پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


کمپین و اولویت های طبقه کارگر(زن و مرد)


کمپین و اولویت های طبقه کارگر(زن و مرد)
چندی پیش مقاله ای خواندم به قلم خانم خدیجه مقدم تحت عنوان "آیا خواسته های کمپین برای زنان کارگر بیگانه است؟" ایشان در دو پاراگراف،اساس دیدگاه خود را بیان کرده اند و سپس خواسته‌های کمپین را از این منظر مورد بررسی قرار داده اند، و اما دیدگاه ایشان از زبان خودشان:
"من می خواهم به زبانی ساده، که همان زبان اکثریت ما مردم است، با اشاره به این قوانین نشان بدهم که قوانین تبعیض آمیز چطور زندگی زنان زحمتکش و فقیر را نیز به جهنم تبدیل کرده است و فقر اقتصادی و فرهنگی، آنان را به سمت جرم و جنایت و تن فروشی و خودکشی کشانده است. به باور من، فقر و تنگدستی در زیست ناعادلانه آن‌ها موثر است اما نمی تواند دلیل قانع کننده‌ای باشد مبنی بر این که تغییر قوانین در حاشیه زندگی آن‌ها قرار دارد. چه اگر این قوانین با مشارکت آنان تغییر کند بی تردید تحول بزرگی در زندگی آمیخته با فقرهم ایجاد خواهد کرد. در بحث‌های پیرامون فقر ، این نظر وجود دارد که قانون به طور کلی در مورد طبقات پایین اجتماع بیشتر اجرا می شود. بدین معنی که طبقه متوسط و بخصوص طبقه بالا ، با توجه به امکانات خود و آگاهی که از قوانین دارند و دسترسی آنان به منابع مانند وکیل، روابط خاص و همچنین توانایی دور زدن قانون از طریق غیر قانونی مانند رشوه و... معمولا شامل قانون نمی‌شوند. اما طبقه پایین هم به دلیل این باور غلط که جرم در این طبقات بیشتر اتفاق می افتد و فقدان قدرت چانه زنی در این طبقه که ناشی از همان عدم دسترسی به منابع است معمولا با قانون درگیری بیشتری دارند و قانون در مورد آنان سخت‌گیرانه‌تر پیاده می شود. بدین معنا درست است که خواست تغییر قوانین ممکن است از طبقه متوسط و بالا شروع شود ولی نفع آن پیش ازپیش به طبقات پایین اجتماع خواهد رسید. به همه بحث‌های بالا باید این نکته را اضافه کرد که زنان در این طبقات از سطح دسترسی پایین تری به منابع برخوردارند و در واقع در برابر قانون تبعیض آمیزی که در مورد زنان وجود دارد بیش از مردان دچار مشکل هستند".
از نگاه ایشان رابطه قانون و وضعیت اقتصادی در این حد خلاصه می شود: خریدن و دور زدن قانون از سوی طبقات فرادست از یک سو و از سوی دیگر اعمال بی چون و چرای آن بر اقشار فرو دست. برای ایشان تصویب یک قانون در حکم اجرای آن است و از آن‌جا که قوانین، بی چون و چرا در مورد اقشار فرو دست اعمال می شود پس در نتیجه، اگر قوانین مترقی باشند این قوانین نیز بدون چون و چرا اعمال می شوند و نیک بختی در عرصه برابری جنسی را برای سیه روزان اقتصادی به ارمغان می آورند. ظاهرا برای خانم مقدم این پرسش هرگز مطرح نشده که در همین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قانون های بسیار مترقی وجود دارد که از جمله می‌توان به اصل ۴۳ اشاره کرد . آیا وضعیت اقتصادی معلمان ما ، کیفیت آموزشی، وضعیت مدارس و اساسا سیاستگذاری ها بیانگر عزم دولت ها برای اجرای این اصل بوده است؟ اگر عزم دولت‌ها بر اجرای اصل ۴۳ بوده چرا روز به روز بر تعداد کودکان کار افزوده می شود ؟ آیا حضور روزافزون کودکانی که بجای تحصیل و بازی ناگزیرند کار کنند آن هم ( کار سخت و توان فرسا) ، با اصل ۴۳ و آموزش رایگان تطابق دارد؟ می بینید که قانونی مترقی به تصویب رسیده آن هم در قانون اساسی که به اصطلاح میثاق ملت است، پس چرا اجرا نمی شود؟ این اتفاقی است که در صورت پذیرش خواسته های کمپین و اصلاحات حقوقی، در عرصه مسائل زنان نیز رخ خواهد داد. تصور کنید زنی از اقشار فرو دست بخواهد از شوهرش جدا شود و به اصطلاح طلاق بگیرد و حق طلاق گرفتن هم داشته باشد ، او با این پرسش اساسی رو به روست که به کجا برود؟ برود خانه مستقل اجاره کند؟ با این اجاره خانه ها؟ با این دستمزدهای ناچیز؟ گیریم حق حضانت فرزندش را هم داشته باشد مگر در کل ایران چند بنگاه اقتصادی خصوصی و دولتی وجود دارد که خدمات شایسته ای به فرزندان کارگران و کارمندان ارایه می دهد؟ مشکلات آن‌قدر زیاد است که او از حق خود چشم پوشی کرده و تغییر وضعیت را به سود خود نمی بیند. نه! خانم مقدم ، مزایای کمپین آن چنان نیست که برای زنان طبقه کارگر به امری حاشیه ای بدل نشود. بهتر نیست به جای آن‌که از این منظربه کمپین نگاه کنی و از آن دفاع کنی، نقایص آن را دریابی، به آن فکر کنی، راه کار ارائه دهی و زمینه رشد آن را فراهم کنی؟ من خود از کسانی بودم که خواسته های کمپین را تایید کردم و امضا دادم اما تصور من از یک حرکت اجتماعی تصوری ایستا و غیر پویا نیست، بدون تردید کند شدن روند جمع آوری امضاها فقط به خاطر سرکوب فعالان کمپین نیست چرا که نمونه‌های بسیار وجود دارد که در شرایطی بس سخت تر نیز فعالان اجتماعی در عرصه های دیگر به اهداف خود دست یافته و با اقبال مردمی نیز مواجه گشته اند. جرا کمپین هیچ گاه از منظر حقوق یا اساسا وضعیت زنان به سیاست‌گذاری‌های کلان حکومتی توجهی نکرده است ؟ مثلا چرا سیاست‌گذاری های مربوط به مسکن و افزایش بی رویه قیمت‌ها و اجاره خانه‌ها را از منظر خود مورد نقد قرار نداده؟ چرا سیاست‌گذاری‌های اقتصادی که منجر به تورم شده و مستقیما زنان فرودست را آماج حملات خود قرار داده است را به نقد نمی‌کشد؟ چرا در خصوصی سازی ها و بیکارسازی ها کنکاش نکرده و تاثیر آن بر زندگی زنان کارگر را نادیده می گیرد؟ و... اگر کمپین نخواهد با معضلاتی که زنان طبقه کارگر و اساسا زنان طبقات فرو دست با آن دست به گریبان هستند به صورت جدی درگیر شود نمی تواند پاسخی مثبت از سوی زنان این طبقه دریافت کند چرا که نه تنها تقریبا هیچ زمینه ای برای احقاق حقوق احتمالی برای آنان وجود ندارد بلکه روزنه های کوچکی که احتمال استفاده از حقوق و قوانین را به آن‌ها می دهد نیز براثر سیاست‌گذاری‌های کلان روز به روز تنگ تر شده و نهایتا مسدود می‌شوند. به خاطر بسپار که همین سیاست‌گذاری‌های کلان روز به روزتعداد بیشتری از اقشار به اصطلاح متوسط جامعه را به دره فقر پرتاپ می کند. لذا تجدید حیات و ورود خون تازه به رگ‌های کمپین تنها با باز شدن افق دید فعالان آن امکان پذیر است. هم اکنون در کمپین نگاه حقوقی سیطره دارد به نظر من ضمن تاکید بر تغییر قوانین باید از ساده انگاری‌ها و محدود بینی‌های نگاه حقوقی گذر کنیم تا به حقوق خود دست یابیم.
بابک پاکزاد
منبع : فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید