چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به همین سادگی به بهانه اکران نوروزی


نگاهی به همین سادگی به بهانه اکران نوروزی
رضا میرکریمی نامی آشنا در سینمای ایران است. «کودک و سرباز» ، «زیر نور ماه»، «اینجا چراغی روشن است» و «خیلی دور، خیلی نزدیک» همگی فیلم های در خور تامل اویند، به ویژه «خیلی دور، خیلی نزدیک» که به همت او و حوزه هنری، یکی از ۵ فیلم برتر سینمای ایران در ۵ سال اخیر است.
و اما آخرین اثر او «به همین سادگی» که قرار است یکی از اکران های نوروزی سینما باشد و از ۲۹ اسفند روی پرده است.
بدون تردید «به همین سادگی»، متفاوت ترین فیلم میرکریمی است و این تفاوت از همان تیتراژ فیلم دیده می شود، تیتراژی زیبا و د رعین حال ساده که در آن نام عوامل تولید فیلم، روی پرده سینما نوشته می شود. در بخشی از این تیتراژ، نویسنده فراموش می کند که ۲ نقطه حرف «ی» در نام «میرکریمی» را بنویسد - که البته پس از چند ثانیه وقفه، نقطه ها به آسانی در جای خود قرار می گیرند - و حتی صفحاتی از این نوشته ها به دست همان نویسنده مچاله می شوند تا یکی از مبتکرانه ترین ودر عین حال ساده ترین تیتراژهای سینمایی رقم بخورد.
«به همین سادگی» واقعا ساده است، بدون مخلفات، بی پیرایه و بیآلا یش، از همان ابتدا که زنی روی پشت بام مجتمع مسکونی به دور دست ها خیره شده تا انتها که همان زن تا حدودی نشان می دهد که به پاسخ های خود رسیده است والبته تصمیم درستی هم می گیرد.
«به همین سادگی» حکایت روزمرگی است: از دیدن صبحگاهی تلویزیون تا دم کردن چای و بازگرداندن نخستین استکان از چای دمکشیده به قوری، از بوکردن لباس ها برای شستن آنها تا برچسب زدن روی کیسه های مواد غذایی فریزر شده، از کشتن سوسک های دستشویی با دمپایی تا خرید خانه و توجه به مارک انواع ماکارونی و چای، از وسواس برای خرید لباس تا استفاده از عابر بانک، از تهیه دسته کلید برای فرزندان و سلیقه به خرج دادن در تهیه آن تا تزیین غذا برای جلب توجه فرزندان، از بازی های رایانه ای فرزندان تا اردوی دانش آموزی آنان و ضرورت تهیه رضایت نامه و پول و فرستادن آن به مدرسه، از دید انداختن به بیرون خانه از پنجره آشپزخانه تا همراهی فرزند در رفت وآمد برای حضور در کلا س آموزشی زبان خارجه، از پاسخ دادن به پرسش های احتمالی فرزندان تا استفاده از قرص های تسکین دهنده، از سرخ کردن بادمجان تا استفاده از حرارت سماور برای گرم کردن غذا، از درددل با همسایه ها تا پناه بردن به تلفن در هر زمان لا زم، از تماشای تلویزیون و روشن بودن آن در طول روز تا توجه به درد گردن در زمان انجام کارهای روزمره در آشپزخانه، از اشاره به لذت خنک بودن رختخواب در لحظات اولیه خوابیدن تا عبادت و نماز خواندن، از کلا س بدنسازی تا کلا س شعر، از همراه بودن کودکان مجتمع مسکونی تا شادی دسته جمعی آنان، از سلیقه زنانه در کادوی یک هدیه تا تحقق رویای زن همسایه در گل های درشت روتختی!
باور کنید که «به همین سادگی» در ظاهر چیزی به جز این ها نیست، البته در همین اتفاقات ساده و معمولی هم صحنه هایی دیده می شود که کمتر می توان آنها را باور کرد، یعنی کمتر اتفاق می افتد که کسی برای بیرون آوردن خودکار افتاده در زیر کابینت، به جای سیخ یا چیزی شبیه آن از قدرت مکش جاروبرقی استفاده کند، یا کمتر اتفاق می افتد که ساکنان یک مجتمع از پشت بام برای پهن کردن لباس های خود استفاده کنند یا در زندگی های امروزی، میزان ارتباط همسایه ها با یکدیگر بسیار کمتر از چیزی است که در «به همین سادگی» می بینیم. یا کمتر پیش می آید که کودکان در خانه، اتاق مستقل داشته باشند تا مادرشان را برای همراهی در یک بازی کودکانه مثل کشتن سربازهای دشمن فرضی، به زیر تخت بکشانند.
با این همه «به همین سادگی» به جز در چند سکانس محدود یا برخی سکانس های فیلمبرداری روی دست، فیلم خسته کننده ای نیست، اما در بازی هنگامه قاضیانی هم چیزی دیده نمی شود که شایسته سیمرغ بازیگری جشنواره باشد! بازی او حتی در برخی سکانس ها و پلا ن ها از بازی یک مادر دور می شود به ویژه در صحنه همراهی علی تا آموزشگاه زبان و اینکه بدون اطمینان از ورود علی به آموزشگاه، او را رها می کند!
«به همین سادگی» با همه سادگی اش، فیلم بسیار خوبی است، «به همین سادگی» گام بلندی را برای ارتقای سطح سلیقه مخاطبان فیلم های اجتماعی برداشته است و ای کاش با استفاده بیشتر از نمادهایی مانند «استخاره» یا «سخنان حجت الا سلا م شهاب مرادی در برنامه وزین مردم ایران سلا م»، توجه بیشتر مخاطبان عام سینما را برمی انگیخت.
«به همین سادگی» فیلم تلنگر و هشدار است برای آن که «تنوع» جای «روزمرگی» و «هدفمندی» جای «بی هدفی» را در زندگی مشترک همسران بگیرد، برای اینکه انسان درگیر روزمرگی زندگی بفهمد که «استخاره»، طلب خیر است و برای این کار حاجتی به هیچ واسطه ای و حتی باز کردن قرآن به نیت استخاره نیست.
کوتاه سخن آن که رضا میرکریمی با «به همین سادگی» توانسته است تلخی زندگی روزمره و بی هدف را با بیانی شیوا نقل کند و این تلخی، درست مثل تلخی بادمجان زیادی سرخ شده، مخاطب را به «تفکر» وا می دارد، «تفکری» که کلید واژه سینمای میرکریمی است و مطمئن هستیم که در فیلم های بعدی او هم به آن توجه خواهد شد، فیلم هایی که برای سینمای آفت زده امروز ما، به شدت حیاتی و مغتنم است.
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید