پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

کلی، بزرگ‌ترین قهرمان ورزشی قرن بیستم


کلی، بزرگ‌ترین قهرمان ورزشی قرن بیستم
کاسیوس مارچلوس کلی (Cassius Marcellus Clay) ملقب به محمد علی کلی متولد ۱۷ ژانویه ۱۹۴۲ در آمریکا. یکی از بزرگ‌ترین و مشهورترین بوکسورهای سنگین وزن جهان است که پس از گرویدن به اسلام در فعالیت‌های سیاسی نیز نقش داشت و به همین دلیل بیش از سایر قهرمانان ورزشی در جهان مطرح شد. وی هم‌چنین در قرن بیستم عنوان یکی از بزرگ‌ترین قهرمانان ورزشی را نیز از آن خود کرد.
● آغاز راه
محمد علی در محله لوئیس ویل (Luisville) کنتاکی دوران کودکی خود را سپری کرد. در سن ۱۲ سالگی هنگامی دوچرخه کوچکش به سرقت رفت، مثل بسیاری از کودکان دیگر گریه‌کنان نزد پدرش نرفت بلکه ماجرا را برای پلیس محلی‌شان جو مارتین (MArtin Joe) که یک مربی بوکس هم بود گزارش کرد. مارتین پیشنهاد کرد که راه مبارزه کردن را تحت نظر او یاد بگیرد و این پسر بچه ۱۲ ساله به سرعت تحت فرامین مارتین در امر یادگیری بوکس پیشرفت کرد. تا زمانی که به دبیرستان رفت در کنتاکی موفق به کسب ۶ عنوان شد و با این موفقیت‌ها مسئولین مدرسه در عوض نمرات ضعیف درسی‌اش را نادیده گرفتند و اجازه دادند تا او فارغ‌التحصیل شود.
در بازی‌های المپیک تابستانی سال ۱۹۶۰ در رم او مدال طلای بوکس در رده سبک وزن را کسب کرد و سپس بعد از آن آموزش بوکس حرفه‌ای را زیر نظر آنجلو داندی (Angelo Dundee) ادامه داد و هم‌زمان در همان سال‌ها بود که عقاید غیرمعمول مذهبی خود را بروز داد. ضمن ‌این‌که نتایج دور از انتظار و خیره کننده او در مسابقات و روحیه خستگی ناپذیرش موجب شده بود تا لقب مشت‌زن لوئیس ویل را از آن خود کند چراکه هیچ رقیبی در آن منطقه نتوانسته بود وی را شکست دهد. او به همین علت همیشه می‌گفت: ”من قوی‌ترینم. جوانم و پر انرژی! سریع هستم و هیچ‌کس نمی‌تواند مرا شکست دهد.“
در ۲۹ اکتبر ۱۹۶۰ در لوئیس ویل، کاسیوس کلی در اولین رینگ حرفه‌ای خود پیروز شد و در ۶ رینگ توانست تونی هونساکر (Tunney Hunsaker) را به رئیس پلیس فایتویل (Fayetteville) ویرجینیای شرقی بود فائق آمد.
از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۳ این مبارزه‌گر جوان در ۱۵ مسابقه نفس‌گیر دیگر حریفانش را ناک‌اوت کرد. کسانی مثل تونی اسپرتی (Tony Espeti)، دانی فلیمن (Fleeman Donnie)، داک سابدانگ (Duke Sabedong)، آلونزو جانسون (Alonzo Johnson)، ویلی بسمانف (Besmanoff Willi) و لامار کلارک (Lamar Clark) که در دوره اوج خود بیش از ۴۰ پیروزی قاطعانه داشت.
شاید هیجان‌انگیزترین و پر افتخارترین موفقیت کلی را در آن دوران پیروزی برابر سانی بنکس (Banks Sonny)، آلخاندرو لاورانته (Lavorante Alejandro) و آرچی مور (Archie Moore) که سابقه ۲۰۰ پیروزی چشمگیر داشتند، باشد. اگرچه بنکس و لاوارنته هر دو پس از این در مسابقات دیگر روی رینگ کشته شدند و کلی تنها مدعی عنوان قهرمانی برابر سانی لیستون (Sonny Liston) شد. رویاروئی با سانی لیستون رقابتی بود که همه بوکسورها با هراس از آن حرف می‌زدند و بوکسوری به سن و سال کم کلی نتوانسته بود او را تاکنون شکست دهد و این عنوان را کسب کند.
کلی هدف بزرگ و انگیزه خوبی داشت. اما لستون هم از اعتماد به نفس بالائی برخوردار بود و برای هر مبارزه‌ای آماده! در راند نخستین سرعت بازی کلی موجب حیرت همگان شد. حتی لیستون نیز از این مسئله شگفت‌زده شد. قبل از آرچی مور و سوگار ری رابینسون (Sugar Ray Robinson) به کلی هشدار داده بودند که مراقب سر خود باشد چراکه سانی ضربات سهمگینی دارد. ضمن این‌که از وزن بالای خود در تحت فشار گذاشتن حریف استفاده می‌کرد. به همین دلیل کلی حسابی در راند، اول شرایط را بررسی کرد و سعی می‌کرد به او فرصت ندهد.
در همان ابتدای راند سوم به طرز آشکاری لیستون خستگی خود را بروز داد و کلی از این مسئله بیشترین سود را برد و با ضرباتی سنگین او را ضعیف‌تر هم کرد. در ثانیه‌های پایانی راند سوم با یکی از ضربات کلی زیر چشم سانی شکاف عمیقی خورد و همین خونریزی نیروی او را بیش از پیش تحلیل داد. در راند چهارم لیستون با بهره‌جوئی از خستگی کلی کمی خود را جمع و جور کرد. اما بوکسور جوان با استفاده از همین نیروی جوانی تا راند ششم خود را سرپا نگه داشت و منتظر پایان مسابقه بود که به ناگاه لیسون پس از چند ضربه از درد به خود پیچید و اعلام کرد که بازویش در رفته و این‌جا بود که از ادامه مسابقه بازماند و کلی با قدرت خود را ”پادشاه جهان“ نامید و با فریاد از همه خبرنگاران حاضر در ورزشگاه خواست که در وصف قدرت‌نمائی او مقاله‌های جذابی بنویسند!
در یک رقابت نفس‌گیر و پر استرس او بالاخره قهرمان جهان شد. اما باید پس از آن قدرت و توانی خود را به سایرین هم نشان می‌داد. در ماه نوامبر ۱۹۶۵ توانست قهرمان اسبق دنیا فلوید پترسون (Floyd Patterson) را شکست دهد. در راند دوازدهم داور مسابقه به علت شرایط فیزیکی بد فلوید، بازی را متوقف کرد و کلی را برنده بازی اعلام نمود.
در فاصله میان این دو مسابقه، کاسیوس به دلایل دیگری نیز مطرح و معروف شد. او به خیل عظیم مسلمین جهان پیوست و نام خود را به محمد علی تغییر داد. اگرچه این مسئله فقط از سوی عده اندکی پذیرفته شد که او را محمد علی کلی بنامند. سال‌های ۱۹۶۶ و ۶۷ برای این قهرمان مسلمان سال‌های پر مشغله‌ای بودند. چراکه او مجبور شد هفت بار از عنوان قهرمانی‌اش دفاع کند. هیچ‌یک از قهرمان سابق دنیا در طول یکسال این کار در چنین دفعاتی انجام نداده‌اند.
در مارس ۱۹۹۶ در برابر یکی از سرسخت‌ترین حریفانش که یک بوکسور کانادائی به نام گئورگ چاوالو (Georg Chuvalo) بود در یکی از نفس‌گیرترین مبارزات به پیروزی رسید. چاوالو پیش از این در رده حرفه‌ای خود هرگز شکست نخورده بود.
پس از این‌ مسابقه او به انگلیس رفت تا بولداگ‌های انگلیسی: براین لاندن (Brain London) و هنری کوپر (Henry Cooper) که او را در یک بازی دوستانه در سال ۱۹۶۳ شکست داده بودند. دست و پنجه نرم کند. او هر دوی این‌ها را ناک‌اوت کرد و به آلمان رفت تا برابر کارل میلدنبرگر (Karl Mildenberger) اولین آلمانی که برای عنوان ماکس اشملینگ (Max Schmeling) می‌جنگید، به روی رینگ رود.
