پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


ترس به سبک ایتالیایی


ترس به سبک ایتالیایی
جالو در زبان ایتالیایی به معنی زرد است. این سبک و شیوه بیانی در ادبیات و سینمای قرن بیستم متولد می شود. زادگاهش ایتالیا است و این اصطلاح مربوط می شود به کتاب هایی که رنگ جلدشان زرد بوده است و عموماً داستان های جنایی و ترسناک را شامل می شدند. این داستان های عامه پسند، کم حجم و ارزان قیمت در دهه های ۲۰ و ۳۰ میلادی به ویژه در ایتالیا حسابی طرفدار داشته و بعد ها کشورهای دیگر و نویسندگانش هم به این نوع نوشتن روی آوردند که می توانیم آگاتا کریستی را مثال بزنیم.
سینمای جالو در ابتدا به خاطر اقتباس از روی این دست کتاب ها به وجود آمد اما بلافاصله در دهه ۶۰ و در دوران ظهور سینمای مدرن خودش را به کلی ثابت کرد و به عنوان نوع خاصی از سینما مطرح شد. دو فیلمساز سرشناس ایتالیایی ماریو باوا و داریو آرجنتو از بزرگان این نوع سینما به شمار می آیند. فیلم های جالو عموماً به خاطر خونریزی های فراوان و قاتل های مرموز و شناخته نشده، سبک خاصی از فیلمبرداری و موسیقی متفاوت (مانند موسیقی راک و قطعات بسیار درخشانی که گروه گابلین برای فیلم های آرجنتو می ساخته) شناخته می شود.
در اینجا به معرفی ۱۰ فیلم مهم این نوع سینما خواهیم پرداخت؛
۱) دختری که زیاد می دانست (۱۹۶۳)؛ این فیلم ماریو باوا را اولین فیلم سینمای جالو می دانند و نام فیلم کاملاً فیلم مردی که زیاد می دانست هیچکاک را متبلور می سازد. دختری از امریکا به رم می آید تا عمه خود را بعد از مدت ها ببیند. عمه او در همان روز کشته می شود و این دختر بیچاره ناخواسته شاهد اتفاقی می شود که زندگی اش را تغییر می دهد.
۲) خون و بند سیاه (۱۹۶۴)؛ در این فیلم ماریو باوا، قاتلی که صورتش را می پوشاند، مدل های زیبا و مطرح را می کشد و این فیلم به نوعی می تواند یکی از تاثیرگذار ترین ها به شمار آید. حتی می توان به نوعی آغاز اسلشر مووی ها را از اینجا دانست.
۳) پرنده یی با بال های بلورین(۱۹۷۰)؛ نخستین فیلم داریو آرجنتو که به جالو مربوط می شود و او در اینجا تا حد زیادی تحت تاثیر باوا فیلم ساخته است. سم و همسرش که یک مدل است جان خود را در خطر می بینند چراکه سم شاهد حمله موجودی با بارانی سیاه به زنی تنها بوده و حالا مطمئن است که این قاتل به زودی به سراغ آنها خواهد آمد. سم تحقیقاتی را برای به دام انداختن قاتل آغاز می کند.
۴) پنج عروسک برای یک ماه آگوست (۱۹۷۰)؛ یکی از مهجور ترین فیلم های باوا که پخش جهانی خوبی نداشت و کمتر دیده شده است؛ داستان عده یی که برای استراحت به جزیره یی می روند و یکی یکی کشته می شوند.
۵) مارمولکی در پوست یک زن (۱۹۷۱)؛ در این فیلم به کارگردانی لوچیو فولچی، کمی از آن قاتلان روان پریش فاصله می گیریم و ذهنیت بیمارگونه خود کاراکتر اصلی در اینجا عامل اصلی همه اتفاقات است. زنی که همسایه فاسد خود را می کشد ولی نمی داند که ارادی بوده یا نه.
۶) جوجه اردک را آزارنده (۱۹۷۲)؛ یکی از نخستین فیلم هایی که فولچی به شدت از تصاویر خشن و خون آلود (gore) در آن بهره می گیرد. موسیقی فیلم توسط ریز ارتولانی ساخته شده و از به یادماندنی ها به شمار می آید.
۷) گناه در وجودت حبس شده و فقط من کلیدش را دارم (۱۹۷۲)؛ فیلمی به کارگردانی سرجو مارتینو که حسابی تحت تاثیر گربه سیاه ادگار آلن پو است. این فیلم چهارمین فیلم جالو مارتینو به شمار می آید.
۸) قرمز پررنگ (۱۹۷۵)؛ یکی از معتبر ترین آثار سینمایی آرجنتو که در آن دیوید همینگز بازی می کند و موسیقی فیلم یکی از بهترین کارهای گابلین به شمار می آید. حرکات دوربین و جذابیت های بصری فیلم خیره کننده هستند و آرجنتو را به عنوان یک کارگردان توانا معرفی می کند. باز داستان همان قاتل مرموز و شاهدی است که برای نجات جانش تحقیقات را علیه قاتل آغاز می کند. در یک کلام یکی از شاهکارهای سینما است.
۹) خانه یی با پنجره های خندان (۱۹۷۶)؛ پوپی آواتی در این فیلم از شهر فاصله می گیرد و به سراغ یک روستای قدیمی و دورافتاده می رود.
Tenebre -۱۰ (۱۹۸۲)؛ بعد از موفقیت دو فیلم ابتدایی از سه گانه ترسناک ماوراءطبیعی (سوسپیریا و دوزخ)، آرجنتو به جالوسازی بازمی گردد و شاهکار دیگری را می سازد. داستان نویسنده یی که دست به جنایت های مکرر می زند و موسیقی گابلین واقعاً درخشان است. این همان فیلمی است که فیلمساز نوجوی سینمای ایران، فریدون جیرانی، بارها در موردش صحبت کرده است (به خصوص بعد از پارک وی).
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید