جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


جابجایی مدیران زن کمتر از مدیران مرد


جابجایی مدیران زن کمتر از مدیران مرد
کارفرمایانی که زنان را کارمندانی ناپایدار تلقی می‌کنند شاید با ملاحظه نتایج از بررسی‌های جدید متعجب شوند .
طبق تحقیقات اخیر پیرامون میزان جابجایی مدیران زن و مرد شاید این باور که زنان احتمال بیشتری در ترک امور مدیریت به واسطه خانواده یا سایر دلایل در مقایسه با مردان دارند ( باوری که می‌تواند موجب بروز تبعیض در استخدام یا ارتقای زنان باشد) اندک اندک منسوخ شود .
در پژوهش به چاپ رسیده در نشریه انجمن روانشناسی امریکا (APA) میزان حقیقی جابجایی مدیران زن اندکی پایین‌تر از این میزان در میان مدیران مرد تعیین شده است. در یک بررسی میان ۳۵۹/۲۶ نفر از مدیران (۱۱۰۷۶ زن و ۱۵۲۸۳ مرد) که به صورت تمام وقت برای سازمان های بزرگ خدمات مالی چند ملیتی در نواحی گوناگون سراسر ایالات متحده اشتغال داشتند، میزان جابجایی خود‌خواسته میان مدیران زن و مرد ارقام مشابهی به دست آمد. ۱۷ درصد از مدیران مرد و ۵/۱۶ درصد از مدیران زن به شکل داوطلبانه پست‌های خود را رها کردند .
بانیان این پژوهش، کارن اس لینس دکترای کالج باروچ، دانشگاه سیتی شهر نیویورک و مایکل کی. جودیچ دکترای کالج مانهاتان، می نویسند زنانی که موفق به دریافت ترفیع شغلی شده اند احتمال استعفایشان به مراتب کمتر از مردانی با همین شرایط است و در ضمن مدیران با تحصیلات عالی که با داشتن خانواده مرخصی گرفته‌اند نسبت به مدیرانی که از مرخصی استفاده نکرده‌اند تمایل کمتری به استعفا دارند .
این پژوهشگران می‌گویند که شاید نتایج آنان بسیار متفاوت از نتایج مطالعات پیشین در این زمینه باشد چرا که غالب پژوهش های گذشته درباره میزان جابجایی با توجه به تفاوت‌های جنسیتی متمرکز بر میدران نبود و نیز بین جابجایی‌های داوطلبانه و غیر داوطلبانه وجه تمایزی قایل نمی‌شد .
همچنین، بیشتر مطالعات قبلی انجام شده مبتنی بر اطلاعات سال های دهه ۱۹۷۰ یا ۱۹۸۰ و یافته‌های جدید با استفاده از داده‌های جمع‌آوری شده بین سال‌های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ بازتاب تغییرات قابل ملاحظه واقع شده طی این سال‌ها در سبک زندگی یا تعهد حرفه‌یی زنان است. مولفان اظهار کردند: این یافته که زنان تازه ارتقا یافته کمتر علاقه‌مند به کناره‌گیری هستند تا مردانی در همین شرایط، بینش تازه‌یی برای کارفرمایان درباره آنچه لازم است به جهت حفظ زنان مستعد انجام دهند، به وجود آورده است .
به هر حال آثار سازنده ارتقای شغلی در هر دو گروه زمانی نمایان می‌شود که ظرف ۱۱ ماه صورت گیرد. مطابق نظر پژوهشگران ترفیع انتظاری را پدید می‌آورد طوری که فرد همچنان به پیشرفت ادامه خواهد داد و در صورتی که در زمان مورد نظر این انتظار پاسخ داده نشود و ترفیع مجددی دریافت نکند به سمت جست‌و جو برای کار جدید سوق داده می‌شود. پژوهشگران عقیده دارند گاهی لازم است کارفرمایان از سایر انگیزه‌ها از قبیل ارایه سهم به عنوان اسباب حفظ نیروهای مستعد بهره بگیرند .
بررسی مذکور روشن می‌کند که تنها ۲ درصد یعنی ۴۸۶ نفر از مدیران مذکور طی دوره ۴۱ ماهه کاری برای خانواده مرخصی می‌گیرند و حدود ۲۴ درصد از آنان بعدا استعفا می‌دهند. هرچند مدیرانی که از مرخصی استفاده می‌کنند و ناگزیر گرفتارهای خانوادگی دارند عموما تمایل بیشتری به استعفا دارند تا سایر مدیران ، ولی این مطلب درباره مدیرانی که از تحصیلات عالی برخوردار بودند کمتر مصداق دارد .
طبق نظر مولفان یافته‌های جدید اخبار سودمندی برای سازمان‌ها به همراه دارد از جمله اینکه مدیران کوشش می‌کنند کارمندانی باشند که شرکت‌ها علاقه‌مند به حفظشان هستند وعلاوه بر اینها بر ضرورت این موضوع تاکید می‌کنند که باید درباره این افراد به صورت شخصی قضاوت کرد تا اینکه آنها در گروه فرض کرد .
● موج فزاینده حضور بانوان در کسب و کار
در عرض ۱۵ سال گذشته، تعداد زنانی که در کانادا کسب و کار مستقلی دارند،‌ ۵۰ درصد رشد داشته و پیش‌بینی شده است که تا سال ۲۰۱۰ تعداد این زنان کارآفرین به یک میلیون نفر در کانادا برسد. در حال حاضر ۸۰۰ هزار زن در کشور کانادا صاحبان مشاغل مستقلی هستند و جالب اینجاست که روند رشد تعداد این کارآفرینان ۶۰ درصد از سیر رشد مردان صاحب شغل، سریعتر است. این آمار توسط CIBC ارائه شده است که در مقاله‌ای با عنوان «کارآفرینان زن : با قدرت مسئولیت‌ها را تصدی می کنند.» خواندن این مقاله ما را به دیدگاههای جالبی در مورد ویژگی‌های مرسوم یک زن کارآفرین کانادایی می‌رساند و همچنین مسائل جالب و بحث‌برانگیزی را در این باره مطرح می‌کند. مثلاً ما همه می‌دانیم که بین میزان درآمدی که زنان کسب می‌کنند با عایدات مردان اختلاف و نابرابری وجود دارد. آمار منتشره در کشور کانادا نشان می‌دهد که از هر یک دلاری که یک مرد به دست می‌آورد، یک زن صاحب ۸ سنت است. اما می‌دانید که زنان کارآفرین برای رونق کارشان بسیار تلاش می‌کنند؟ این مقاله بیان می کند که ۶۰ درصد از این زنان،‌ این روش کار را انتخاب کرده‌اند تا بین شغل و زندگی خانوادگیشان تعادل برقرار کنند. نکته جالب توجه این است که ۷۰ درصد از این کارآفرینان ازدواج کرده‌اند و تقریباً یک سوم آنان کودکانی زیر ۱۲ سال دارند. این آمار نشان می‌دهد که موفق‌ترین گروه این زنان بالای ۵۵ سال هستند که نرخ رشد سالانه آنها بیش از ۴ درصد است. این درصد دو برابر میزان رشد مردان در همین رده سنی است. همان‌طور که قبلاً گفتیم نابرابری‌هایی بین میزان درآمد مردان و زنان وجود دارد. از این رو خلق یک شغل مستقل خوب به نظر می‌رسد اما اشکال اینجاست که دراین حوزه هم درآمد زنان به اندازه مردان نیست. زنان مستقلی که در خرده‌فروشی و خدمات خصوصی فعالیت می‌کنند نه تنها از متوسط زنان کارآفرین درآمد کمتری دارند بلکه عایدات آنها از همتایان مرد خود نیز بسیار کمتر است. به گفته این زنان،‌ مردم آنها را به اندازه مردان جدی نمی‌گیرند. در سال ۲۰۰۴ ، یک پنجم از زنانی که کارمند بودند، اظهار داشتند که می‌خواند شغلی مستقل را آغاز کنند چرا که شرایط کاری مناسبی نداشتند. ولی یک سوم از مردان چنین خواستی داشتند. حال ببینیم به طور معمول یک زن کارآفرین در کشور کانادا چه ویژگی‌هایی دارد؟
- تحصیلکرده هستند. تقریباً یک چهارم زنانی که به یک شغل مستقل روی‌ آورده‌اند،‌ تحصیلات دانشگاهی داشته‌اند .
- متوسط سن آنان ۴۱ سال است. البته این رقم با بالا رفتن متوسط سن جمعیت بالا رفته است .
- این دسته از کارآفرینان بیشتر تمایل دارند در حوزه‌های زیر فعالیت داشته باشند : علوم طبیعی و کاربردی،‌ مشاغلی که به امور تجاری و مالی مربوطند و اشتغال در حوزه‌های فنی و تخصصی بخش بهداشت
- این عده بیشتر تمایل دارند عضو انجمن‌های بازرگانی و تجاری باشند. تقریباً‌ ۴۰ درصد از آنان عضو این ارگان‌ها هستند که این رقم،‌ دو برابر آمار مردانست .
- زنان تمایل دارند که به تنهایی کارشان را مدیریت کنند. جالب اینجاست که این نوع از مشاغل کوچک ک یک زن به تنهایی مسئولیت آن را در دست دارد- بیشترین نرخ رشد را در این نوع از شرکت‌ها دارا هستند .
- اگر زنی در ابتدای کارش باشد، ترجیح می‌دهد در استان‌های B.C ، آلبرتا یا انترایو مستقر شود.
● مقایسه کسب و کارهای زنانه و مردانه
در این مقاله که بر اساس پژوهشی انجام شده در فیلیپین نوشته شده،‌ کسب و کارهای زنانه با کسب و کارهایی که مدیرشان یک مرد است،‌ مقایسه شده‌اند . نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهند که تفاوت‌هایی که این شغل‌ها با هم دارند، می‌توانند از تفاوت‌های طبیعی زنان و مردان ناشی شوند. رشد تعداد شغل‌های مستقلی که صاحبان آنها زنان هستند،‌ در رشد مستمر و روز افزون یک کشور در طولانی مدت، نقشی کلیدی دارد. پژوهشی که توسط Global Entripren eurship Monitor در سال ۲۰۰۰ انجام شده این نتایج را منتشر کرده است . اهداف این مطالعه این بوده که با استفاده از یک چهارچوب چند بعدی درباره موفقیت، عملکرد کسب و کارهای مردانه و زنانه را با یکدیگر مقایسه کند قصد این بوده که با انجام یک تحلیل مقایسه ای به این هدف دست یابد. همچنین میزان تاثیر این عوامل موثر بر موفقیت را با هم مقایسه کند. شاخص‌های موفق به اهداف مالی، غیرمالی و شخصی که مدنظر کارآفرینان است، اشاره دارد . برجسته‌ترین یافته‌های این تحقیق در حوزه بخش خدمات‌دهنده چاپ و نشر نشان می‌دهند که :
۱) هیچ تفاوت قابل توجهی بین خصوصیات شخصی و اهداف شرکت بین زنان و مردان وجود ندارد
۲) در بررسی متغیرهای اولیه مربوط به عملکرد مالی و پولی یک شرکت (میزان فروش، درآمد ناخالص و تغییرات میزان سرمایه) دیده شده در شرایطی که در کوتاه مدت از کسب و کار جنسیت خاصی حمایت عملی نشود، نتیجه آنست که در مدت زمانی طولانی‌تر مانند سه سال، تبعیضات جنسیتی قوت می‌گیرد و بسیاری از این تئوری که زنان همیشه عملکرد ضعیفی دارند، حمایت خواهند کرد .
۳) بررسی عوامل موفقیت یک کسب و کار از دیدگاه زنان و مردان مشخص می‌کند که هر دو جنس به موفقیت مالی و غیر مالی اهمیت می‌دهند ولی موفقیت‌های شخصی برای زنان مهمترست .
۴) دباره روش‌های مدیریت معلوم شد که زنان مدیر بر اساس دستورالعمل‌ها و مردان روش اشتراکی را می‌پسندند .
۵) متغیرهایی که به جنسیت ارتباط دارند و در این پژوهش به آنها توجه شده عبارتند از : استراتژی‌های مورد استفاده در کارهای روزانه شرکت؛ به خصوص درباره آنهایی که به سیاست‌ها و روند‌های کاری مربوطند، منافع کارمندان، روابط کاری، سیاست‌های قیمت‌گذاری، مسائل مربوط به اعتبار کالا یا خدمات،‌ کنترل جریان پولی و مالی و اهداف رشد و توسعه شرکت .
۶) تحلیل داده‌ها نشان داد که عملکرد مالی یک شرکت به روش‌ها و اشکال مدیریتی انسان‌محور زیر بستگی ندارد : مدیریت مشارکتی و مدیریت در حال توسعه. در عوض عملکرد بالاتر با استفاده از شکل مدیریت تعاملی حاصل می‌شد و الگوی مدیریت در حال توسعه بازدهی قابل‌توجهی نداشت .
۷) عواملی که موثراً بر بازدهی مالی شکرت‌ها اثر می‌گذاشتند شامل موارد زیر می‌شدند : سن کارآفرین، تجربه‌های قبلی کاری و تجاری، اندازه و سابقه شرکت، پتانسیل ریسک کردن،‌ الگوی مدیریت، آموزش کارمندان، ارزیابی عملکرد مدیران داخلی، وام‌های بانکی و برنامه‌ریزی برای سرمایه‌گذاری‌های آینده .
۸) تعامل بین عوامل گوناگون موثر در موفقیت یک شرکت بررسی شد و نتایج حاصل از این بررسی این بود که جنسیت می‌تواند رابطه یک شرکت را با عملکرد مالی و هر کدام از عوامل مدیریتی،‌ متعادل کند. این عوامل موثر در مدیریت عبارتند از : تمایل به ریسک کردن، آموزش کارمندان، ارزیابی عملکرد کارمندان، امور کالاها و خدمات، ابزارهای توسعه اولیه، کنترل جریان مالی و عوامل موثر بر آن، و برنامه‌ریزی برای سرمایه‌گذاری‌های آینده در جهت رشد و توسعه. از بررسی این فاکتورها چنین برمی‌آید که در حالیکه جنسیت در کوتاه مدت هیچ تاثیر مستقیمی بر عملکرد مالی ندارد، در هر حال جنسیت بر فاکتورهای موثر بر کیفیت مدیریت به شکل غیر مستقیم اثرگذارست. و تغییرات این عوامل بر کیفیت عملکرد مالی، تاثیری قابل ملاحظه‌ای می‌گذارد .
به طور کلی آنچه از این پژوهش برمی‌آید اینست که تفاوت‌هایی که بین کارآفرینان زن و کارآفرینان مرد وجود دارد اساساً‌ به طبیعت و ذات زنان و مردان برمی‌گردد و اگر یک محقق بخواهد از دیدگاهی فمینیستی به حلاجی این مسئله پرداخته، عملکرد زنان کارآفرین را با مردانی که وارد این حوزه شده است، مقایسه کند، مجاز است و می‌تواند نتایج قابل اطمینانی مطرح کند .
● شرکت مشاوره ای برای زنان کارآفرین
«دارسی هریس» یکی از موسسان شرکت EWF International است . این شرکت در اوکلاهاما واقع شده و کارش اینست که به زنان کارآفرین و مدیرانی از زنان که این کسب و کارهای مستقل را اداره می کنند ، خدمات مشاوره ای ارائه می کند . این زن ۳۰ سال در حوزه های بازاریابی ، فروش ، مدیریت و کارآفرینی فعالیت کرده است و اکنون از طریق این موسسه تجربیاتش را در اختیار دیگران می گذارد تا آنها نیز به اهدافشان دست یابند. اکنون او در این مقاله ، نکاتی در این خصوص را بیان می کند :
زنان کارآفرین تنها مشتریان ما هستند از این رو ما برآنیم تا کاملاً از آنان حمایت کنیم . این نوع فعالیت باعث می شود تا ما حقایقی قابل تأمل از زندگی این زنان را درک کنیم . می توانیم بفهمیم که چه چیزهایی در موفقیت این گروه موثرند و مهمتر ازآن می توانند در کنار موفقیت های کاری ، در زندگی شخصی و خانوادگی شان نیز تأثیر مثبت بگذارد و حال ببینیم چه نکاتی برای این زنان اهمیت دارند ؛ نکاتی که این همه پیچیده و متفاوت به نظر می رسند .
زنان کارآفرین به قدرکافی شجاعت ریسک کردن دارند . دقت کنید من نگفتم «شجاعند» بلکه گفتم «به قدر کافی شجاعند » . وقتی صحبت از ریسک کردن به میان می آورم ، منظورم این نیست که طرز فکر آنها به گونه ایست که بدون هیچ بررسی دقیقی ، خطر کنند . در ضمن این کارآفرینان اینطور نیستند که تصمیم بگیرند ، بررسی کنند ، دوباره تصمیم جدی بگیرند، با دوستانشان مشورت کنند ، یک بار دیگر نظرشان را عوض کنند ، یک بار دیگر بازار را تحلیل کنند ،آماده کار شوند ، دوباره تحقیق کنند و «هرگز» کاری صورت ندهند . بلکه زنان کارآفرین موفق کاری نمی کنند که این بررسی ها آنها را فلج کرده و از تحقق اهدافشان باز دارند . بیشتر کارآفرینان می گویند که این که ندانند کسب و کارشان در آینده به چه شکل خواهد بود و با چه چالش هایی روبرو هستند و یا اینکه نتوانند در آخر هم کاری صورت دهند ، خیلی هم خوب است .
کارآفرین بودن شجاعت لازم دارد و به گفته «جان وین» : «اگر به مرگ تحدید شدید و از آن ترسیدید اما تسلیم مرگ نشده ، جان به در بردید ، آنوقت شجاعت دارید . » شاید بیشتر زنان کارآفرین فقط کار را شروع می کنند ، اما طرج تجاری مناسبی تدوین نکرده وام های مقتضی هم دریافت نکرده اند . در عوض به تابلوی شرکتشان بیشتر توجه دارند . آنها در حوزه دانشی که دارند و از آن مطمئن هستند ، فعالیت می کنند . با خود می گویند که «من دانش و معلومات کافی درباره این موضوع دارم . توانای مدیریتی ام نیز از رئیسم کمتر نیست . پس چرا کارمند او باشم و از دستورات او اطاعت کرده حقوق بگیر او باشم؟ » یا ممکن است در محیط کار خود با مشکلاتی روبرو شده باشند . مثلاً از الگوی مدیریتی ناراضی باشند و یا این که ارزش ها ، اهداف و دیدگاه مدیر آزارشان دهد . از این رو احساس می کند که باید هر چه زودتر دست به کار شده از آن شرکت استعفا دهند . این زنان به سراغ حوزه ای می روند که در آن بیشترتبحر دارند .
آنها به بررسی وضع بازار میزان در آمدی که از این شرکت عایدشان خواهد شد ، زیاد توجه نمی کنند ، بیشتر دوست دارند به کاری بپردازند که به آن علاقه مندند . اخیراً بیشترین این زنان تصادفی وارد این عرصه شده اند . چرا که وقتی به خاطر محدود شدن شرکت از سمتشان به درجه پایین تری نزول کرده اند ، تصمیم به این کار گرفته اند : آنها یا یک مشاور می شوند یا امتیاز نمایندگی شرکتی را می خرند و یا شرکتی تأسیس می کنند . با وجودی که زنان کارآفرین در حوزه های گوناگونی فعالند اما خصوصیات مشترکی نیز دارند . آنها می خواهند خلاقانه و پر انرژی به کار بپردازند .
این زنان پشتکار زیادی دارند و در برابر مشکلات سر خم نکرده با آنها رودررو مقابله می کنند تا بالاخره راهی برای حل آنها پیدا کنند . این دسته خاص از صاحبان مشاغل مستقل ، از آن احساس شادی و رضایت کنند و به زندگی شان معنی دهد . این زنان کاملاً از این مفاهیم مطلعند و می دانند چه عواملی باعث خلق این احساسات می شوند و تحقق این آرزوها بیشتر به روند کار وابسته است تا به محتوای کار مثلاً یکی از مراجعان ما صاحب یک شرکت عمده فروشی گوشت بود . انتخاب این کار به آن معنانیست که این زن عاشق گاوهاست یا به گوشت آنها علاقمند است ! بلکه حقیقت اینست که او کاری را برگزیده که به نحو احسن با دانش و معلومات او مطابقت داشته باشد . او علاقه دارد از دیدگاه های خود استفاده کند ، سیستمی خلق کند ، ساختار شرکت را شکل داده از یک کار گروهی بهره گیرد تا به اهداف خود و شرکت برسد . این زن عاشق ابتکار و نوآوریست .
و در نهایت مهمترین ویژگی زنان کارآفرین موفق این باشد که از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند . آیا به هیچ وجه خشن نیستند بلکه آرامش دارند و فروتن می باشند . اما آنها در طول این راه یاد گرفته اند که باید تمامی عوامل درونی را که برایشان محدودیت ایجاد کرده دست و پا گیرند ، او از بین بروند و مسائل روانشناختی درونی خود را که محزبند ، از سر راهشان کنار بزنند . من بسیاری از کارآفرینان زن را می شناسم که تحصیلات دانشگاهی ندارند اما اجازه نداده اند که این عامل باعث شود که آنها احساس ضعف کنند ، خود را ناتوان تر از بقیه بینند و اعتماد به نفسشان را از دست بدهند .
آیا شما هم مایلید کسب و کار مستقل داشته باشید ؟ آیا صدایی از درون شما را به این کار می خواند ؟ اگر اینطوراست امیدوارم بتوانید این نشانه ها را دریابید و دیدگاه کاملی از موفقیت ، آنچه می خواهید و خود را لایق آن می دانید داشته باشید . لازم نیست که در ابتدای کار تمامی نکات لازم را بدانید اما باید تصویر دقیقی از موفقیت در ذهن داشته باشید . امیدوارم موفق باشید !
● حقایقی درباره زنان کارآفرین :
- از سال ۲۰۰۴ تقریباً نیمی از تمامی شرکتهای خصوصی آمریکا متعلق به زنان بوده است .
- بین سالهای ۱۹۹۷ و ۲۰۰۴ ، نرخ رشد تعداد شرکت های متعلق به زنان
دو برابر بیشتر از این میزان برای کل شرکت های آمریکا بوده است .
- در آمریکا کارآفرینان زن ۱/۱۹ میلیون نفر را در شرکت های خود استخدام کرده اند ۵/۲ تریلیون دلار درآمد داشته اند .
By:Darci Harris
منبع : creativity.ir
منبع : زنان کارآفرین


همچنین مشاهده کنید