پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


من مفهوم «رسانه های سنتی» را قبول ندارم


من مفهوم «رسانه های سنتی» را قبول ندارم
دکتر مهدی منتظرقائم، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران اعتقادی به مفهوم«رسانه های سنتی» ندارد و معتقد است آنچه پیش از این وجود داشته، «ارتباطات سنتی» است.
وی سر آغاز تاریخ رسانه‌ها به مفهوم مدرن آن را همگام با شکل‌گیری با ارتباطات مدرن می‌داند و نتیجه می‌گیرد که در عصر ارتباطات سنتی مفهومی به نام رسانه‌های سنتی نداشته‌ایم. دکتر منتظرقائم اضافه می‌کند: « اگر رسانه را در معنایی غیر از معنای تکنولوژیک و به مفهوم هر نوع واسطه ارتباطی در نظر بگیریم پس باید پوست آهو، کلام و گفتار، سنگ نوشته، نقاشی دیوارها، معماری، آرایش و پیرایش مدل لباس و جنگ‌افزار و شمشیر را نیز رسانه بنامیم، پس چرا باید از مجموعه این رسانه‌ها تنها بر روی منبر تکیه کنیم. منبرغیر از چوب هیچ محتوایی برای خود ندارد. آیا اگر خطیب بر روی منبر قرار نمی‌گرفت و در عوض بر روی میدانی خاکی می‌نشست و با مردم سخن می‌گفت، پس صاحب رسانه نبود؟ منبر مهم است اما اهمیت دادن به آن، بگونه‌ای که از«رسانه منبر» صحبت کنیم باعث می‌شود روح ارتباطات سنتی را که ارتباط میان علمای دینی و پیروانشان بوده است نادیده بگیریم؛ چه بسا بخش اعظم ارتباط بین علما و مستمعین از بالای منبر صورت نمی‌گرفته است. مگر روضه‌خوانی‌ها و مراسم تعزیه بر روی منبر صورت می‌گرفت؟ منبر صرفا ابزاری برای سخنرانی معممین بوده است. تعزیه‌خوانی نیز جزیی از ارتباطات دینی است که اتفاقا غیرمعممین در آن نقش بیشتری داشته‌اند اما بالای منبر صورت نمی‌گرفت.
ما گاهی استعاره را با مفهوم اشتباه می‌گیریم اگر استعارتا بگوییم منبر یک رسانه سنتی بوده است پس خیلی چیزها را می‌شود استعاره کرد و به کار برد اما منبر رسانه نبود همانطور که بازار نظام ارتباطی نبوده است.» دکتر منتظر قائم در تبیین پیشینه مفاهیم اینچنینی می‌گوید: «این تعاریف از دهه ۶۰ میلادی توسط تنی چند از ایرانیان که در خارج از کشور تحصیل می‌کردند، متاثر از جو مفاهیم شکل گرفته دهه ۶۰ میلادی در دانشگاه‌های آمریکا، کانادا و اروپا به ایران وارد شد و امروزه متاسفانه ما بدون در نظر گرفتن داوری‌ها و انتقادهای خود غربی‌ها در دهه‌های بعد، که کاربرد این مفاهیم را تغییر دادند، هنوز بر تعاریف دهه ۶۰ میلادی تکیه می‌کنیم، غافل از آنکه این تعاریف برای امروز خیلی قدیمی شده است.»
منتظرقائم ترجیح می‌دهد برای توضیح بیشتر ادعاهای خویش تعریف خود را از مفهوم رسانه ارایه دهد: «رسانه هر نوع ابزار تکنولوژیک شامل سخت‌افزارها و نرم‌افزار است که به انتقال پیام از ارتباط‌گر و یا تولیدکننده به ارتباط‌گیرنده و مخاطبان کمک کند. رسانه یعنی واسطه ارتباطی و هر چیزی که بتواند از یک منبع ارتباطی یعنی ارتباط‌گر پیامی را در جهان خارج از وجود فرد خارج کند و آن را به یک ارتباط‌گیر بدهد.» وی آنگاه ادامه می‌دهد: «به معنای عام اگر واسطه ارتباطی را مبنا قرار دهیم، دیوارنوشته، نقاشی، معماری و صنایع همه می‌توانند جزو رسانه تلقی شوند برای آنکه حامل نوعی پیام و معناست. بالاخره تیزی شمشیر هنر سازندگانش را نشان می‌دهد حتی کلام هم خود یک رسانه می‌شود.»
استاد دانشگاه تهران ادامه می‌دهد: «در طول تاریخ قدرت یک به چند رسانه‌ها با هم متفاوت بوده است؛ به تعبیری وقتی شما آرام سخن می‌گویید حداکثر ۵ نفر می‌توانند صدایتان را بشنوند و زمانی که با صدای بلند حرف می‌زنید حداکثر، جمعی هزار نفری می‌توانند صدایتان را بشنوند.حالا اگر بتوانید از تکنولوژی‌هایی مثل قیف یا بلندگو و یا از وجود افرادی در فواصل مختلف برای اکو کردن صدا استفاده کنید که صدا را بیشتر کند اینها هم در معنای عام رسانه تلقی می‌شوند ، اما وقتی ما از« the media» یعنی از رسانه‌های‌جمعی روشن و مشخص صحبت می‌کنیم مقصودمان رسانه‌های جمعی media mass communication است که تاریخ آن با صنعت چاپ و حتی مشخصا با روزنامه و سپس کتاب شروع می‌شود. رسانه‌های جمعی هر نوع تکنولوژی به مفهوم عام و هر نوع وسیله ارتباطی است که بتواند یک نسخه پیام و یک پیام را با استفاده از امواج و یا تصنیف و تکثیر به تعداد زیاد در زمان کم به افراد زیادی که الزاما این تعداد در مکان زیادی پراکنده‌اند منتقل کند پس با این تعریف منبر رسانه نیست. شما اگر منبر را بزنید و یا تکریم کنید نه از آن صدای آخی بلند می‌شود و نه عبادتی از آن در نمی‌آید. تا وقتی یک خطیب و سخنگو بر بالای منبر نایستد منبر قائم به ذات نیست.
اگر منبر رسانه است بلندگو هم رسانه است.»
دکتر منتظرقائم بازار و مسجد را نیز رسانه نمی‌داند و ترجیح می‌دهد این دو را نیز دو سیستم پیام متفاوت بخواند. وی در توضیح این ادعا نیز می‌گوید: «مگرعرفا و شعرا که بخش اعظمشان رویکردهای فلسفی و عرفانی داشته‌اند و اتفاقا چندان با مسجد و منبر سر و کار نداشتند پیام کمی برای مردم داشتند؟ اگر اینگونه است که ما مسجد و بازار را نظامی ارتباطی تلقی می‌کنیم - که اینگونه نیز هست - چرا نظام عرفان و ادبیات و شعر چنین جایگاهی را در طول تاریخ نداشته است؟ نظام ارتباطی زورخانه‌ای و پهلوانی و لوطی‌گری مگر چنین جایگاهی را در جامعه ما نداشته است؟ اگر ما محتوای ارتباطی یعنی مجموعه آموزه‌ها و پیام‌ها و ساختار اجتماعی پیام‌رسانی را یک رسانه تلقی می‌کنیم تنها در ایران و خاورمیانه نظام ارتباطی مسجد و بازار نبوده است و ما نظام‌های دیگری هم مثل حکمت و شعر و عرفان هم داشته‌ایم.
مسجد و پیام‌های تولید شده در آن‌، استمرار تاریخی داشته است اما در عین حال نمی توان آنرا رسانه نامید‌؛ چون در آن صورت میادین شهرها و روستاها هم یک رسانه تلقی می شود. نگاه این‌چنینی به موضوع، آشفته کردن معماری و نظام ارتباطی است.
مسجد تنها محتوایی برای ارتباطات چهره به چهره است. نظام ارتباطی مسجد و بازار؛ نظام ارتباطی چهره به چهره بوده است. هر نظام ارتباطی، متناسب با نظام معرفتی پیام‌ها، سرمایه جایگاه آن در نظام اجتماعی‌، دسترسی آن به معماری و مکان‌ها، و رابطه‌اش با توده‌های مردم به تدریج سرمایه و امکاناتی را یافته است تا بتواند نسل بعد از نسل با توده‌های مردم به شکل خاصی ارتباط برقرار کند؛ عرفا خانقاه، لوطی‌ها، میادین نمایش و مسابقه و رهبران دینی نیز برای خود مساجد را در اختیار داشته‌اند. اتفاقا رهبران غیر دینی و تعزیه‌خوان‌ها و شبیه‌خوان‌ها در کنار مسجد حسینیه داشته و حتی گاه مجوز ورود به مسجد و انجام مراسم را نداشته‌اند. با این مفاهیم مسجد و منبر ساخت اجتماعی‌اند. وی در خاتمه می‌گوید: «شهری به وسعت یک کیلومتر مربع را همراه با یک نظام ارتباطی دینی، یک نظام ارتباطی عرفانی ادبی و چند نظام ارتباطی دیگر در نظر بگیرید. چرا و با چه حقی باید روی این نظام‌های ارتباطی اسم بگذاریم. این موضوع درست مثل این است که بخواهیم جامعه را به معنای عام آن از درون سوراخ سوزن نگاه کنیم. این نوع نگاه کردن از نگاه معرفتی به جامعه و تاریخ تلاش برای عبور دادن شتر از سوراخ سوزن است. یعنی ما می‌خواهیم تمام تاریخ را ازسوراخ مفهومی به نام ارتباط و رسانه عبور دهیم. چرا باید اینکار را کرد؛ اینها نظام‌های معرفتی و ساختارهای اجتماعی‌اند که هر یک دارای نظامی ارتباطی‌اند. ارتباطات قدرت از عناصری چون پادشاه، امرای ولایات و ایالات، حاکمان، مفتی محتسب و... تشکیل می‌شده است، چگونه است که این بدنه عظیم ساختار قدرت هیچ ارتباطی نداشته است و ما فقط امروز تنها برنظام ارتباطی دینی و بازار تکیه می‌کنیم. ما حق نداریم با یک مفهوم در تاریخ جعل واژه و مفهوم کنیم.»
منبع : فرهنگ‌سرای‌رسانه


همچنین مشاهده کنید