شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مصدق و چاوز


مصدق و چاوز
بسم ا… الرحمن الرحیم
اینکه ما بیاییم و دکتر مصدق را با آیت ا… کاشانی مقایسه می کنیم و با این منطق که چون مصدق یک آدم مذهبی نبوده واینکه نه تنها خط کاشانی رانخوانده و در زیر لوای او قدم بر نداشته بلکه حتی شاید خودش رابصورت قدرتی به موازات کاشانی مطرح کرده و در نتیجه، تمامی خدمات او را به ایران و مردم ایرات و عزت ایران نادیده بگیریم خیلی دور از انصاف است.
مصدق ادعای مذهبی بودن نداشته که بگوییم خلافش را عمل کرده. او فقط فردی ملی بوده ونه مذهبی. آنچه مهم است این است که خط کلی او به هیچ وجه ضد مذهب نبوده، مانند عوامل شاه و توده ای ها(کمونیستها)، بلکه صادقانه از شرافت ایران و ایرانیان دفاع می کرده و الحق هم یک تنه خوب جلوی انگلیس و به تبع آن شاه و عواملش ایستاد، بطوریکه خار چشمی بوده بر نظام سلطه (چه انگلیس و چه شاه) و تا مصدق سر کار بود، هیچکدامشان آرامش نداشتند و در مدت نخست وزیری مصدق، هیچگاه نتوانستند قوانین خفت باری مانند قانون کاپیتولاسیون را که باعث تحقیر ملت ایران می شد و بر برتری آمریکائیان مهر تأیید می زد تصویب کنند.
نام مصدق و اقدامات او در تاریخ ایران یک نقطه عطف است که یاد آور هویت ایرانی، شخصیت ایرانی، اعتماد به نفس ایرانی و شرافت ایران و ایرانیان است، بطوریکه اگر کودتای ننگین ۲۸ مرداد اتفاق نمی افتاد در همان سال ۱۳۳۲ انقلابی ملی صورت می گرفت که به حذف سلطنت پهلوی می انجامید. لذا این منصفانه نیست که ما چشم بر تمامی این خدمات و آثار بجا مانده از آن ببندیم و تنها نقاط ضعف و اشتباهات او را زیر ذره بین ببریم.
مصدق تنها کسی است که قبل از امام خمینی ، نام ایران را در سطح جهان به عنوان یک کشور ضد سلطه مطرح کرد و نه تنها از فرهنگ و هویت بومی خود خجالت نمی کشد بلکه به هویت و گذشته خود می بالد، هرچند که این بار امام خمینی نام ایران را بسیار محکمتر از قبل و با توشه اسلام حقیقی و انقلابی مطرح نمود و باعث شد بزرگترین انقلاب بعد از صدر اسلام تا حال بوقوع بپیوندد. انقلابی اسلامی که نه تنها باعث حذف حکومت پهلوی شد بلکه باعث تغییر حکومت از سلطنتی به جمهوری شد و آن هم از نوع اسلامی که تا آن زمان بی سابقه بوده و هنوز هم بعد از گذشت ۳۰ سال در هیچ کشوری تکرار نشده. انقلابی که تمام ابرقدرتان جهان را انگشت به دهان و در موضع انفعالی قرار داده و علیرغم تلاش بی وقفه تمامی نظام سلطه برای براندازی و یا حداقل تضعیف این حکومت، به لطف خداوند و توجه امام زمانمان، روز به روز پایه های آن مستحکمتر شده و در جهت قطع وابستگی و پیشرفتهای علمی، اقتصادی و تکنولوژی تقویت شده است.
من در مقامی نیستم که بخواهم از مصدق دفاع و یا او را نقد کنم. هرچند شکی نیست که اگر دکتر مصدق به عنوان یک ملی گرای دلسوز و زد انگلیس از آیت ا… کاشانی دور نمی شد و با اتحاد با او، حمایت او و به تبع، حمایت ملت مذهبی ایران را با خود داشت، ۲۵ سال پیش از انقلاب اسلامی به حکومت ننگین پهلوی خاتمه داده شده بود و نهال انقلاب ۲۵ سال زودتر کاشته می شد و۲۵ سال زودتر قطع وابستگی به نظام سلطه جهانی آغاز می شد و۲۵ سال زودتر بانگ کفرستیزی، تهذیب اسلامی و خودباوری زده می شد و۲۵ سال زودتر کلنگ توسعه و سازندگی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زده می شد.
اما این به این معنی نیست که باید خدمات ارزنده مصدق را بخاطر خطاهایی که داشته نادیده بگیریم. تا قبل از انقلاب اسلامی به رهبری خردمندانه امام خمینی، مصدق در زمان خود و قبل ازخود و بعد ازخود، تنها رجل سیاسی بود که با درنظرگرفتن منافع ملت ایران و ایستادگی مردانه، هم درمقابل شاه و ایادی اش و هم در مقابل انگلیس استعمارگر توانست حقی از حقوق به چپاول رفته ملت ایران را ،که ملی شدن صنعت نفت بود، پس بگیرد و باعث شد غیرت ملی بیدار شود و توجه به منافع ایران و ایرانیان و فرهنگ مبارزه با استعمارگری انگلیس تا جایی پیش رود که شاه مجبور به فرار ازکشور شود. و بعد از انقلاب اسلامی تا حالا، تنها کسی که بعد از امام خمینی به اعتلای ایران و عزت ایران و خودباوری ایرانیان اندیشیده و به آن اعتقاد قلبی و یقین دارد رئیس جمهور فعلی، دکتر احمدی نژاد است. کسی که بعد از سالها رخوت، انفعال، بی انگیزگی و بی دغدغه بودن حکومتهای پیشین و سازش و محافظه کاری در برابر ابرقدرتها، بار دیگرآن انفجار نور را که ۳۰ سال پیش به رهبری امام امت صورت گرفته بود متجلی کرد و با توکل به خداوند و توسل به امام زمان، با اعتماد به نفس بالا، با شخصیت قوی و خودباوری تحسین برانگیز خود که تماماً هدیه الهی است، یک تنه در برابر سلطه جویان ایستاده و کاری کرده که یکبار دیگر بعد از زمان انقلاب، نام ایران اسلامی مستقل و آزاد و قدرتمند، لرزه بر اندام مستکبران خصوصاً آمریکا و اسرائیل انداخته و نقطه امید و روشنایی و پناه مستضعفان عالم شده است.
نکته ای که در اینجا قابل توجه می باشد این است که احمدی نژاد، این شاگرد مکتب امام حسین که به تبع آن، ندای هیهات من الذله را سر می دهد، و این پیام امام حسین را در گوش دارد که خطاب به دشمن می گوید ” اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید”، درراستای خروج مستضعفین از ذلت و رسیدن آنها به عزت، یکی از راهکارهایی را که در نظر می گیرد همکاری، نزدیکی و دوستی با کشورهای ضد آمریکایی از جمله کشورهای آمریکای لاتین است. البته ما می دانیم که رهبران کشورهای آمریکای لاتین نه تنها مسلمان مذهبی نیستند بلکه حتی مسلمان شناسنامه ای هم نیستند و عمدتاً حتی قائل به ادیان توحیدی نیز نمی باشند و اساساً مبنای شکل گیری حکومت ضد آمریکائیشان ابتدائاً بر اساس مکتب کمونیسم بوده که مکتبی مادی و منکر خدا است. با این وجود می بینیم که احمدی نژاد، این انسان والا، این هدیه و رحمت خداوند در زمان ما، با هوگوچاوز رئیس جمهور ونزوئلا از در دوستی در می آید، با او دست دوستی می دهد و او و مردمش را بعنوان یک ملت زنده، پویا و ظلم ستیز می داند که گویی (همچون گاندی) پیام هیهات من الذله امام ما را شنیده اند. ملتی که نه تنها در مقابل ظلم، منفعل و بی تفاوت نیستند، بلکه با آن مبارزه می کنند و همچنان در مبارزه با آمریکا و سختیهای ناشی از آن مقاوم هستند.
آیا این هه تایید و تشویق و همکاری و اتحاد با چاوز، جز برای این است که چاوز فردی ملی و ظلم ستیز و سازش ناپذیر می باشد؟ اگرجوابمان مثبت است باید بگویم خیلی دور از انصاف است اگر بگوئیم مصدق اینگونه نبود.
فریده مهدوی


همچنین مشاهده کنید