پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


هنر دینی


هنر دینی
«هنر» وسیله بیانی نیرومند و موثر و ماندگاری است و پیام هایی که بر موج هنر به آفاق فرستاده می شود، جاودانه می ماند و زمان و مکان ها را به زیربال می کشد. هنرهای زیبا، نگهبان امین زیبایی در جهان و غذای روح اند و رسالت بزرگشان آموزنده بودن است.
ولی در این که هنر، تاثیر و قدرتی شگرف دارد و هنرمند، کاری خدایی می کندو در اوجی فراتر از دیگران قرار دارد. هم از لحاظ ادراک و هم از لحاظ بیان مدرکات و ترسیم آن ها، کمتر تردیدی است. به قول یکی از هنرشناسان فرانسوی به نام «میپولیت تن» که درباره هنرمندان گفته است:
... بلندترین شاخه درخت زمان خود هستند.
ولی هنرمندان از کجا به این پایگاه و پایه رفیع می رسند؟
هنرمندان، حیات هنری خود را ابتدا با رشد دادن مواهب و استعدادهای خود شروع می کنند، از طریق خواندن و تماشای آثار هنری دیگران، شنیدن آهنگ ها و دیدن آفریده های هنری و ... و در این بهره گیری و برخورد با آثار هنری، لذت می برند.
یک قدم جلوتر، پس از این لذت بردن، کوششی در جهت محاکات و تقلید است. از آن پس قدم فراتر گذاشته به تجربه های شخصی می پردازند. سپس ابراندوح زمان در آثار خود، در هنرشان دیده می شود و نشانه هایی از محیط و نیازها و خواسته ها...
بعد، عصای سحرآمیز هنر، به جوهره حقیقت و نبوغ هنری آن ها می خورد و قدرت ابداع و آفرینش آن ها شکوفا می شود.
حرکت بعدی در غیر مسیر معمول و متداول است و سرانجام، ایجاد مکتب هنری و سبک جدید و صاحب مکتب و نظریه و «روش» شدن... آن چه به دنبال آنیم، روح اسلامی هنر است که باید در فرآورده های هنری دیده و دمیده شود. جاذبه هنر بر جمال استوار است و از آن جا که هنر، بر «شناخت زیبایی» و «آفرینش زیبایی» بنا شده است. خلاقیت و ابداع و آفرینش یک اثر زیبای هنری، جز با شناخت مفهوم جمال و یا شناخت «هنر در قلمرو مکتب». «هنر اسلامی» نیز مانند بعضی از مفاهیم و ابعاد دیگر اسلام، عنصری است ناشناخته و موضوعی است که روی آن کار چندانی نشده است و «هنر اسلامی» به عنوان یک مجموعه مدون و جهت دار و ارزش های مشخص و با چهارچوب تعیین یافته و عرضه نشده و این همان مشکل اصلی است.
هنر اسلامی در جهت شناختن ابعاد گوناگون انسان و جنبه های مثبت و منفی و لحظات هبوط و عروج او، بینشی همه سو نگر دارد و در عین حال که لحظه های سقوط انسان را می پذیرد، سعی در ارایه جلوه های متعالی ذات انسانی دارد. پذیرش واقعیت های هبوطی انسان ها، به عنوان آنچه که هست کافی نیست. بلکه باید آن چه را هم که باید باشد شناخت و به کمک هنر، مسیر زندگی و اندیشه و باور و عمل انسان ها را در این جهت قرار داد. این نقش هنر مسوول و متعهد در مسیر جهت دادن به حرکت تکاملی انسان و سیر تربیتی او در نظام هستی است. هنر مکتبی باید در جهت دادن و خلاقیت و ارایه خط سیر، تشابهی با صنع الهی و خلاقیت خدایی داشته بشد. خداوند در آیات قرآن و در بعثت انبیا و مکاتب آسمانی و پیام های وحی، بنا را بر این گذاشته است که انسان را از روزمرگی و پوچی و گرایشی و کشش و «اخلاد» به زمین، رها سازد و روح را از تعلقات دنیایی و قیودات مادی آزاد کند. این شیوه الهی است. هنر دینی و مکتبی هم باید این خصیصه را دارا باشد که انسان را در فاصله خاک تا خدا و ماده تا معنا همیشه رو به تعالی و تکامل ببرد و راهی از طبیعت،به روح قدسی جهان، پیش پای بشر بگذارد.حکمت، اساس زندگی رو به کمال است و هنر باید در خط حکیمانه سیر کند. هنر مکتبی، باید روح عطشناک انسان را که متمایل به ابدیت است، سیراب کند و نیازهای وحدت طلبانه اش را اشباع نماید.این نه تنها وظیفه هنر مکتبی، بلکه اساس هر هنر متعهد است که به جای تنزل کردن به سطح عوام، و در نتیجه از دست دادن آن حقیقت ذاتی خود، باید انسان ها را تعالی بخشد و زمینه صعودشان را فراهم سازد. سوال این نیست که هنر برای هنر است یا هنر برای زندگی، بلکه سوال این است که هنر برای تحقق بخشیدن به هدفی که انسان برای آن آفریده شده دارای چه امکاناتی است؟ غرض آن نیست که باری بر دوش هنر گذاشته و بر آن تحمیل شود. بلکه هدف آن است که هنر تا چه حد می تواند در برداشتن این بار نهاده شده بر دوش انسان ایفای نقش کند؟
هر مکتبی باید حالت استخراج کننده ارزش ها و استعدادهای نهفته در وجود افراد را داشته باشد. انسان، گنج است و تیشه فرهادی باید تا از صخره وجود آدمی، پیکره ای متعالی بسازد.
هنر مبتذل اروپایی که به صورت رقص، پیکر تراشی عریان، عکس های لخت، اندام برهنه و موهای افشان، داستان های تحریک کننده، موسیقی های شهوت انگیز، سینمای آلوده و فیلم های سکسی و... نمود پیدا می کند، در پرداختن و بها دادن به عاطفه جنسی بشر، راه افراط راپیمود و در ارایه جمال جسدی، زیاده روی و اسراف کرده است و این چون نقش بازدارندگی از کمال به دین و جمال والاتر و شوق متکاهل دارد، نکوهیده و زشت است؛ زیرا این جدا کردن آن «مشت گل» از آن «دم روح اللهی» است و چه ظلم بالاتر از این، در حق انسان می توان تصور کرد؟!
عقیده الهی به انسان هدف و راه می بخشد و ایمان بین دنیا و آخرت، کار و عبادت، زمین و آسمان، مادیت و معنویت، رابطه برقرار می کند. انسان مومن، معتقد، هدف دار، تلاشگر، مقاوم و صابر است. این خاصیت ایمان است. در قرآن کریم ایمان، در آیات بی شماری همراه با عمل صالح، جهاد، انفاق، تقوا، قتال و اطمینان قلب و آرامش دل، بیان شده است و این ها به عنوان میوه های درخت ایمان به حساب آمده است.
وقتی که «عقیده» راهنمای گام های انسان باشد، وقتی «ایمان» محرک باشد. وقتی «باور دینی» دارنده نقش اصلی در زندگی باشد، زندگی هم رنگ دیگری می گیرد. بانشاط، امیدوار، مطمئن، هدفدار...
پس باید زندگی و مسایل حیات بشری را از گذرگاه عقیده تصویر کرد. این، رسالت هنری مکتبی است. بهره گیری از قالب های هنری در انتقال یک پیام، تاریخی به درازای عمر انسان دارد. ضرورت استفاده از سلاح برنده و شگفت «هنر»، در راه اهداف متعالی، به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی که نیاز به تبیین ایده های مکتب و انقلاب و دفاع از هویت اصیل و الهی آن روشن تر حس می شد، رویکرد به هنر را الزامی ساخت.
این عرصه که پیش تر به روی نیروهای مکتبی و با ایمان بسته بود، حضور فعال هنرمندان مسلمان را می طلبید. ارایه هنر برمبنای دین نیز، نیاز به شناخت معیارها و ملاک ها و چارچوب مکتبی داشت. از این رو عنوانی با مشخصه «هنر اسلامی» بیش از گذشته خود را نشان داد و صاحب نظران مسلمان را در این زمینه با کاوش و پژوهش و ارایه دیدگاه اسلام درباره هنر، قالب ها، شیوه ها، ضابطه ها، و حد و مرز و خطوط قرمز کشاند.
آن چه مهم و ضروری به نظر می رسید، شناخت محور و ملاک و معیار در این باره بود، نه تنها بررسی آثار هنری مسلمانان، در این زمینه ها، گرچه آثار متعددی به زبان فارسی، عربی و غربی (که به زبان فارسی و عربی ترجمه شده) نگارش یافته است (و برخی از آن ها در کتاب شناسی هنر در پایان این کتاب اشاره شده) لیکن نسبت به میزان کار بایسته و شایسته این موضوع مهم و فراگیر و موثر بسیار اندک است و هرچه در این زمینه کاوش، مطالعه و تالیف شود، باز هم جای ژرف نگری بیشتر و کشف تازه ها و ناگفته ها و پاسخ به سوال هاو زدودن ابهام ها و ارایه «معیارها» هم چنان خالی است.
نگارش این اثر از صاحب این قلم، در پی ارتباطی بود که با جمعی از کوشندگان این وادی در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی پیدا کرد و عملا در معرض سوال ها و ابهام ها و خلاءها قرار گرفت و به این اندیشه افتاد که با توجه به متون دینی و محتوای مکتب، در حد توان به ارایه چشم اندازی از حیطه مکتبی هنر یا قلمرو هنر مکتبی بپردازد.
مجموعه حاضر، نخستین بار سال ها پیش به صورت سلسله مقالاتی تحقیقی در مجله «پیام انقلاب» چاپ شده بود. احساس نیاز به طرح این گونه مباحث در سطح عام تر، انگیزه شد تا آن مقالات و مجموعه، با حذف اضافات و اصلاحات و نیز با افزودن دو فصل کاملا جدید، تحت عنوان «سرود» و «نمایش، بیان غیرمستقیم» به صورت این کتاب درآید. کاربرد این اثر، برای عموم علاقه مندان به هنر و ادبیات متعمد، به ویژه مربیان پرورشی، کارشناسان امور هنری آموزش و پرورش و نهادهای دیگر فرهنگی و هنری است. این کتاب شامل ۱۲ فصل می باشد که در این فصول به هنر و زیبایی، هنر و بیان، هنر و انسان، هنر و عقیده و... اشاره شده است. کتاب «هنر دینی: واکاوی هنر در قلمرو مکتب» نوشته جواد محدثی توسط موسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) منتشر شد.
زهرا قنبری
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید