سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


گمشده در سرنوشت


گمشده در سرنوشت
▪ کودک ربوده شده/Gone Baby Gone
▪ کارگردان: بن افلک
▪ فیلمنامه: بن افلک و آرون استاکارد (بر مبنای رمانی به همین نام نوشته دنیس لهان)
▪ بازیگران: کیسی افلک، میشل موناهان، مورگان فریمن، اد هریس، امی ریان
▪ مدیر فیلمبرداری: جان تال
▪ موسیقی: هری ویلیامز
▪ ژانر: جنایی/پلیسی/درام
▪ محصول ۲۰۰۷، ۱۱۵ دقیقه
● خلاصه فیلم:
بوستون. محله ای کارگری. دختربچه چهار ساله ای (آماندا) به طرز مرموزی گم شده و به رغم حضور پلیس در محل و تحقیقات فراوان، هیچ سرنخی از آماندا و یا ربایندگان احتمالی اش وجود ندارد. عمو و عمه آماندا تصمیم می گیرند پای کارآگاه های خصوصی را به این ماجرا باز کنند و بنابراین با «پاتریک کنزی» و «انجی گنارو» تماس می گیرند، با این دلیل که پلیس نمی تواند این مشکل را حل کند و البته اهالی آن محله اگر چیزی بدانند به پلیس نمی گویند، اما ممکن است به کارآگاهای خصوصی اعتماد کنند. پاتریک و انجی ابتدا نمی پذیرند، اما سرانجام وارد ماجرا می شوند.
از آن طرف رئیس پلیس مبارزه با جنایات علیه کودکان ابتدا مخالف ورود این دو نفر است، اما سپس به آنها اجازه می دهد همراه دو پلیس مأمور پرونده، تحقیقات خود را آغاز کنند. حالا می ماند ناسازگاریها و اختلافهای مأموران پلیس با کارآگاهان خصوصی که البته به خاطر آشنایی پاتریک وانجی با بوستون و اهالی این محله کم کم رنگ می بازد.
مادر آماندا گم شده، اما همچنان نسبت به حضور این دو کارآگاه خصوصی خوش بین نیست. زنی عصبی و نامتعادل و معتاد به مواد مخدر و در عین حال علاقه مند به دخترش. پاتریک و آنجی در جستجوی آماندا به شبکه های زیرزمینی توزیع کنندگان مواد مخدر بوستون، بچه ربایان و آزاردهندگان کودکان و سلسله ای از خلافکاران برمی خورند. آن جا که این دو کارآگاه خصوصی حدس می زنند سرنخها را یافته اند، خود را وسط یک شطرنج خطرناک و لابیرنتی پرپیچ و خم می بینند... .
«بن افلک» حتی برای یک تماشاگر عادی سینما که خیلی هم حرفه ای، فیلمهای روز جهان را پیگیری نمی کند، نام شناخته شده ایست. حتی اگر خیلیها ندانند او با نگارش و بازی مشترک با «مت دیمون» در فیلم فوق العاده «ویل هاتینگ خوب» خودش را به صنعت سینما شناساند.
البته راهی که افلک طی کرد اصلاً شبیه مسیر دیمون نبود. افلک تقریباً تمام اعتبار ناشی از آن محصول ۱۹۹۷ را با فیلمهای بعدی اش خراب کرد و هر چند تقریباً در قامت یک ستاره در هالیوود قد برافراشت، اما انتخابهای بد و فیلمهای بدترش نگذاشت تا او هم مثل «مت دیمون» محبوب استودیوها و تهیه کنندگان و البته تماشاچی ها شود.
تجربه فیلمهای مضحک و نازلی چون «دوگما» یا «گیگلی» و البته ازدواج بی سرانجامش با «جنیفر لوپز»، محبوبیتش را تا اندازه زیادی به خطر انداخت.
شاید بازی در «سرزمین هالیوود» (۲۰۰۶) در آن نقش متفاوت و تأثیرگذار را بتوان تغییر مسیر بن افلک و صعودی دوباره نامید که با «کودک ربوده شده» به نقطه اوجی زودهنگام می رسد. البته باز هم روی نام فیلم کلی حرف و حدیث است. بعضیها که اصلاً آن را ترجمه ناپذیر دانستند و همان « Gone Baby Gone» را برایش انتخاب کرده اند و بعضیها هم از معناهایی چون «کودک گمشده» یا «کودک ربوده شده» استفاده کردند. ما در حالی آخریش را نزدیکتر به مضمون فیلم می دانیم که به نظر «کودک ربوده شده» ترجمه صحیح تری است.
بگذریم. «رودخانه مرموز» که یادتان است. فیلم تحسین برانگیز و اسکاری آقای کلینت استیوود که نیمی از موفقیتهایش به خاطر فیلمنامه و صد البته رمان منبع فیلم بود. «Mystic River» نوشته دنیس لهان. این بار هم دومین برگردان سینمایی از آثار آقای لهان اتفاقاً اثر چشمگیر و غیرمنتظره ای شده است.
این را البته به حساب زیرکی افلک می گذاریم که در اولین گام کارگردانی اش به سراغ چنین قصه قرص و محکم، با شخصیت پردازیهای استخوان دار و کاراکترها و تعریفهای باورپذیر، وقایع و اتفاقات منطقی و سراسر تعلیق و غیرقابل پیش بینی و البته فضایی تیره و تار و انتقادی رفته است.
البته نقش خود کارگردان و رفیق گرمابه و گلستانش «آرون استاکارد» در مدت دو سال کار روی رمان را نیز نباید نادیده گرفت و همین باعث می شود اولین ویژگی فیلم «کودک ربوده شده» که شاید بیشترین موفقیت را نصیب تیم سازنده کند، درگیر شدن تماشاچی با روایت و گره های داستانی اش باشد. علاوه بر اینکه فیلم تمام قواعد ژانر درام- جنایی را به خوبی رعایت کرده و از حیث سرگرم کردن و به هیجان آوردن مخاطب نمره قابل قبولی می گیرد، زشتیها و پلشتی های شهری و نمایش عریان خشونت، دروغ، دورویی، مواد مخدر، شبکه های زیرزمینی، قدرت و زیرپا گذاشتن اخلاق در «کودک ربوده شده» بن افلک را در حد و اندازه های یک فیلمساز، مؤلف و صاحب اندیشه اجتماعی بالا می برد.
برای همین خیلی نمی توان بین این فیلم و فیلمی چون «رودخانه مرموز» استیوود تفاوتی قایل شد و یا حتی فیلم بوستونی دیگر «جدا افتاده» اسکورسیزی نتیجه اینکه گام اول کارگردانی افلک (حتی به جز روایت و فیلمنامه) غیرمنتظره و تحسین برانگیز است و نشان از احیای ستاره در حال سوختن هالیوود می دهد!
بگذریم که فیلمبرداری «جان تال» نیز در ایجاد حس و حال فیلم و نمایش فضای تیره بوستون بسیار مؤثر بوده است. البته جایی خواندم که افلک برای نمایش مردم عادی شهر (که البته نقشهای کلیدی نداشتند) از خود اهالی واقعی محله ای در بوستون استفاده کرده و برای همین همه چیز در فیلم رنگ واقعیت دارد، به ویژه در صحنه هایی که پلیسها و کارآگاه های خصوصی درباره آماندا به تحقیقات میدانی روی می آورند.
به تمام اینها اضافه کنید بازیهای عالی «کودک ربوده شده» را... از «کیسی افلک» برادر کارگردان تا «مورگان فریمن» و «اد هریس» و حتی «میشل موناهان».
اگر جزو آن دسته از تماشاچیانی هستید که فکر می کنید بن افلک این وسط پارتی بازی کرده و به برادر کوچکش بازی داده، اولاً «کشتن جسی جیمز به دست رابرت فورد ترسو» را ببینید و بعد همین فیلم را... بازی افلک کوچک در نقش پاتریک کنزی پر از ابهام و پیچیدگی است و معجونی از همه تضادهای اخلاقی و رفتاری. گزینه ای بهتر از او برای این نقش می توانید پیدا کنید؟
بازیگر نقش مادر آماندا (امی ریان) هم که علاوه بر نمایش یک مادر عاشق باید یک معتاد بدبین هم باشد و همزمان رحم و نفرت تماشاچی را برانگیزد، فوق العاده است.
«کودک ربوده شده» در کل یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۷ است که بیشتر از یک بار آن را خواهید دید. سال گذشته هم افلک نقش اساسی در یکی از بهترینهای ۲۰۰۶ (سرزمین هالیوود) داشت و برای همین باز هم تکرار می کنم روزهای خوب و اوج او فرا رسیده است.
وحید ضرابی نسب
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید