پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تکفیرگرایی در باتلاق فساد سیاسی


تکفیرگرایی در باتلاق فساد سیاسی
با انتشار گزارش جنجال برانگیز موسسه تحقیقاتی "پروژه نگرش های جهانی" در سال ۲۰۰۴ مبنی بر کاهش گرایشات مسلمانان در ستیزه جویی با غرب که مراکش را نیز دربر داشت این امید بی معنا پا گرفت که تروریسم در برابر اقدامات دکترین پیشگیرانه در عراق و افغانستان رو به استحاله گذارده است. آمارهای نامعقول این موسسه معتبر سنجش افکارعمومی نه تنها بر ارزیابی زمینه های تروریسم توجه نداشت بلکه حتی در یک کاسه سازی تعریف "تروریسم اسلامی" نیز فاقد هرگونه درون مایه ای بود. انفجارهای ۱۱ مارس مادرید که سریعاً به تکفیرگرایان مراکشی نسبت داده شد، در همان سال خط بطلانی بر داوری عجولانه کشید و بی دقتی در واقعیات اجتماعی و سرپوش نهادن بر بی عدالتی های فراگیر در پیکره اجتماعات کشورهای مسلمان شمال آفریقا تا اندونزی در جنوب خاوری آسیا را عیان ساخت. مطابق با همین آمارها ۸۴ درصد مراکشی ها معتقدند که اسلام باید نقش مهمی در امور جهانی داشته باشد.۷۲ درصد اسلام را در معرض تهدید می بینند و ۱۳ درصد از حملات انتحاری القاعده علیه نیروهای اشغال گر در عراق حمایت می کنند. اگرچه آمارهای منتشره به جهت نادیده گرفتن مولفه های متعددی از جمله قشر طبقاتی پرسش شوندگان، ترتیبات سیاسی داخلی و محیط بین المللی چندان قابل اعتماد نیست اما آنچه روشن است اینکه جوامع مورد نظر ناشی از عقب ماندگی اقتصادی از قافله تندرو اقتصاد جهانی،فساد سیاسی گسترده و نابرابری فرصت های اجتماعی نباید به یک معیار به محک آزمون گرفتار شوند.بازتولید گفتمانی تروریسم در سال های گذشته که با برخورد سلیقه ای ایالات متحده چرخه نامیمونی از خشونت های سیاسی را سبب شد،چنان با پسوند اسلامی به هم بافته شد که به دشواری می توان تروریسم و خشونت و انتحار را بدون حضور اسلام در پستوی ذهن انسان غربی تصور کرد.
کمتر کسی توجه دارد و یا شاید مایل است متوجه باشد که آبشار سلفی گرایان در کازابلانکا و حاشیه های سایه روشن حومه شهرهای بزرگ از ناکارامدی نظام های آموزشی و سیاسی و توسعه ناموزون اقتصادی سرچشمه می گیرد.قانون اساسی مراکش که در ۱۹۶۲ تصویب شد و بارها به اصلاح و تجدید نظر درآمد در شکل و صورت دموکراتیک اما در عمل هرگز دموکراسی نبوده و نظارت قانون وجود نداشته است.فساد و سرکوب وسیع سیاسی در دوران زمامداری حسن دوم که تا ۱۹۹۹ تداوم داشت از سوی محمد ششم محکوم شد اما پسر جز راه پدر نرفت و همچنان دربار عریض و طویل مراکش در راس همه امور جای گرفت.از آنجا که قدمت نظام سلطنت علویان به چهار سده می رسد،پادشاه جوان نیز به تبعیت از پدران خود، مشروعیت را نه از مردم که از تبار خویش می گیرد.آگاهی سیاسی تحت اثر سیستم آموزشی پوسیده و پلاسیده،واقعیت بیرونی ندارد و متعاقب آن مطالبات سیاسی بر پایه علائق شخصی و نه نیازهای اجتماعی شکل یافته اند.احزاب سیاسی مراکش بسیار متنوع هستند اما هرگز برگزاری مرتب انتخابات دموکراتیک به استقرار دموکراسی منتج نشده است.
شکاف مردم و حکومت که با بی اعتمادی فزاینده مردم به منصه ظهور می رسد،ناامیدی از تکاپوی سیاسی را مضاعف ساخته تا جایی که انتخابات سال های گذشته همواره با کمترین مشارکت سیاسی مواجه بوده است.در برابر این ناکامی ها که البته در شمال آفریقا بیگانه نیست،پشتیبانی فرانسه و آمریکا از ساختار بیهوده سیاسی مراکش موجب شده تا موج مهاجران سرخورده از توسعه سیاسی و اقتصادی راهی عراق و افغانستان شوند.سلفیون مراکشی که در مدارس حوزوی همچون حوزه علمیه "مولای یوسف" کیش افراطی و برخورد ستیزه آمیز با عناصر مدرن را در می یابند،برای ادای فرایض دینی جوامع اروپایی را برای انجام اقدامات تروریستی مناسب می بینند.
جلب این افراد کمتر آگاه از مبانی مدرنیسم که دانش آنها معمولاً به تصاویر دریافتی از آنتن های ماهواره ای محدود می شود،بسیار آسان است. حتی در پشت بام حلبی آبادهای حومه کازابلانکا نیز به وفور می توان آنتن های ماهواره را به چشم دید و اینکه چگونه تخم بغض و کینه از دنیای منحط و فاسد غرب که به اصول صدر اسلام کمترین اهمیتی نمی دهند، افشانده می شود.واقعه تروریستی ۱۶ می ۲۰۰۳ در کازابلانکا که بهانه ای شد تا دولت محمد ششم دستور بازداشت های گسترده و سرکوب سیاسی در مقیاس وسیع را صادر کند،مصداقی از کینه ورزی اسلام گرایان جوان محسوب می شود.افرادی که شاخه القاعده درشمال آفریقا بدون دردسر قادر به جذب و آموزش های رزمی آنها و اعزام این مجاهدین به جبهه های نبرد عراق و افغانستان است.مطالعات بنیاد کارنگی مطابق با گزارش سال ۲۰۰۵ نشان می دهد که پس از تابعین اردنی و یمنی،تکفیرگرایان مراکشی سومین گروه اکثریتی هستند که در اقدامات تروریستی عراق مشارکت دارند.میانگین سنی ۱۸ تا ۲۷ سال که بیش از نیمی از سربازان مراکشی القاعده و یا دیگر گروه های متحد با آن را شامل می شود به این نگرانی دامن زده است که در سال های آتی نسل جدیدی از رهبران کارکشته و میانسال که سابقه عملیات های منظم خرابکاری را دارند در میان جوامع خود ظهور کنند و اینبار با انظباط بیشتری به عضوگیری از نوجوانان آماده به خدمت مشغول شوند. هنوز بسیاری از جوانان بی سواد که تنها گوشه ای از دوره های آموزشی را در مراکز مروج تکفیرگرایی گذرانده اند و حتی در طول دوران زندگی به ندرت از خرابه های دهشتناک محل تولد خود که از هر نوع امکانات آموزشی و بهداشتی محروم است،قدم بیرون گذاشته اند،به پدر بنیادگرایی مراکش یعنی احمد رفیقی که درسال ۲۰۰۳ به دست نیروهای آمریکایی بازداشت شد،استناد می جویند.چهره مشمئز کننده او که در زندان اوکاچا در گوشه ای تکیده است برای ناظران القا کننده زمختی قرائت سلفی از اسلام و آن طور که نیویورک تایمز می نویسد گویا محتاج معلم های دینی در سلول های انفرادی خود هستند که روزانه باید ساعت ها را به آموزش دوباره اسلام اما اینبار با قرائتی ملایم تر صرف کنند.
تمامی این بازی های هالیوودی به یک طرف و ترکیب بندی دولت متصلب و انعطاف ناپذیر محمد ششم سوی دیگر که در معرض وسوسه چشیدن قدرت پدری از تحقق اصلاحات سیاسی که به واسطه گروه هایی همچون حزب عدالت و توسعه به جدیت دنبال می شود، احتراز کرده است.دولت های بی بنیه شمال آفریقا که با بی تفاوتی سیاسی شهروندان دوام بیشتری یافته اند،در لوای حمایت های بی دریغ قدرت های غربی از هرنوع رفرم هایی که ساخت اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی نا مطلوب را ترمیم کند ممانعت می کنند.دفاع از حکومت های سکولار در هراس از قدرت یابی اسلام گرایان جهادی،بلا شک مستمسکی برای منکوب جریانات دموکراسی خواه و قانون طلب شده است که در نتیجه آن دستاوردی جز گردونه بنیادگرایی چه در معنای مذهبی و چه در حیطه سلطنت که به سبک قرون وسطی استمرار حیات می دهد،نخواهد داشت.
دیاکو حسینی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید