جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

رهبری الکترونیکی و چالش های رهبری تیم های الکترونیکی


رهبری الکترونیکی و چالش های رهبری تیم های الکترونیکی
● مقدمه
طی دهه ۱۹۹۰، بسیاری از مؤسسات فرایند رهبری و فناوری اطلاعاتی مورد استفاده خود را به منظور هم سطح نمودن سازمانهای مبتنی بر سلسه مراتب از طریق تقسیم یکسان اطلاعات در کل سازمان و کاهش لایه های میانه مدیریتی، مهندسی مجدد و بازسازی کردند. به علاوه دولتها نیز شروع به اجرای تکنیکهای بخش خصوصی در بازسازی فرایند رهبری نمودند.
در کسب و کار جهان امروز، رهبران ناگزیر به رویارویی با دو نیرو هستند ]۱[. یک نیرو حاصل از کار سازمانها و رهبری آنهاست که به نحو فزاینده ای شکلی جهانی به خود گرفته است. چرا که بخشها و زیر مجموعه ها، مشتریان، سهامداران و تأمین کنندگان یک سازمان اغلب می توانند در سطح جهان گسترده شوند. نیروی دوم حاصل از انفجار عظیمی است که در فناوری اطلاعات و ارتباطات طی دهه اخیر روی داده است و منجر به توالی شگرفی از تعاملات روزمره میان همکاران، زیر دستان و مدیرانی شده است که ممکن است از نظر جغرافیایی فاصله زیادی از یکدیگر داشته باشند.
امروزه رهبران سازمانی عموماً تیم هایی را رهبری می کنند که الزاماً در یک موقعیت کاری یا اداری واقع نشده اند، بلکه در سراسر یک کشور یا یک قاره و حتی در سطح جهان پراکنده اند. در حال حاضر بسیاری از رهبران و اعضای تیم آنها بوسیله تلفن، پست، نمابر و گروه افزار های ارتباطی نظیر پست الکترونیک، صفحات خبری، محاوره های آنلاین و ویدئو کنفرانس با یکدیگر ارتباط دارند.
متفکران و اندیشمندان سازمانی در مقام پاسخ به این تغییرات گسترده در فناوری های ارتباطی سخن از "رهبری الکترونیکی" ]۱[ را آغاز نموده اند و این اصطلاح را در اطلاق به رهبرانی بکار می برند که بسیاری از فرایندهای مدیریتی خود را از طریق کانال ها و رسانه های الکترونیکی انجام می دهند. اکنون با در نظر گرفتن وضعیت فعلی رشد سریع فناوری های ارتباطی در سطح سازمانها و فراگیر شدن آنها، اندیشمندان سازمانی به این اعتقاد رسیده اند که در آینده نزدیک، رهبری الکترونیک عادی تر از آن خواهد شد که به عنوان یک مقوله جدید در رهبری سازمانی مورد بحث قرار گیرد. با این حال، اما هنوز مفهوم روشنی از تغییراتی که رهبران می بایست در این عرصه متناسب با فناوری های روز در شیوه های مدیریتی خود اعمال نمایند، در ذهن نداریم. به ویژه آنکه اگر قرار باشد کارکرد مدیران متناسب با رشد و توسعه فناوری های ارتباطی باشد، دینامیک و یا انعطافپذیری تیم های تحت رهبری آنها در قالب جدید، یعنی تیم های الکترونیکی چگونه خواهد بود؟
تیم "مجازی" عبارت دیگری است که اخیراً وارد ادبیات رهبری شده است. واژه "مجازی" ممکن است گمراه کننده به نظر برسد. این بدان دلیل است که تا حدودی مفهوم "غیرواقعی بودن" را در ذهن شنونده القاء می کند و فضایی از الکترون ها را در مخیله انسان نقش می بندد. اینها در واقع تیم هایی هستند که کلیه ویژگی ها، تقاضا ها و چالش های تیم های سازمانی سنتی را دارند. تفاوت آنها در دو چیز است. اول آنکه اعضای این تیم ها از نظر جغرافیایی در مکان ها و زمانهای مختلفی کار می کنند. هر چند که تیم های سنتی سازمانی نیز گاهی اعضایی دارند که در فواصل مکانی و زمانی متفاوتی نسبت به بدنه اصلی تیم فعالیت می کنند، مانند تیم های چند ملیتی. تفاوت دوم می تواند این باشد که تعاملات میان اعضای تیم از طریق کانالهای الکترونیکی صورت می پذیرد. بنابراین، همانطور که رهبران الکترونیکی داریم، این نوع از سازمانها را نیز می توانیم "تیم های الکترونیکی" بنامیم ]۱[.
● تیم های الکترونیکی و چالش های آنها
نویسندگان این مقاله طی چند سال همکاری دانشگاهی عمدتاً از طریق پست الکترونیک به تبادل داده ها و اطلاعات علمی پرداخته اند و از ارتباط رو در رو[۱] جهت هماهنگی فعالیتها و تکمیل اهداف مشترک بهره برداری نموده اند. شاید این ساده ترین تیم الکترونیکی باشد که تنها متشکل از دو عضو دانشگاهی است.
اما به راستی تیم های الکترونیکی چه تفاوتی با تیم های رو در رو دارند؟ به اعتقاد نویسندگان این مقاله تیم های الکترونیکی بسیاری از قابلیت های تیم های سنتی را دارا می باشند. به عنوان مثال اعضای این تیم ها هر یک نقش و وظیفه معینی دارند و سهم معینی از پیشبرد اهداف و کوشش مشترک تیم دارند. پاسخ تیم به تقاضاهای محیط کار مستلزم آن است که اعضا نقش ها و کمکهایی را که به تیم می نمایند، به دقت و کاملاً با یکدیگر ترکیب کنند. بنابراین هم تیم های سنتی و هم تیم های الکترونیکی تا حد زیادی نیاز به هماهنگی دارند تا بتوانند به اهدافشان با موفقیت دست یابند.
اعضای تیم هنگامی که در حال انجام وظیفه یا مأموریت خود هستند، نیاز به آن دارند که به تبادل اطلاعات و منابع لازم و ضروری بپردازند. آنها همچنین به آن نیاز دارند که هماهنگی کوششهایشان را مرتباً تحت نظارت داشته باشند و در صورت بروز هرگونه نا هماهنگی اقدام فردی یا گروهی مناسب را به انجام رسانند. بنابراین انجام اقدام موفق توسط تیم های سنتی یا الکترونیکی مستلزم آن است که اولاً اعضای تیم خودشان تشخیص دهند که کدامیک از آنها دانش و منابع لازم را جهت انجام یک کار در اختیار دارد و ثانیاً رهبران و اعضای کلیدی تیم بدانند که چگونه باید ویژگی های فردی را با یکدیگر ترکیب نمایند تا پاسخ مناسب تیم را در پی داشته باشند ]۲[.
در صورتیکه سازمانها بر آن باشند که به عنوان نهاد مؤثری در دیپلماسی عصر اطلاعات و مکانیسمهای کارآمد در جهت فعالیتهای چند جانبه باقی بمانند، ناچارند با اطلاعات در حال تغییر و محیط ارتباطات همگام شوند. موضوع تأثیر فناوری اطلاعات بر رهبری در سطوح ملی و بین المللی از اهمیت خاصی برخوردار است. در بخش عمومی، مفهوم فناوریهای جدید شناخته می شود و قبل از آنکه توسعه تحقیقی سیستمها بتواند عملی شود، بایستی تأمین سرمایه صورت گیرد و این خود نیازمند آن است که بسیاری غیر از سازمان مورد نظر نسبت به وجود نیاز واقعی متقاعد گردند.
هنگامی که تصمیمی برای پیشبرد هدف اتخاذ شده است،‌ مشاوران باید تعیین شوند، طرحها ارائه گردد، مورد بحث واقع شود، ‌تجدید نظر به عمل آید و دوباره مورد بحث قرار گیرد و در این ضمن هنگامی که با مؤسسات سیاسی و غیر تجاری سر و کار داریم، اولویتها و شرکت کنندگان کلیدی در نقشهای تصمیم گیری ممکن است تغییر یافته باشند. نتیجه این است توسعه در فناوری اطلاعات ممکن است برای رسیدن به نتایج ملموس نیازمند دوره های طولانی تری نسبت به آنچه که انتظار وقوع آن در مؤسسات خصوصی می رود، باشد. بنابراین بحث درباره تاثیر فناوری اطلاعات بر مدیریت و ظهور "رهبری الکترونیکی" باید مورد تعمق بسیار قرار گیرد ]۲[.
● رهبری الکترونیکی و اصلاحات الکترونیکی
سازمانهای اداری فناوری اطلاعات را به منظور ساده کردن سیستم اداری و خودکار نمودن فرایند تجاری خود مورد استفاده مؤثر قرار داده اند . به عنوان نمونه سازمان ملل متحد ]۳[ یک سیستم یکپارچه مدیریت اطلاعات (IMIS) را از طریق نرم افزاری که صرفاً برای سازمان ملل متحد جهت یکپارچه سازی فرایندهای تجاری آن در کل سازمان نوشته شده است ،‌توسعه داد.
با نک جهانی و یونیسف پکیجهای نرم افزاری اقتصادی استانداری را تکمیل نموده اند. آیا محاسبات اداری در محیط یک سازمان بین المللی به شکل قابل ملاحظه ای از محاسبات اداری در درون کشورهای عضو بخصوص بخش هایی با وظایف مشابه نظیر وزارتخانه های خارجه متفاوت است؟ فرایندهای بخش عمومی و اجرای آن تا چه اندازه از بخش خصوصی متفاوتند؟ آیا پکیجهای اقتصادی طراحی شده برای بخش خصوصی با نیازهای سازمانها قابل تطابق است؟ فناوری اطلاعات برای حمایت از اجرای عملیات در حوزه مورد نظر چگونه مورد استفاده قرار گرفته است؟ بزرگترین چالشهای اجرای سیستمهای یکپارچه مدیریتی در بخش عمومی کدامند؟
گروه فناوری اطلاعات در هر سازمان باید زیرساختها و ابزارهای لازم را در جهت فرایند تصمیم گیری کاراتر و بهتر فراهم نماید. در واقع، ‌این به معنای یکپارچه کردن و جهانی نمودن سیستمهای اطلاعاتی در سرتاسر گستره یک سازمان می باشد. این اهداف در فرایند عملی شدن کلی باید قادر باشند دفاتر ماهواره ای را با ابزاری تجهیز کنند که اطلاعات عملی و نظرات متخصصان را در ضرب العجلهای فوق العاده آنی قابل دسترسی نمایند، به علاوه به دیگر کشورهای متقاضی اجازه مشارکت در اطلاعات را بدهد.
بخش اساسی از تلاش برای معرفی یک سیستم مؤثر اطلاعاتی در بانک جهانی بنای زیر ساختهای ضروری برای حمایت از آن بوده است. بخش دیگری از تلاش نیز عبارت بود از ایجاد سمت (CIO افسر متصدی مافوق اطلاعاتی) به منظور نظارت بر اجرای سیستم. این پروژه جهت حمایت از مأموریت بانک جهانی آغاز شد.
به منظور رسیدگی به عدم تمرکز، ‌بی نظمی و عدم کارآیی سیستم قبلی اطلاعاتی، گروه فناوری اطلاعات می بایست بهترین روشهای اجرایی را برای هدف توسعه الکترونیکی تعیین کند. اولین قدم عبارت بود از نصب افسر متصدی مافوق اطلاعاتی درگروه فناوری اطلاعات. برنامه مدرنیزه کردن و نوسازی اخیر قویاً مورد حمایت رئیس بانک جهانی آقای پل ولفوویتز قرار گرفته است ]۳[. پشتیبانی در سطوح عالی هدفی اولیه برای موفقیت این تغییر رویه به شمار می آید. با سیستم متمرکز اطلاعاتی جهت جمع آوری اطلاعات مشترک، بانک جهانی قادر است شاهد انجام پروژه ها از طریق انتقال سریع و کارآمد منابع، ‌کارشناسی و آموزش و احاطه مؤثر اطلاعات برای عملی شدن بیشتر میان کشورهای عضو، کشورهای کمک کننده و کارکنان جهانی باشد.
برخی جنبه های مثبت جانبی این تغییر رویه عبارتند از اینکه در عدم تمرکز دفاتر بانک جهانی، ‌مدیران کشورها در حقیقت در دفاتر کاملاً مجهز و متصل به شبکه مستقر هستند که به آنها اجازه می دهد از لحاظ جغرافیایی نزدیکتر باشند و بدین ترتیب روابط توسعه بیشتری می یابند، در حالیکه در حالت عادی اگر مدیران در ادارات مرکزی واشنگتن مستقر بودند، این نتیجه بدست نمی آمد.
از یک سو، توسعه سیستم ERP موجب ایجاد برخی تغییرات اساسی برای متقاضیان می شود. این امر بانک جهانی را قادر می سازد تا خود را در عمل به عنوان بانکی علمی معرفی نماید. از سویی دیگر، بانک جهانی را قادر می سازد "گروههای موضوعی" با کارشناسی متفاوت را مستقیماً به متقاضیان متصل نماید.
بخشی از تلاش برای بهبود و مرو سیستم و استخدام یک مشاور مدیریت خارجی بود که تشخیص دهد سازمان بر حسب اجرای سیستم (SAP) خود در چه جایی قرار دارد. ERP بانک جهانی و نیز دیگر ERP ها گرفتار افزایش بیش از حد بودجه شدند ]۳[. یکی از بزرگترین چالشهای استفاده از نرم افزار استاندارد بهبود کارآیی و اثر بخشی از طریق تغییر ساختارهای اساسی بود. چالش دیگر نرم افزار مورد استفاده چگونگی شامل شدن جنبه های فراوان منحصر بفرد و مقررات HIP می باشد. وضعیت مشابهی در مورد حوزه مدیریت دارایی ها مصداق دارد.
در مجموع، سازمان ملل متحد در جستجوی آن است که به سمت تجهیزشدن با شبکه به پیش رود. نمونه های سازمان ملل متحد و بانک جهانی نشان می دهد که سازمانهای مختلف به راههای مختلف رفته اند. با اینحال، سرانجام کلیه اصلاحات اداری باید مأموریت سازمان را حمایت نماید و سبب تسهیل فرایند رهبری در سازمان گردد.
● چالشهای رهبری الکترونیکی در دولت الکترونیکی
همانطور که تاکنون تجارت الکترونیکی شرایط و چالشهای جدید تجاری را در بسیاری از بخش ها از جمله بخش های سنتی ایجاد کرده، اکنون نیز انتظار می رود که طی چند سال آینده اینترنت تحولات عمیقی در ساختار ، مدیریت و مفهوم خدمات دولتی به وجود آورد. هر چند هنوز دولت الکترونیکی در عهد طفولیت خود قرار دارد، اما آثار آن در شیوه ای که برخی دولت ها برای انجام وظایف اصلی خود همچون جمع آوری مالیات، اجرای مقررات و حتی امور دفاعی مورد استفاده قرار داده اند، از قبل به خوبی آشکار شده است ]۴[. همچنین از هم اکنون در مقیاس کوچکتر البته با پیامدهای بلند مدت بالقوه مهم، تاثیر اینترنت بر فرایند سیاسی و تعامل بین مردم و رهبرانشان آغاز شده است. به همین دلیل کنفرانس توسعه و تجارت سازمان ملل متحد در گزارش سال ۲۰۰۱ خود تحت عنوان "تجارت الکترونیکی" و گزارش توسعه ۲۰۰۱ به این امر توجه کرده و بخش پنجم گزارش مزبور تحت عنوان "به سوی دولت دیجیتال" را به این موضوع اختصاص داده است ]۴[.
به طور کلی می توان دولت الکترونیکی را به عنوان کاربرد فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، به ویژه اینترنت به منظور تقویت دسترسی به خدمات دولتی و توزیع آن ها به نفع شهروندان، شرکت ها و کارمندان بخش عمومی تعریف کرد. اینترنت با ظرفیت باورنکردنی خود مرزهای زمان و مکان را در می نوردد و اطلاعات ارزشمندی را از منابع بی شماری به طور مجازی گردهم می آورد و از این طریق امکان تجدید ساختار و شبکه بندی خدمات دولت را فراهم می نماید و این خدمات دولتی را مطابق با خواست مصرف کنندگان شفاف و کارآمد می سازد. با این وجود سرعت کلی همراهی دولت ها رهبران الکترونیکی با اینترنت به طور قابل ملاحظه ای کندتر از سرعتی است که فعالان فناوری اطلاعات و ارتباطات با آن خود را با اینترنت تطبیق می دهند. در یک نگاه کلی، چالشهایی که زمینه ساز چنین وضعیتی شده اند؛ عبارتند از:
الف) گستردگی و پیچیدگی عملیات دولتی
ب‌) نابرابری در دسترسی به اینترنت
ت‌) تفاوت های انگیزه ها و موانع پیش روی مؤسسات دولتی
ث‌) عوامل سازمانی و فرهنگی ]۵[
از جانب دیگر، ساختار هرمی مؤسسات دولتی نسبت به ساختارهای افقی و منعطف موجود در شرکت های بخش خصوصی دمسازی کمتری با اینترنت دارد. افزایش شفافیت و پاسخگویی که از مستلزمات ذاتی انتقال از سازمان سنتی به سازمان دیجیتال است توسط رهبران دولتی به دلایل مشروع همچون مسایل امنیتی یا به دلیل خطلات بالقوه آن برای ساختار بروکراسی خطرناک جلوه می کنند. التبه با این وجود، ادعای مربوط به رقابت بین ادارات یا سطوح مختلف دولتی برای افزایش پاسخ گویی در مورد طرح های مربوط به دولت دیجیتال گسترش یافته است.
اگر چه چالشهای فوق نسبت به کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به یک میزان معتبر هستند، اما تردیدی نیست که کشورهای در حال توسعه در راه حرکت به سمت دیجتالی شدن با مشکلات گسترده دیگری همچون فقدان زیربناهای ارتباطی، دانش ضعیف رایانه ای و ضعف سواد اطلاعات،‌ عدم آگاهی نسبت به پتانیسل های اینترنت و مقررات دست و پاگیر که استفاده از اینترنت را محدود می کند، مواجه هستند. همچنین اگر چه کاربرد اینترنت و به طور کلی فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در مدیریت عمومی برای این بخش منافع مالی خالص زیادی به دنبال دارد، اما در بسیاری از کشورهای در حال توسعه سرمایه گذاری در این بخش هزنیه های بالایی را بر بودجه های آن ها تحمیل می کند.
با این وجود به رغم مشکلاتی که فراروی دولت ها برای استفاده از اینترنت در ارایه خدماتشان وجود دارد، دولت دیجیتال به یک پدیده در حال گسترش همچون تجارت الکترونیکی تبدیل شده است. برای نمونه در ماه اوت سال ۲۰۰۰ گزارش منتشره از سوی مؤسسه تحقیقاتی فاستر ]۵ [برآورد کرده است که تا سال ۲۰۰۶ دولت آمریکا حدود ۱۵ درصد مالیات و درآمدهای خود را از طریق اینترنت جمع آوری خواهد کرد. این میزان افزایش حکایت از آن دارد که سرعت گسترش پدیده دولت دیجیتال در این مدت سه برابر میزان سال ۲۰۰۰ خواهد بود. گزارش یاد شده همچنین برآورد کرده است که تا سال ۲۰۰۶ مؤسسات دولتی آمریکا سالانه ۳۳۳ میلیون پرونده از طریق اینترنت ثبت خواهند کرد. در آوریل سال ۲۰۰۰ گروه مطالعاتی گارتنر پیش بینی کرد که هزینه های دولت آمریکا (در سطوح فدرال - ایالتی و محلی) در طرح های دولت دیجیتال از ۵/۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ به ۲/۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۵ افزایش یابد.
انتظار این که این روند در سایر مناطق جهان با همان سرعت و به همان دلایل که تجارت الکترونیکی از آمریکا به سایر کشورهای توسعه یافته و سپس در حال توسعه سرایت کرد، گسترش یابد؛ چندان منطقی به نظر نمی رسد.
● چالش های آینده فراروی رهبری الکترونیکی
رهبری الکترونیکی، با توجه به روند رو به رشدی که دارد، تا به حال با چالشهای متعددی روبرو شده است. از جمله آنکه در طراحی و اجرای رهبری الکترونیکی، رهبران باید به سیاست ها از جمله مسائل اقتصادی، قانون گذاری و حقوق کاربران توجه داشته باشند.
یکی از دفاتر مالی عمومی در آمریکا ]۶[، به طور مشخص چالش های فراروی رهبران الکترونیکی را به صورت زیر بیان می دارد:
۱) زنده نگاه داشتن، مدیریت اجرائی متعهد
۲) ایجاد موارد تجاری موثر
۳) حفظ تمرکز و توجه بر شهروندان
۴) حفاظت از حریم خصوصی افراد
۵) اجرای مراقبت های امنیتی مناسب
۶) ثبت و نگهداری سوابق الکترونیکی
۷) برقراری زیربنای تکنیکی قوی
۸) برطرف نمودن دغدغه های منابع انسانی
۹) اطمینان از ارائه خدمات یکپارچه به عموم
اما دانشمندان چالش های مهم دیگری را نیز مورد توجه قرار داده اند، از جمله آنکه: تعریف پارامترهای رهبری الکترونیکی و طراحی عملیات رهبری الکترونیکی باید به شکلی باشد که با سایر قوانین در تعارض قرار نگیرد. مطالعه اخیر دولت آمریکا بر این نکته تأکید داشته که بزرگترین نگرانی رهبران الکترونیکی، موارد تکنیکی و فنی نبوده است و موضوع اصلی آنها بیشتر روی سیاست ها از جمله هماهنگ سازی و همکاری بین مدیران نهادهای دولتی وتمرکز هر نهاد بر روی نیاز های خویش به جای اهداف جمعی و وظائف رهبران الکترونیکی بوده است ]۶[.
برخی ازاین چالش ها ممکن است شامل ابعاد اجتماعی سیاست های اطلاعاتی مربوط به اینترنت باشد. اگر "محصول" رهبران الکترونیکی یعنی "دولت الکترونیکی" در آینده روشی برای مشارکت بیشتر مردم درامور دولتی باشد، نادیده گرفتن تعدادی از شهروندان که از نظر فنی دانش کمتری دارند، همچنان یک دغدغه بزرگ محسوب می شود. بسیاری از سیاست های اطلاعاتی، چالش های محسوسی را در راه تحقق واقعی رهبری الکترونیکی بوجود آورده اند. تعدادی از راه کارهای پیشنهادی به شرح زیرهستند:
▪ اطمینان از توانائی استفاده از تکنولوژی مورد نیاز
رهبری الکترونیکی به شکلی ساده روی استفاده از فناوری اطلاعات تکیه دارد. اگر فردی قابلیت استفاده از تکنولوژی که یک دولت الکترونیکی بر اساس آن شکل گرفته است را نداشته باشد، (به دلیل نداشتن تحصیلات یا توانائی محدود) ممکن است از دسترسی به اطلاعات دولت محروم شود. بنابراین، اگر قسمتی از جامعه ناتوان از دسترسی به اطلاعات شبکه محور است، دیگر کانال های ارتباطی با دولت برای این قشر نباید مسدود و یا محدود شود.
▪ آشنایی شهروندان با ارزش های دولت الکترونیکی
دولت ها باید مردم را در رابطه با مزایای دولت الکترونیکی آگاه سازند. اصولاً شهروندان بدون دانستن این نکته که چه مواردی با ایجاد دولت الکترونیکی فراهم می شوند، علاقه مند به استفاده ازامکانات دولت الکترونیکی نمی شوند که در غیر این صورت شکست تحقق رهبری الکترونیکی حتمی است. چراکه به طور طبیعی افرادی که از طرح های دولت الکترونیکی آگاه بوده و با آن احساس راحتی می کنند، علاقه بیشتری به استفاده از آن خواهند داشت.
▪ اطمینان از دسترسی به اطلاعات و خدمات مفید
جایگاه اطلاعاتی اولیه دولت بر روی وب از اهمیت بالایی برخوردار است ولی این تازه ابتدای راه است. وجود محتوای مفید موضوع مهمی است؛ با توجه به تلاش دولت ها برای رسیدن به موفقیت باید سطحی ضروری از زیر ساخت های مخابراتی و دسترسی جهانی فراهم باشد که نشان دهندة حداقل استاندارد مربوط به توانائی دسترسی به خدمات ارائه شده از طریق زیر ساختهای مخابراتی است. محتوا و مطالبی که بر روی وب سایت های دولت ها موجود است، باید چیزی فراتر از حجم عظیمی از اطلاعات باشد. برنامه ریزی و تحقق رهبری الکترونیکی باید بر فعالیت هائی که از طریق دولت الکترونیکی برای بهبود خدمات فعلی و ارتقا بخشیدن آنها استفاده می کنند، تمرکز داشته باشد.
▪ هماهنگ سازی طرح های دولت الکترونیکی بومی، منطقه ای و ملی
کمبود هماهنگی میان سطوح مختلف دولت می توانند تأثیر عمیقی بر موفقیت رهبری الکترونیکی داشته باشد. طرح های رهبری الکترونیکی می تواند به وسیله تعارض در اهداف میان سطوح مختلف دولت، پیچیده شود. با توجه به دغدغة پیاده سازی دولت الکترونیکی اثربخش، باید سطوح مختلف رهبری در یک کشور برای توسعة و اجرای استراتژی رهبری الکترونیکی با یکدیگر همکاری کنند.
▪ توسعه روش ها و شاخص های عملکرد به منظور ارزیابی رهبری الکترونیکی
نیاز به توسعة راه های اندازه گیری و ارزیابی موفقیت طرح های رهبری الکترونیکی همواره مورد توجه بوده است. میزان محدود ارزیابی "تقاضا، سود و کیفیت خدمات" طرح های دولت الکترونیکی تا کنون به عنوان یک ضعف عمده باقی مانده است. با توجه به این هدف که تحقق رهبری الکترونیکی به منظور رفع نیاز مردم است، ارزیابی ها باید "نیازها، قابلیت ها، قدرت هضم" و اطلاعات دیگر را در مورد شهروندان مورد بررسی قرار دهد. همچنین باید رفتارهای اطلاعاتی که مانع تحقق رهبری الکترونیکی می شود را شناسائی کرد.
● نتیجه گیری
تحقق رهبری الکترونیکی از آنجایی که در تمام جهان در حال توسعه و رشد است، در آینده باید بر یافتن روش هایی برای حل مسائل مختلف تمرکز داشته باشد. برخی از مهمترین منابع اطلاعاتی درباره چالش هایی که رهبری الکترونیکی اثربخش با آنها روبرو است، طرح های واقعی دولت الکترونیکی هستند که در مرحله عملیاتی قرار دارند. درس هایی که از پروژه های دولت الکترونیکی موجود می توان آموخت، چه آنهایی که عملیاتی هستند و چه آنهایی که عملیاتی نیستند، راهنمای ارزنده ای برای توسعه و پالایش رهبری الکترونیکی در سطح سازمانها فراهم می کنند.
علاوه براین، آزمایش پروژه های دولت الکترونیکی در سطوح مختلف رهبری و بخش های مختلف جهان روشی برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات دربارة رهبری الکترونیکی ارایه می دهد. در بسیاری از روش ها روند آیندة رهبری الکترونیکی، مواجهه با مسائل مهم و حل نشده خواهد بود. ولی به هر حال دولت ها در پرتو تمامی منافع بالقوه، اندازه و قلمروی رهبری الکترونیکی را گسترش خواهند داد.
http://ictarticle.blogfa.com/
منابع و مراجع:
۱. Zaccaro, S. Bader, P. "E-leadership and the challenges of leading e-teams". Organizational Dynamics, Vol.۳۱, N۰. ۴, pp. ۳۷۷-۳۸۷, ۲۰۰۳
۲. Avolio, B. Kahai, S. "Adding the "E" to E-leadership". Organizational Dynamics, Vol.۳۱, N۰. ۴, pp. ۳۲۵-۳۳۸, ۲۰۰۳
۳. Cascio, W. Shurigailo, S. "E-leadership and virtual teams". Organizational Dynamics, Vol.۳۱, N۰. ۴, pp. ۳۶۲-۳۷۶, ۲۰۰۳
۵. Kissler, G. "E-leadership". Organizational Dynamics, Vol.۳۰, N۰. ۲, pp. ۱۲۱-۱۳۳, ۲۰۰۱
۶. Avolio, B. Kahai, S. "E-leadership". Leadership Quarterly, Vol.۱۱, N۰. ۴, pp. ۶۱۵-۶۶۸, ۲۰۰۳
[۱] Face to face


همچنین مشاهده کنید