این مسابقه به اعتراف خودش بسیار سخت و دشوار بود. اما در راند دوازدهم بالاخره میلدنبرگ را ناک‌اوت کرد. در نوامبر ۱۹۶۶ او باز به ایالات متحده برگشت تا گربه بزرگ ”ویلیامز (Williams)“ را در هوستون شکست دهد! ویلیامز از آن دسته بوکسورهائی بود که ید طولائی در ناک‌اوت کردن حریف داشت. اما محمد علی به آسانی در راند سوم او را شکست داد. در ماه‌های بعد او به آسانی در هر رینگی پیروز می‌شد و نامش لرزه بر پیکره هر بوکسوری می‌انداخت.
در همان سال بود که وی به‌عنوان یک سرباز میهن پرست از حضور در ارتش آمریکا برای جنگ ویتنام سر باز زد و اعلام کرد که هرگز به روی هم‌نوعان ویتنامی خود آتش نمی‌گشاید و نمی‌خواهد آنها را کاکا سیاه کثیف صدا بزنند، که همین مسئله مدت‌ها سر زبان‌ها بود و پس از آن حتی از حضور در رقابت‌های بوکس به مدت ۵ سال محروم شد و گواهینامه بوکسش نیز به حالت تعلیق درآمد. التبه مدتی بعد این محکومیت به ۳ سال کاهش پیدا کرد. عکس‌العمل محمد علی و سر باز زدن او از خدمت به ارتش در جنگ و گرویدنش به اسلام به روشنی شیوه ستیزه‌جوئی او را با سیاست‌های استعمارگرایانه نشان می‌داد. قهرمان بوکس جهان در میان قشر زیادی از مردم محبوبیتی ناگفتنی پیدا کرده و مخصوصاً مسلمانان سیاه‌پوست به شدت هوادارش شده بودند. وی تحت تعالیم رهبران بزرگ اسلام مثل الیجاه محمد (Elijad Muhammad) و مالکوم ایکس (Malcom X) و تبعیت از فرامین آنها در امر اسلام به سرعت مورد انزجار جامعه سفید پوست و مسیحی‌تبار آمریکائی قرار گرفت. شاید عمده انزجار آنها به این علت بود که نمی‌خواستند نماینده‌ای از سیاهان مدافع حقوق اجتماعی آنها باشد. در سال ۱۹۷۰ پس از سپری کردن دوران محرومیت خود به علت شرکت نکردن در جنگ او بار دیگر گواهینامه بوکس خود را دریافت کرد، اما به علت وقفه‌ای چند ساله در ورزش حرفه‌ای عنوان قهرمانی سال ۱۹۷۱ را در مبارزه‌ای با جو فریزر (Joe Frazer) در مادیسون اسکوار گاردن (Madison Square Garden) از دست داد. این مسابقه شاید به نظر بسیاری دیگر چیزی شبیه مسابقات دیگر باشد اما برای دو رقیبی که هر کدام شکست ناپذیر بوده به منزله جولانگاهی برای نمایش قدرت و مهارتشان است هر دو مدعی و هر دو مبارزه‌طلب ـ هرچند فریزر در راند آخر او را ناک‌اوت کرد و این تراژدی به ضرر کلی پایان یافت.
● تحت‌الشعاع اسلام
گرایش او به اسلام زندگیش را تا حد زیادی تحت‌الشعاع قرار داد و حتی تعالیم دینی کسانی که تحت رهبریشا بود او را واداشت تا قرآن را با جدیت فرا بگیرد و او هم‌چنین کم‌کم این ذهنیت را که سفید پوستان از شیاطین هستند و زائیده تفکرات تبعیض نژادی بود به فراموشی سپرد و یاد گرفت که مردمان جهان از هر رنگ و ملیتی که باشند هم‌نوع هم هستند و باید در این دنیا خود را برای زندگی در دنیای دیگر آماده کنند.
در سال ۱۹۷۵ محمد علی، فریزر را در مانیلای (Manilla) فیلیپین شکست داد و به‌زعم خودش و البته کارشناسان یکی از جنجالی‌ترین مسابقات بوکس دنیا بود. پس از ۱۴ راند خسته‌کننده‌ ادی فاچ (Eddie Futch) مربی فریزر مانع او از ادامه مسابقه شد و دست راست کلی به‌عنوان پیروز میدان بالا رفت و این مسابقه یکی از تاریخی‌ترین مسابقات بوکس در دفتر تاریخ این رشته لقب گرفت. مجله رینگ این مبارزه را ”مبارزه منتخب سال“ نامید و برای کلی پس از ۵ سال محرومیت عنوان فوق‌العاده‌ای بود.
عده بسیار زیادی فکر می‌کردند محمد علی کلی پس از این مبارزه بازنشسته می‌شود. اما این‌گونه نشد و او هم‌چنان به بوکس ادامه داد.
در ۳۰ آوریل ۱۹۷۶ رو در روی جیمی یانگ (Jimmy Young) قرار گرفت و البته بدترین مبارزه خود را انجام داد. وی هم اضافه وزن پیدا کرده بود و هم از آمادگی فیزیکی خوبی برخوردار نبود و به نظر می‌رسید رقیب جوان خود را نیز چندان جدی نگرفته بود. عده بسیاری که در کنار رینگ قرار داشتند یانگ را مستحق پیروزی می‌دانستند و حتی مربی کلی هم او را بابت عملکرد ضعیفش سرزنش کرد. در ماه سپتامبر همان سال محمد علی برابر کن نورتون (Ken Norton) روی رینگ رفت و در استادیوم یانکیها یکبار دیگر از قدرت خود دفاع کرد.
در المپیک سال ۱۹۷۸ بار دیگر عنوان قهرمانی را که در ۱۹۷۶ از دست داده بود با غلبه بر لئون اسپینکس (Leon Spinks) که تنها ۸ بازی حرفه‌ای داشت به‌دست آورد و برای سومین بار قهرمان سنگین وزن دنیا لقب گرفت.
در ۲۷ ژوئن ۱۹۷۹ محمد علی اعلام بازنشستگی کرد و با دنیای پر هیجان رینگ و بوکس خداحافظی نمود. اگرچه در طی دو سال پس از آن مسابقاتی هم انجام داد ولی در آخرین مسابقه خود برابر ترور بربیک (Trevor Berbick) که ۱۲ سال از او جوان‌تر بود شکست خورد و پس از این شکست در سال ۱۹۸۱ با رکورد ۵۶ پیروزی، ۳۷ ناک‌اوت و ۵ شکست به‌طور کامل از بوکس کناره‌گیری کرد.
محمد علی کلی حتی در بوکس هم عقاید ضد اورتودوکس داشت و مثلاً به‌جای آن‌که مثل سایر بوکسورهای اروتودوکس هنگام دفاع دست‌هایشان را بالا و روی صورتش بگیرد، آنها را در پائین می‌گرفت، همیشه فاصله‌اش با حریف نسبت به سایرین بیشتر بود. اگرچه شاید این مسئله در طول یک مسابقه ریسک بیشتری داشته باشد اما ضربات سنگین به اعضاء بدن برای ناک‌اوت کردن حریف از روی رینگ مؤثرتر است و کلی معتقد بود نمی‌خواهد با فریب دادن دیگران قهرمان شود.
● دوران پس از بازنشستگی
در سال ۱۹۸۲ محمد علی دچار سندرم پارکینسون شد، اما از محبوبیتش نزد مردم و هوادارانش چیزی نکاست و هم‌چنان مورد توجه میلیون‌ها نفر در سراسر جهان بود. در سال ۱۹۸۵ افتخار روشن کردن مشعل المپیک را در جورجیای آتلانتا پیدا کرد.
از آن‌جائی که دخترش لیلا علی (Leila Ali) به رشته پدر علاقه فراوانی داشت از سال ۱۹۹۹ بوکس حرفه‌ای را آغاز کرد. اما پدرش پیش از این در سال ۱۹۷۸ در مورد بوکس زنان گفته بود: ”زنان هرگز نمی‌توانند به خاطر فیزیولوژی بدنشان مثل مردان بوکس بازی کنند. ضربات سهمگین بوکس باعث بروز مشکلاتی برایشان می‌شود که گاهاً جبران‌ناپذیر است.
محمد علی در حال حاضر همراه خانواده‌اش در مییشیگان (Michigan) زندگی می‌کند.
منبع : مجله دانش ورزش


همچنین مشاهده کنید