جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

جنگل‌های ایران در بحران


جنگل‌های ایران در بحران
دانش زیست بوم‌شناختی امروزه با بهره‌گیری از تمامی دستاورهای علمی، اقتصادی و اجتماعی خود را تا سطح بالا‌ترین قوانین جهانشمول ارتقا داده است. این دانش به ما می‌گوید که چگونه با اعمال مدیریت‌های غیرعلمی و ناکارآمد می‌توان یک زیست‌بوم را به کلی نابود ساخت و یا در مقابل با یاری‌جستن از کار کارشناسی و علمی و اعمال مدیریت صحیح بر منابع، آن زیست‌بوم را فعال و پویا حفظ کرد.
تجربه تلخ چند دهه اخیر نشان می‌دهد که در غیاب مدیریت علمی، منابع طبیعی چگونه سیر قهقرایی به خود گرفته‌اند بسیاری از عرصه‌های طبیعی کشور رو به نابودی نهاده است. طبیعت‌نابسامان منابع طبیعی در کشورمان ایران همیشه یکی از مهم‌ترین نگرانی‌هایی است که ذهن طرفداران و کارشناسان محیط‌زیست را به خود مشغول ساخته است. جبهه سبز ایران (صلح سبز) به‌عنوان یک تشکل زیست‌بوم‌گرا، همواره نگرانی‌های خود را از نبود مدیریت یکپارچه و علمی بر منابع طبیعی کشور اعلا‌م کرده و تا حد توان خود کوشیده است تا با طرح مفاهیم نظری در این حوزه به تغییر نگرش جامعه کمک نماید. این مقاله که توسط یکی از اعضای این تشکل به مناسبت هفته منابع طبیعی نگاشته شده است سعی بر آن دارد که وضعیت کلی جنگل‌های ایران را در چند دهه اخیر به تصویر درآورد. ‌ سرنوشت جنگل‌های ایران یک تراژدی تمام‌عیار زیست‌محیطی است. روند تخریب و تبدیل روبه گسترش جنگل‌های کشور، آینده این زیست‌بوم حیاتی را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است. ‌ فقر نظر نسبت به سازه‌های طبیعی، بی‌ثباتی و تغییرات پی‌درپی در نظام مدیریت ضعیف جنگلداری کشور باعث شده است که نتوانیم بین بهره‌برداری از جنگل و حفظ آن هماهنگی ایجاد کنیم. ‌
تاریخچه جنگلداری در ایران به سال ۱۲۹۸ برمی‌گردد. در این سال اولین نهاد متولی جنگل به نام <دفتر یا دایره جنگل> تشکیل شد. دفتر جنگل در سال ۱۳۰۰ به <بنگاه جنگل> تغییر نام یافت. بعد از آن <اداره مستقل جنگلبانی> در سال ۱۳۲۲، <سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور> در سال ۱۳۴۱، <وزارت منابع طبیعی>‌در سال ۱۳۴۶، <سازمان جنگل‌ها و مراتع> در وزارت کشاورزی و عمران روستایی، ... <سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور> در وزارت جهادسازندگی در سال ۱۳۷۰ و سرانجام <سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور> در جهادسازندگی آخرین نهاد مسوول اداره جنگل در طول هشت دهه گذشته بوده است. ‌ تغییر و تحول پی‌درپی در نظام اداره جنگل لطمه‌های زیادی به برنامه‌ریزی و اتخاذ تدابیر حفاظتی و احیای جنگل‌های کشور وارد کرده است. در طول ۴ دهه گذشته هرگز تصمیم‌گیران و مدیران جنگلبانی به جز یک دوره بسیار کوتاه، تخصص جنگلبانی نداشته‌اند. بعد از وقوع انقلا‌ب به‌طور متوسط هر ۵/۱ تا ۲ سال یک رئیس جنگلبانی آن هم با تخصص کشاورزی داشته‌ایم. ‌ درباره میزان و وضعیت جنگل‌های کشور بین مدیران و نهادهای مختلف کشور ازجمله سازمان جنگل و مراتع کشور و سازمان حفاظت محیط‌زیست اختلا‌ف‌نظر شدیدی وجود دارد. در پروژه تدوین <استراتژی ملی محیط‌زیست و توسعه پایدار> که در سال ۱۳۷۲ توسط سازمان حفاظت محیط‌زیست، سازمان برنامه و بودجه، بانک جهانی و برنامه عمران سازمان ملل متحد انجام شد، میزان جنگل‌های کشور در حال و گذشته به این صورت آورده شده است: ‌
ـ سرانه چوب جنگل برداشت شده (مجاز و رسمی) ۰۳/۰ متر مکعب است.
ـ سرانه چوب و کاغذ (جنگل، سرشاخه‌های باغی، صنوبر‌کاری، باگاس نیشکر و چوب و کاغذ وارداتی) ۱۴/۰ مترمکعب است. این میزان در کشورهای درحال توسعه حدود ۴/۰ مترمکعب ا ست. ‌
▪ هشدار
بر این اساس زیست‌بومی جنگل‌های کشور به طور متوسط ۶/۲۱ مرتبه نسبت به گذشته کاهش یافته است که این امر بیانگر عمق فاجعه تخریب سیستم‌های حیاتی کشور است ‌ در این گزارش آمده است: اگر سیاست‌های اتخاذ شده و انجام یافته را جمع‌بندی کنیم، ملا‌حظه می‌شود که با ۳۰ سال تلا‌ش و سرمایه‌گذاری در جنگل‌های شمال، ۱۳۴۱۱ الی ۱۳۷۲) زندگی معیشتی روستاییان و جنگل‌نشینان، تقریبا هنوز به حال خود باقی‌مانده است و در مواردی نیز به صورت جنبی تحت‌تاثیر اقدام‌های اصلا‌حی قرار گرفته است. حاصل عملیات جنگلداری، تهیه طرح‌های فنی جنگلداری در وسعت تقریبی ۱/۱ میلیون هکتار از جنگل‌های تجاری شمال کشور، احداث حدود ۳۰۰/۴ کیلومتر راه جنگلی، جنگلکاری در وسعتی حدود ۰۰۰/۱۹۰ هکتار و امکان برداشت چوب‌آلا‌ت به میزان حدود ۲ میلیون متر مکعب در سال است. باید اذعان کنیم که ضمن تلا‌ش و سرمایه‌گذاری‌های سنگین، بسیاری از ملا‌حظات فنی و زیست‌محیطی در عملیات انجام یافته فوق‌الذکر، رعایت نشده است. در گزارش دیگری که توسط سازمان برنامه و بودجه تهیه شده است <در رابطه با تخریب جنگل‌ها و سرعت بسیار زیاد آن، تقریبا تمامی دانش‌پژوهان و محققان داخلی و خارجی متفق‌القول‌اند. آنچه را بر آن اتفاق‌نظر نیست، وسعت و کیفیت آنها در حال حاضر در مقاطع گوناگون دیگری از تاریخ کشور است.> در این گزارش میزان مساحت و مقدار تخریب سالا‌نه براساس منابع داخل و خارج اعداد متفاوتی را بیان می‌کند. <سازمان خواروبار کشاورزی جهانی مساحت پوشش گیاهی کشور را تا پایان سال ۱۹۸۰ میلا‌دی جمعا ۰۰۰/۰۴۳/۱۸ هکتار برآورد کرده است که از این مقدار ۰۰۰/۷۹۳/۳ هکتار جنگل و بقیه مشتمل بر درخت‌زارها، بیشه‌زارها و بوته‌زارها است. بدین ترتیب در سال مزبور فقط حدود ۵/۱۰ درصد از وسعت ایران دارای پوشش گیاهی چوبی بوده است. ‌ آمارهای ذکر شده دیگر مربوط به <مهدی دهقان> است. دهقان در گزارش منتشره خود تحت‌عنوان <بررسی وضعیت روند تخریب و احیای جنگل‌های کشور> که از طریق مدیریت امور کشاورزی و منابع طبیعی سازمان برنامه و بودجه منتشر شده است، آمارهای مربوط به این زیست‌بوم با ارزش و آسیب‌پذیر کشور را چنین اعلا‌م می‌دارد: سطح کل جنگل‌ها و بیشه‌زارهای ایران در حال حاضر (سال ۱۳۷۱) حدود ۱۰ میلیون هکتار است و سالا‌نه بیش از شصت‌هزار هکتار از جنگل‌های شمال و ۲۵۰ هزار هکتار از جنگل‌ها و بیشه‌زارهای جنوب و غرب کشور که کلا‌ بالغ بر ۰۰۰/۳۱۰ هکتار در سال می‌گردد، تخریب شده است. ‌ اگر آمار ‌FAO را ملا‌ک قرار دهیم و آمار <دهقان> را در مقطع زمانی ۱۳۷۱۱) بپذیریم، درخواهیم یافت که سالا‌نه بیش از ۰۰۰/۶۷۰ هکتار از جنگل‌ها و بیشه‌زارهای کشور به علت تخریب از دسترس‌مان خارج شده است. روند احیا طبق گزارش‌آقای دهقان به صورت زیر است. از سال ۱۳۳۹ تا سال ۱۳۶۶ به مدت ۲۶ سال ۰۰۰/۱۱۵ هکتار با میانگین سالا‌نه ۴۲۵/۴ هکتار جنگل ایجاد شده است. کل این میزان فقط کمی بیش از ۳۷ درصد تخریب یکساله است ولی باز هم چنانچه از آمار ‌FAO استفاده شود کل احیای ۲۶ ساله، کمتر از ۲/۱۷ درصد تخریب یکساله خواهد بود. ‌
▪ هشدار
فاجعه زمانی قابل تصور است که بدانیم جنگل در مقایسه با کشتزارها، علفزارها و خارستان‌های کویری به ترتیب بیش از ۱۰۰ درصد، ۱۶۸ درصد و ۵۰۰/۱ درصد مناطق یادشده تولید انرژی خالص اولیه کند. به عبارت دیگر در حالی که هر متر مربع جنگل معتدل قادر است سالا‌نه ۸۰۰/۵ کیلوکالری تولید خالص داشته باشد، کشتزارهای مصنوعی و انسان‌ساخت ۷۰۰/۲ کیلوکالری در هر مترمربع و خارستان‌های کویری فقط ۳۶۰ کیلوکالری در هر متر مربع در طول یکسال تولید کنند. ‌
جالب است بدانیم کشوری که به سرعت در حال بیابانی شدن است، از نگاه مورخان و جغرافیدانان چه وضعیتی داشته است. <پروفسور دوپلا‌نول> جغرافیدان فرانسوی، ایران باستان را سرزمینی پوشیده از جنگل‌ها و بیشه‌زارها دانسته است. مورخان معتقدند که یکی از مشکلا‌ت عبور لشکریان اسکندر مقدونی، وجود جنگل‌های انبوه بوده است. به‌عنوان مثال، از اصفهان تا دزفول چنان پردرخت بوده است که از راه‌های باریکه جنگل دو نفر همراه با هم قادر به عبور نبوده‌اند. <بوبک> جغرافیدان آلمانی که نخستین نقشه پوشش گیاهی ایران را در سال ۱۳۳۰ تهیه کرده است، می‌نویسد: مساحت جنگل‌های ایران در حدود ۶/۱ مساحت جنگل‌های پیشین است. ‌
● جنگل‌های شمال کشور و روند تخریب آنها ‌
طبق گزارش ‌FAO در سال ۱۹۶۰ میلا‌دی، سطح جنگل‌های شمال ۶/۳ میلیون هکتار بوده است. عکس‌های هوایی انجام شده در سال ۱۳۳۷، مساحت جنگل‌های شمال را ۴/۳ میلیون هکتار نشان داده است. آ‌ماربرداری سال ۵-۱۳۶۴ از جنگل‌های خزری، کل این جنگل‌ها را ۹/۱ میلیون هکتار تعیین کرده که تنها ۲۲ درصد آن از جنگل انبوه با بیش از ۳۵۰ متر مکعب چوب در هکتار پوشیده شده است. بررسی‌های بیشتر نشان می‌دهد که تا یک قرن پیش این جنگل‌ها عمدتا بکر و دست‌نخورده بوده است. ‌ تازه‌ترین آمارها درباره وضعیت جنگل‌های شمال که توسط سازمان حفاظت محیط‌زیست انتشار یافته است (فروردین ۱۳۸۳) نشان می‌دهد که مساحت جنگل‌های شمال در طول دو دهه گذشته ۱۷ درصد کاهش یافته است. در این مدت استان‌های گلستان با ۲۷ درصد، گیلا‌ن ۲۲ درصد و مازندران با ۲۱ درصد کاهش جنگل روبه‌رو بوده است. بنابر اعلا‌م سازمان حفاظت محیط زیست، عدم توجه به ارزش‌های زیست‌محیطی و تنوع زیستی، عدم ساماندهی صحیح مراکز جمعیت و مشاغل داخل و حاشیه جنگل، بهره‌برداری‌های مجاز ولی بی‌رویه، غیراصولی و کم‌زمان، بهره‌برداری‌های غیرمجاز و قاچاق، نبود هماهنگی و نظارت کافی در مدیریت و بهره‌برداری خارج از ضوابط زیست‌محیطی از معادن داخل جنگل‌، جاده سازی بدون رعایت ملا‌حظات زیست‌محیطی (بیش از ۶ هزار کیلومتر)، واگذاری‌های بدون برنامه در داخل جنگل و تغییر کاربری اراضی جنگلی به دلیل بورس بازی و ... از عوامل کاهش مساحت جنگل‌های کشور است. ‌بوبک در سال ۱۳۳۰ برآورد کرده است که در مناطق پست کناره‌های دریای خزر، فقط ربع مساحت اولیه حفظ شده است. براساس نظریه وی، در آن زمان در مناطق مرتفع کناره‌‌ای دریای مازندران که یک‌چهارم از جنگل‌های بکر را تشکیل می‌داده است، یک‌چهارم تخریب و یک‌دوم کاملا‌ از بین رفته است. امروزه از جنگل‌هایی که روزگارانی جلگه‌های گیلا‌ن و طوالش به وسعت ۳۶۰ هزار هکتار را می‌پوشانده، اثری بر جای نمانده است و از جنگل‌های جلگه‌ای مازندران به‌جز مساحت اندکی که به صورت ذخیره‌گاه جنگلی، پارک جنگلی و اثر طبیعی ملی اداره می‌شود، بقیه تماما از بین رفته و به اراضی مزروعی، ساختمان‌ها و تاسیسات مسکونی و صنعتی و ... تبدیل شده است. ‌ جنگل‌های کوهستانی این مناطق نیز اکنون تحت شدیدترین فشارهای تخریبی قرار دارد. آمارهای سازمان جنگل‌ها و مراتع ۶۵۵-۶۴) حاکی از آن است که دام‌های محدوده جنگلی‌شمال کشور به حدود ۷۹۷/۵ هزار واحد دامی بالغ می‌شود و این در حالی است که بیش از ۴۳۷ هزار هکتار اراضی کشاورزی، حاصل از قطع درخت در دل جنگل وجود دارد و سالا‌نه بیش از ۷۷ هزار هکتار دیگر تحت آیش است و مهم‌تر آنکه میزان مصرف چوب برای هیزم حدود ۰۰۰/۸۷۶/۲ مترمکعب و برای ساختن اصطبل بیش از ۸۴ هزار متر مکعب است. ‌
● جنگل‌ها و بیشه‌زارهای زاگرس و روند تخریب آنها ‌
سرنوشت جنگل‌های بلوط غرب کشور بهتر از جنگل‌های شمال نیست. ابعاد تخریب زیست‌بوم زاگرس هرچه به زمان حال نزدیک می‌شویم وسیع‌تر و شدیدتر است. ‌ شادروان <کریم‌ساعی> بنیانگذار جنگلبانی ایران در سال ۱۳۲۱، مساحت جنگل‌ها و بیشه‌زارهای غرب کشور را ۱۰ میلیون هکتار برآورد کرده بود. ‌FAO در سال ۱۳۴۰ مساحت جنگل‌های این منطقه را ۵ میلیون هکتار تخمین‌زده بود و پروفسور <تریگوبو> در سال ۱۳۴۹ وسعت این مناطق را ۳۴۴۸۰۰ هکتار اعلا‌م می‌دارد. آنچه در این زیست‌بوم روی داده است به یک فاجعه بیشتر شبیه است تا یک تخریب معمولی. میلیاردها تن خاک حاصلخیز این منطقه فرسایش یافته و با اندک باد و بارانی شسته می‌شود و در پشت سدها و آبگیرها و مصب‌های رودخانه‌ها و دریاچه‌ها ته‌نشین می‌شود. نابودی پوشش گیاهی در این منطقه به حدی است که بنابه اذعان سازمان برنامه و بودجه، تجدیدپذیری طبیعی در این جنگل‌ها، عملا‌ غیرممکن است و بالغ بر ۱۸۶ گونه گیاهی نایاب در معرض نابودی قرار دارند. ‌
▪ هشدار
پوشش گیاهی و جنگلی خزر و زاگرس، شکل‌دهنده زیرساخت‌های حیاتی و اصلی دو تا از بیوم‌های (اقلیم‌های زیستی) پنجگانه کشور است. جنگل‌های خزری که آخرین بقایای جنگل‌های بازمانده از آخرین عصر یخبندان است، نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری اقتصاد، معیشت و فرهنگ میلیون‌ها انسانی دارد که در سواحل دریای خزر زندگی می‌کنند. اکنون این زیست‌بوم در حال فروپاشی است. فرهنگ دیلمی، گیلکی در حال استحاله شدن است و زندگی پایدار آنان که زمانی بر پایه اقتصاد جنگل می‌چرخید اینک در حال فروپاشی می‌باشد. وضعیت زاگرس نیز بهتر از خزر نیست، فقر، بیکاری، مهاجرت و حاشیه‌نشینی سرنوشت بخشی از مردمان این خطه است. کشت و زرع در این منطقه جای خود را به بیله‌وری و قاچاق کالا‌ داده است. غرب کشور در معرض تهدیدهای پنهان و آشکاری است که در این منطقه در حال شکل‌گیری می‌باشد. ‌
● وضعیت سایر جنگل‌ها و بیشه‌زارهای کشور ‌
براساس منابع مختلف تاریخی، فلا‌ت مرکزی ایران و کرانه‌های خلیج‌فارس و دریای عمان، در گذشته پوشیده از گیاهان چوبی بوده است. این سرزمین که تمدنی چندهزار ساله را در خود جای داده، با توجه به حساسیت و آسیب‌پذیری منطقه و برخورداری از اقلیم خشک، رفته‌رفته بخش عمده پوشش گیاهی خود را از دست داده است. مدارک زیر روند تخریب این زیست‌بوم را به این شرح بیان می‌کند: در سفرنامه مارکوپولو به پوشش جنگلی پسته و بادام، در نواحی کوهستانی شرق کویر لوت اشاره شده است. هرودوت در شرح لشکرکشی خشایارشا از وسعت نواحی جنگلی و پوشش گیاهی ایران، یاد می‌کند. مقدسی در قرن چهارم هجری، دشت بین ماهان و کرمان را پوشیده از درخت عنوان می‌کند و در کتاب عالم آرای عباسی نوشته است که والی فارس در جریان لشکرکشی شاه عباس به خراسان، مدت دو هفته از شیراز به بسطام و از میان جنگل‌های بادام کوهی عبور کرده است. بوبک در سال ۱۳۳۰، درباره انهدام جنگل‌های داخلی ایران می‌نویسد: ۹۵ تا ۱۰۰ درصد از جنگل‌های ارس، دامنه‌های خشک داخلی البرز و خراسان و ۱۰۰ درصد پوشش جنگلی پسته و بادام فلا‌ت داخلی ایران، تخریب و منهدم شده است. ‌ FAO در سال ۱۳۳۹، مساحت سایر بیشه‌زارها و جنگل‌های ایران را بدین ترتیب اعلا‌م می‌کند: <جنگل‌های پسته و بادام ۵/۱ میلیون هکتار، جنگل‌های ارس ۱/۱ میلیون هکتار، جنگل‌های کویری ۵/۰ میلیون هکتار و جنگل‌های ماندابی ۵/۱ میلیون هکتار> که با کمال تاسف بر اثر تخریب شدیدی که به این جنگل‌ها تحمیل شده، امروزه دیگر اطلا‌ق کلمه جنگل به این درختزارهای پراکنده، چندان صحیح به نظر نمی‌رسد. ‌ نگارنده این نوشتار شخصا بقایای جنگل‌های دشت ارژن و منطقه فیروزآباد فارس را به چشم دیده است و با غم و اندوه بسیار باید گفت احیا این مناطق در عمل غیرممکن به نظر می‌رسد. ‌
● دلا‌یل تخریب جنگل‌ها
- عدم شناخت درست از جنگل به‌عنوان زیست‌بوم حیاتی و نقش آن در زیر ساخت زندگی انسان ‌
- مشخص نبودن عرصه‌های جنگلی، مرتعی و زراعی ‌
- عدم برآورد درست و علمی از میزان و وضعیت جنگل‌های کشور ‌
- نداشتن مدیریت واحد و یکپارچه
- عدم توانایی در برقرار کردن تعادل بین میزان بهره‌برداری و حفظ جنگل
- بهره‌برداری‌های مجاز به روش‌های غیرعلمی
- راه‌سازی داخل جنگل که به گفته مسوولا‌ن جنگلبانی کشور، به ۶۰۰۰ کیلومتر می‌رسد
- تجاوز و تعرض به عرصه‌های جنگلی برای چوب و تبدیل جنگل به زمین‌های کشاورزی و در نهایت ویلا‌سازی
- آتش‌سوزی‌های عمدی و غیرعمدی، طبق آمار سال ۱۳۲۸ در مجموع ۱۳۱۹ فقره آتش‌سوزی در مراتع و جنگل‌های کشور روی داده است. ۵۳۰۰ مورد جنگل و ۷۸۹ مورد مرتع) و در مجموع ۰۱۶/۱۷ هکتار از مراتع و جنگل‌های کشور دچار حریق شده است ۲۱۰۰/۵ هکتار جنگل و ۸۶۰/۱۱ هکتار مرتع) ‌
- چرای خارج از ظرفیت در مرتع و جنگل: طبق آمار سال ۱۳۸۲، در مجموع ۱۹۷/۶۱۲/۶۳ راس دام در مراتع و جنگل‌های کشور وجود دارد که فشار زیادی را براین منابع تحمیل می‌کنند. طبق نظر کارشناسان در حالی که اکثر نقاط جهان به دامداری‌های ساکن و صنعتی روی آورده‌اند. دامداری در کشور هنوز به روش‌های سنتی انجام می‌شود و میزان دام موجود حدود ۴ برابر میزان ظرفیت مراتع و جنگل‌های کشور است. ‌
- معدن کاوی: معدن کاری در جنگل‌به علت ایجاد جاده و سایر عملیات معدن‌کاوی فشار زیادی را بر جنگل‌ها وارد ساخته است.
- عدم پایبندی شرکت‌های بهره‌بردار به تعهدات خود: بسیاری از شرکت‌های بهره‌بردار نسبت به تعهدات خود پایبند نبوده و تنها به سود خود فکر می‌کنند. ‌
- تبدیل بسیاری از مناطق جنگلی به محل دفن و جمع‌آوری زباله
- فقدان سیستم‌های نظارتی و حفاظتی کارآمد در پایش دائم وضعیت زیست‌بوم جنگل
- عدم بهره‌گیری از جوامع بومی، به‌ویژه تشکل‌های زیست‌محیطی در حفظ و مراقبت از جنگل ‌
- هجوم نوکیسه‌گان برای خرید زمین و ویلا‌سازی
- رشد جمعیت و توسعه نامتوازن شهرها ‌
- وجود سرمایه‌های سرگردان که اکثرا از اقتصاد زیرزمینی و خاکستری ایران ناشی شده است و تمایل صاحبان آنها به زمین‌خواری در این مناطق ‌
● چه باید کرد؟ ‌
۱) به روش علمی طرحی جامع از مناطق جنگلی تهیه کنیم ‌
- نقشه دقیق هر منطقه جنگلی را مشخص سازیم
- حد بین عرصه‌های زراعی- مرتعی و جنگلی را مشخص کنیم
- جنگل‌های دست‌نخورده را شناسایی کنیم
- جنگل‌های مورد بهره‌برداری را ارزیابی کنیم
۲) برای جنگل‌های کشور مدیریت واحد و یکپارچه‌ای از مدیران و کارشناسان با تجربه و دردآشنا ایجاد کنیم
- مناطق جنگلی را به‌عنوان یک زیست‌بوم واحد، صرفه‌نظر از تقسیم‌بندی‌های استانی، زیرنظر یک مدیریت واحد قرار دهیم.
- جنگل‌ها را به‌عنوان یک زیست‌بوم زنده، مدیریت کنیم و نقش آنها را در هدایت و ساخت زیرساخت‌های حیاتی بیوم‌های پنج‌گانه کشور جدی بگیریم.
- جوامع بومی و تشکل‌های زیست‌محیطی را در ساختار مدیریت جدید تعریف کنیم
۳) جنگل‌های مورد بهره‌برداری را از خطر نابودی نجات دهیم و وضعیت پایدار به آنها ببخشیم. ‌
- برای دستیابی به وضعیت پایدار از رویکرد محدود بخشی به سیاست‌های بین‌بخشی روی آوریم. ‌
- جنگل باعث تثبیت خاک، تامین آب و سایر خدمات زیست‌محیطی می‌شود. ‌
بخش‌های خاک، آب را زیرنظر مدیریت واحد در حفظ جنگل فعال کنیم.
-ذی‌نفعان جنگل را در سرنوشت جنگل درگیر سازیم و آنان را قانع کنیم که تداوم بهره‌برداری به پایداری وضعیت جنگل وابسته است.
- بر عملکرد بخش‌ها، نظارت دقیق داشته باشیم و با تخلفات براساس مکانیسم‌های کارآمد حقوقی و قضایی برخورد کنیم. ‌ ۴- شبکه‌ای گسترده از جنگل‌های طبیعی حفاظت شده به‌وجود آوریم:
- طبق تقسیم‌بندی ‌IUCN در مورد مناطق حفاظت شده، مناطق وسیعی از جنگل‌های رشد قدیمی در این شبکه بگنجانیم. ‌
- تنوع ژنتیکی و گونه‌های نادر در این شبکه را حفاظت کنیم.
جمال معینی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید