همذات پنداری کرد و شاید دلیل آن نبود پرداخت کافی روی آنها و نبود ارتباط مخاطب با آنها باشد.
به گفته ای دیگر، ما نه این ماجرا را باور داریم و نه این شخصیتها را! از دیدگاهی دیگر، داستان «دوبلکس» یک داستان کاملاً غربی است، چه از لحاظ نوع فیلم، شیوه زندگی و حتی برخورد آدمها با یکدیگر. فیلمی که یک فیلم کاملاُ و صرفاً آمریکایی شمرده می شود که برای مخاطبی از فرهنگی دیگر، غریبه به نظر می رسد.
امیر اطهر سهیلی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید