پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


ماه و سال و روز و هفته‌تان مبارک


ماه و سال و روز و هفته‌تان مبارک
نقل است در نوروز، جامی پر از حلوا برای پیغمبر هدیه آوردند. آن حضرت پرسید: این چیست؟ گفتند: امروز، روز نوروز است. پرسیدند: نوروز چیست؟ گفتند: عید بزرگ ایرانیان است. فرمود: آری. در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد.
پرسیدند: عسکره چیست؟ فرمود: عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ، ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند و سپس آنان را زنده کرد و ابرها را امر فرمود که به آنان ببارد.
ازاین‌روست که پاشیدن آب در این روز رسم شد. پس از آن حلوا تناول و بقیه را میان یاران خود قسمت کرد و گفت: کاش هر روزی برای ما نوروز بود. سال در فرس باستان از کلمه «سرد» مشتق شده و به همین دلیل سال را با فصل سرد شروع می‌کردند.
نوروز، بزرگ‌ترین جشن ملی مردم ایران به شمار می‌رود. این روز در واقع آغاز نوزایی طبیعت و بشارت زنده شدن دوباره مردگان است. برگزاری جشن‌های آغاز سال نو بسیار قدیمی و کهن بوده و در هر دوره، اندکی از شاخ و برگ آن زده شده و درخت کهنسال نوروز بار دیگر منعطف با زمانه، رشد و نمو دیگری یافته است و امروزه نه تنها رسمی کهن که رسمی دینی نیز به شمار می‌رود که به نوزایی و بازگشت اشاره دارد.
در گذشته، سال در میان ایرانیان به ۲ بخش تابستان و زمستان تقسیم می‌شد که به تابستان «همه» و به زمستان «زینه» می‌گفتند. تابستان از آغاز بهار و فروردین آغاز و تا پایان مهرماه ادامه داشت که در واقع ۷ ماه به اضافه فروردین بود. ۶ ماه بعد نیز که از آغاز آبان شروع می‌شد، تا پایان اسفند و پنجه بزرگ ادامه پیدا می‌کرد.
زرتشتیان آغاز سال را با قرار گرفتن برج حمل در آفتاب و اعتدال بهاری شروع می‌کردند و مهرگان را به عنوان جشنی برای ۶ ماه پایان سال برپا می‌داشتند.
سلمان فارسی می‌گوید: «ما در عهد زرتشتی بودن می‌گفتیم خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو بر ایام دیگر، مانند برتری یاقوت و زبرجد است به جواهر دیگر.»
ایرانیان باستان سال نو را با انجام مراسم دینی آغاز می‌کردند و نوروز برای آنها مقدس بود و به این دلیل جشن‌ها و رسوم بازمانده از جشن نوروز را نباید تنها برای شادی و جشن ظاهری دانست و ریشه آن را باید در رسوم و عقاید دینی آنها بازجست.
جشن‌های نوروزی در ایران پس از ورود اسلام نیز با آیین‌های دین شریف درهم آمیخت و ضمن حفظ ریشه‌ها، شاخ و برگ‌های تازه یافت.
شاید به دلیل روحانی بودن جشن‌های نوروزی بود که پیامبر اکرم‌ص و امامان معصوم‌ع همگی به بزرگی از نوروز ایرانیان یاد کرده و بر تداوم آن پای می‌فشارند.
معلی بن خنیس به نقل از امام جعفر صادق‌ع می‌گوید: «گفتم ای سید من! فدای تو شوم. نمی‌آموزی به من نام روزها را به زبان فارسی؟»
جواب فرمود: «آنها روزی چند قدیم از ماه‌های قدیمند که هر ماهی ۳۰ روز است و زیاد و کم ندارد.
آنگاه افزود: اول هر ماه هرمزد نام دارد که نامی است از نام‌های خدای تعالی. در این روز آدم علیه‌السلام آفریده شد. فارسیان می‌گویند این روز جهت آشامیدن مفرحات و خوشحالی کردن خوب است و ما می‌گوییم روزی است مبارک و روز سرور و خرمی است...»
جشن‌های باستانی نوروزی مانند سبزه به آب دادن یا نذر و نیاز برای مردگان نیز نشانی از نوزایی است که همچنان برگزار می‌شود و نوروز را دوچندان ارزشمند و ماندگار می‌کند.
● آیین‌های نوروزی‌
تردیدی نیست گردآوری تمامی آیین‌ها و رسوم مربوط به بزرگترین جشن ملی ایرانیان، همان اندازه غیرممکن است که سر زدن به تمامی دوستان و آشنایان در این روزها. با این حال تا جایی که امکان باشد با چنین آیین‌هایی به شما سر می‌زنیم و عید را تبریک می‌گوییم؛ باشد که هر روزتان نوروز باشد.
● حکومت زنان در نوروز
در روستای بی‌مرغ نزدیک گناباد (از توابع خراسان شمالی) از روز نهم فروردین تا سیزده‌بدر، اختیار روستا به دست زنان می‌افتد و هیچ مردی حق ندارد از خانه خارج شود و اگر خارج شود، زنان او را تنبیه می‌کنند. اداره این روستا در این روزها به اختیار زنان است. زنان اغلب روز را در خارج از خانه می‌گذرانند. اسب سوار می‌شوند. می‌تازند و از روز سیزده‌بدر دوباره به خانه برمی‌گردند و باز همان زن تسلیم و سر به زیر می‌شوند.
● نوروزی‌خوان (نوروز سلطان)
یکی دیگر از مراسمی که در مناطق مختلف گیلان و مازندران و الموت و طالقان در روزهای پیش از نوروز مشاهده می‌شد، حضور نوروزی‌خوان‌ها بود. نوروزی‌خوان‌ها ۲ گونه شعری می‌خواندند؛ عده‌ای شعری مذهبی می‌خواندند و در واقع امام‌خوانی می‌کردند و برخی نیز شعری نوروزی و ملی برای مردم می‌خواندند. به نظر می‌رسد این آیین پیش از اسلام، جدا از بشارت رسیدن نوروز، مدح امیران و مردمان گشاده‌دست نیز بوده است.
نوروزی‌خوان‌ها می‌خواندند:
مژده دهید ای دوستان
گل در گلستان آمده‌
فصل بهاران آمده
نوروز سلطان آمده‌
آب‌پاشی در اول نوروز
مهدی محی‌الدین بناب، استاد بازنشسته دانشگاه برایمان می‌گوید: مسجد بزرگی به نام مهرآباد در بناب هست. این مسجد سنگ‌نوشته‌ای دارد که رویش نوشته شده: بُنی هذه المسجد الشریف فی زمن السلطان العادل المرشد الکامل الشاه الطهماسب الصفوی الحسینی و بناها عالیه خانم بنت منصور بگ فی سنه احدی و خمسین و تسع مائه.
روز عید نوروز مردم در مسجد مهرآباد جمع می‌شدند. پدرم و عمویم که هر دو روحانی بودند، با آب زعفران دعا می‌نوشتند و این دعاها را به مردم می‌دادند. یک دعای دیگری هم می‌نوشتند و به تشت خیلی بزرگی می‌زدند که ده پانزده نفری می‌شد آن را بلند کرد. این تشت را هر سال پر از آب می‌کردند و به مجرد این که سال تحویل می‌شد، مردم می‌آمدند و هر کدام کاسه یا گلابدانی پر می‌کردند و به عنوان تبرک می‌بردند.
آب را تا در خانه‌شان می‌بردند و به همه جا می‌پاشیدند تا ارواح خبیثه و جن و شیاطین وارد خانه نشوند.
هفت یا هشت سال بیشتر نداشتم که یک بار دیدم عمویم دارد دعایی می‌نویسد که شبیه دعاهای عربی نیست. دعا این بود: «به نام‌ نامی ایرج و به نام‌ بینوا فریدون.» برایم عجیب بود که این چه دعایی است! پدرم که روحانی متعصبی بود، به عمویم گفت: «اینها چیه می‌نویسی؟» او جواب داد: «از قدیم، اینها را می‌نوشتیم.» پدرم گفت: «بنویسید بسم‌الله.»
احتمالا آنچه عمویم می‌نوشت، از دوران زرتشت در آذربایجان باقی مانده بود. عمویم با این که آخوند بود، این را می‌نوشت و به همان آب می‌زد یا به مردم می‌داد که ببرند.
● مرغانه جنگ (بازی با تخم‌مرغ) در گیلان‌
مرغانه جنگ دو طرف داشت و ممکن بود به دو گونه: تکی (تک به تک) و رجی (چندتایی) بازی شود. در این بازی، نوک تیز تخم‌مرغ (سر) و انتهای پهن آن (ته) نامیده می‌شد. مرغانه جنگ به صورت سر به سر، ته به ته و گاه با توافق طرفین سر به ته و ته به سر انجام می‌پذیرد. در شروع بازی، یکی از طرفین تخم‌مرغ خود را در حلقه تنگ بین شست و انگشت به گونه‌ای که نوک تیز آن به طرف بالا باشد، قرار داده و طرف مقابل سر تیز تخم‌مرغ خود را بر آن ضربه وارد می‌کند. هر تخم‌مرغ که می‌شکست، صاحبش بازنده محسوب شده و باید ته تخم‌مرغ خود را برای ضربه‌پذیری در اختیار حریف قرار دهد. تخم‌مرغ‌بازهای حرفه‌ای بعضا ترفندهایی برای برنده شدن به کار می‌برند.
از جمله یک تخم‌مرغ را با سوزن سوراخ و مایع داخل آن را خالی می‌کنند و با پر کردن مواد شیمیایی چسبنده یا سقز، استحکام بدنه تخم‌مرغ را افزایش می‌دهند.
برخی نیز از تخم‌مرغ‌های دوزرده که از ضخامت و استحکام بیشتری برخوردار است و در مرغانه جنگ کاربرد بیشتری دارد، استفاده می‌کنند تا شانس برنده شدن خود را افزایش دهند. گاه هنگام بازی بومی مرغانه جنگ، طرفین بازی تخم‌مرغ یکدیگر را محک می‌زنند که اصطلاحا در زبان گیلکی شرق گیلان به آن «چیشتن» (چشیدن) می‌گویند. روش چشیدن که برای تشخیص مقاومت تخم‌مرغ حریف انجام می‌شود، به وسیله ضربه زدن دو سر آن تخم‌مرغ به دندان‌های پیشین انجام می‌شود. بدین ترتیب حریف مرغانه جنگ از صدای زیر و بم تخم‌مرغ، متوجه استحکام آن می‌شود و سپس بنا به تشخیص صورت‌های مختلف بازی سر به سر، سر به ته و... را انتخاب می‌کند.
گفتنی است تخم‌مرغ در باورهای بومی گیلک‌زبانان، نشانه برکت و فراوانی و تداوم نسل و زندگی است وبر همین اساس معتقدند که تخم‌مرغ شکسته شده توسط نوعروس یا زن باردار مصرف شود.
● تکم؛ بشارت‌دهنده نوروز در اردبیل‌
کریم عظیمی ججین درباره این رسم برای ما نوشته است، تکمچی در کوچه‌ها به راه می‌افتاد و بچه‌ها نیز پشت سر تکمچی با او همنوا می‌شدند:
سیزون بو تازه بایراموز موبارک‌
آیوز، ایلوز، گونوز، هفته وز موبارک...
ترجمه: این عید تازه‌تان مبارک‌
ماه و سال و روز و هفته‌تان مبارک...
تکم و تکم‌گردانی، ریشه‌ای بس عمیق در فرهنگ کهن منطقه اردبیل دارد. خاستگاه تاریخی و جغرافیایی آن به یقین معلوم نیست؛ اما آنچه امروزه از مراسم تکم‌گردانی در دست داریم، حاصل سابقه و غنای فرهنگ شفاهی مردم منطقه است که سینه به سینه از نسل گذشته تا به امروز به یادگار مانده.
واژه «تکم» در زبان ترکی ترکیب یافته از ۲ بخش «تکه» (به فتح تا و کاف) به معنی بز نر و ضمیر ملکی «م» می‌باشد که معنی «بز نر من» را می‌دهد. به کسی هم که تکم‌گردانی می‌کند «تکمچی» گفته می‌شود. از این واژه برای نامگذاری مناطق و روستاها نیز استفاده شده است؛ مثل «تکه‌چی» علیا و سفلی از توابع پارس‌آباد مغان.
«تکم» عروسک چوبی کوچکی است به شکل بز که با پارچه‌های رنگی، زنگوله، سکه و آینه زینت می‌یابد. چوبی باریک به زیر شکم عروسک متصل است که انتهای این چوب هم از سوراخ وسط صفحه‌ای چوبی می‌گذرد. تکمچی به وسیله این چوب، تکم را به رقص درآورده و ریتم و ضربی هماهنگ از برخورد تکم بر صفحه چوبی ایجاد می‌کند. تکمچی با خواندن اشعاری، فرارسیدن بهار را به مردم بشارت داده و مردم نیز در قبال این شادمانی، هدیه‌ای به تکمچی می‌دهند.
نکته جالب توجه در این آیین، استفاده از عروسک بز است که رابطه تنگاتنگی با مفهوم شروع فصل بهار دارد. بز در فرهنگ باستانی ایران نماد باروری، زایش و پیشاهنگی است. در اشعار تکمچی، به موضوعات و مناسبت‌های مختلف دینی و اجتماعی اشاره می‌شود.
● آغاز سال نو با مس‌
از قدیم تا به حال اغلب مردم خراسان مخصوصا ساکنان مشهد، زمان تحویل سال در حرم امام رضاع حضور دارند که آغاز سال جدید با یک بار روشن و خاموش شدن چراغ و نقاره خانه اعلام می‌شود. در آن سال‌های دور که تمام جمعیت مشهد در بزرگترین صحن حرم می‌توانستند گردهم بیایند، بعد از تحویل سال با سبزه‌ای که هدیه می‌گرفتند، از خادمان حرم به خانه بازمی‌گشتند.
رسم بر این بود که قبل از آغاز سال نو، مرد خانه بیرون می‌رفت و هنگام تحویل سال، با سبزه و نان و در بعضی محلات با تکه‌ای مس وارد خانه می‌شد که علامت برکت و روزی‌رسانی بود.
● بوسیدن دست بزرگترها
در خراسان همچنین مردها معمولا دستمالی ابریشمی به همراه داشتند. صاحبخانه به تعداد بچه‌های مهمان، تخم‌مرغ رنگی هدیه می‌داد که در دستمال می‌گذاشتند و بعد آن را تقسیم می‌کردند.
عیدی بیشتر مواقع سکه‌های طلایی رنگ بود که توی کاسه می‌ریختند و تعارف می‌کردند. این سکه‌ها را اکثر مهمانان نگه می‌داشتند و در سفرهای زیارتی مثل حج و سفر کربلا می‌بردند و متبرک می‌کردند.
● عروس گوله‌
نمایش معروف نوروزی در گیلان و مازندران و الموت و طالقان، عروس + غول است. در این نمایش غول، عروس و پیربابو نقش دارند. عروس گله یا عاروس گوله در مازندران به پیربابو معروف است.
غول با پوششی از کُلش (ساقه‌های خشک شالی) و زنگوله‌هایی به پا و چماقی در دست در میان مردم حاضر می‌شد. نقش عروس را نیز اغلب یکی از پسران جوان بازی می‌کرد و لباس زنانه می‌پوشید.
در بازی نوروزی عروس گوله، غول و پیربابو برای به دست آوردن عروس با یکدیگر درگیر می‌شدند.
پیش از آغاز نمایش نیز گروه همخوانی می‌کردند:
عروس گوله بیاردیم/ جانه دله بیاردیم/ خانه خواه تره نیاردیم/ تی پسره بیاردیم‌
ترجمه: بازی عروس و غول آوردیم/ برای جان و دل آوردیم/ صاحبخانه برای تو نیاوردیم/ برای پسر تو آوردیم .
منبع : سایت سیمرغ


همچنین مشاهده کنید