شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

وفاق ملی نیاز امروز جامعه ایران


وفاق ملی نیاز امروز جامعه ایران
قال الله تعالی:« اعتصموا بحبل الله جمعیاً و لاتفرقوا»(۱)
«و همگی با هم به حبل خدا دست یازید و از (یکدیگر) جدا نشوید.»
وحدت و وفاق ملی یکی از ضرورت های حتمی جامعه می باشد که در مواجهه با تهدیدات بیرونی و چالش های درونی بهترین راهکاری است که می توان اتخاذ نمود. واژه «وفاق ملی» که امروزه از آن یاد می کنیم به معنی «وحدت» و «یکپارچگی» ملی است و نباید آن را با «یکدستی» و «یکسانی» معادل دانست؛ یعنی «وفاق ملی» را باید در کنار پذیرش اصل اختلاف در جامعه معنا کرد و وجود وفاق را مستلزم قبول اصل اختلاف در جامعه دانست.
در این نوشتار سعی شده است به اصولی که باید برای ایجاد وفاق ملی آنها را پذیرفت، بپردازیم و راههای نیل به وفاق ملی را مورد بررسی قرار دهیم. همچنین باید به این نکته اشاره کرد که دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) در مورد وفاق ملی نیز در این نوشتار لحاظ شده است.
۱) پذیرش وجود اصل اختلاف در جامعه
الف) باید پذیرفت که وجود اختلاف یک امر الهی است و ریشه در اراده الهی دارد و «وفاق» زمانی معنا پیدا می کند که اصل اختلاف را پذیرفته باشیم.
«و اگر خدای تو اراده می کرد، تمامی مردم را در یک امت واحد گرد می آورد؛ ولی [چنین نخواسته] و لذا شما پیوسته از یکدیگر متفاوت بوده و مختلف خواهید بود.»(۲)
ب) اختلاف امری فراگیر و همگانی است؛ یعنی اگر جامعه از دیدگاههای مختلف و تضارب آراء گوناگون برخوردار نباشد چنین جامعه ای نمی تواند توسعه و پیشرفت کند و بحران و فروپاشی دامنگیر چنین جامعه ای خواهد شد.
«سلیقه های مختلف باید باشد… اگر در یک مجلسی اختلاف نباشد، این مجلس ناقص است. اختلاف باید باشد: اختلاف سلیقه، اختلاف رای، مباحثه، جار و جنجال، اینها باید باشد لکن نتیجه این نباشد که ما دو دسته بشویم، دشمن هم. باید دو دسته باشیم در عین حالی که اختلاف داریم، دوست هم باشیم.(۳)
ج) اختلاف امری سازنده و مثبت است؛ یعنی وجود اختلاف در افکار و روش باعث می شود که ما از مدیران اجرایی و صاحبان رای و اندیشه انتقاد کنیم و موجبات توسعه و پیشرفت جامعه را فراهم آوریم. برای درک بهتر موضوع به حدیثی از امیرالمومنین علی (ع) می پردازیم.
«هر آن کس که دیدگاههای مختلف را دریافته و درک کند، بر نقاط اشتباه [در اندیشه و عمل خویش] واقف گردد.»(۴)
۲) ضابطه بندی اختلافها
ضابطه اول- انگیزه در بروز اختلاف باید غیرنفسانی باشد
اگر سرچشمه اختلاف خودخواهی و هوای نفس باشد در این صورت هر تلاشی برای ایجاد وفاق منجر به ناکامی و شکست خواهد شد. اما اگر سرچشمه این اختلاف از عبودیت باشد به تنوع دیدگاهها و سازندگی در امور منجر خواهد شد.
«اختلاف بین انبیاء و افراد مقابل آنها و اسلام و کفر همیشه بوده است؛ ولی آن اختلاف از عبودیت سرچشمه می گیرد. شما اختلافاتی را که از نفسانیت سرچشمه می گیرد باید از بین ببرید و مطمئن باشید که اگر کارهایتان از الوهیت سرچشمه نگیرد و از وحدت اسلام بیرون بروید، مخذول می شوید.»(۵)
ضابطه دوم- اختلاف باید با درک شرایط محیطی صورت پذیرد
اگر شرایط اجتماعی و سیاسی به گونه ای باشد که در صورت اظهار اختلافات (هر چند که اصل این اختلافات پسندیده باشد) دشمن دست به بهره برداری از این اختلافات بزند در این صورت لازم است که از اظهار این اختلافات خودداری کرد و باید آنها را موکول به زمان مناسب دیگری نمود. برای توضیح بیشتر، به کلام حضرت امام (ره) در این مورد اشاره می کنیم:
«[آقایان] طرحشان را و آرایشان را بگذارند برای یک وقت دیگری و یک وقت های دیگری این کارها را بکنند. حالا وقت این نیست که آرایی که خلاف مسیر است، اظهار بکنند.»(۶)
ضابطه سوم- اختلاف باید درون چارچوب از پیش تعریف شده، صورت بگیرد
هر نظام سیاسی برای استقرار و استمرار حیات خود اصولی را بنا نهاده است که باید تمامی افراد جامعه بر روی آن اجماع داشته باشند و در واقع محور اصلی وفاق ملی هر نظام سیاسی همین اصول بنیادین است، بدیهی است اگر در این حوزه یعنی در اصول بنیادین نظام سیاسی اختلاف به وجود آید این اختلافات پذیرفتنی نیست چرا که نظام سیاسی را دچار تزلزل می کند.
۳) پذیرش محوریت قانون
اختلافات در صورتی می تواند باعث وفاق ملی گردد که با اصول قانونی تعارضی نداشته باشد.
الف)اصل نهم قانون اساسی: «در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروهی یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی‌های مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب کند»
ب)اصل دوازدهم قانون اساسی: «دین رسمی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل الی الابد غیر قابل تغییر است و …»
ج)اصل بیست و ششم قانون اساسی: «احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند. مشروط بر اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساسی جمهوری اسلامی را نقض نکنند...»
۴) رعایت اخلاق در عمل سیاسی
باید توجه داشت که قانون به تنهایی نمی تواند متضمن حفظ وفاق ملی باشد. برای درک این مطلب به موارد زیر توجه کنید.
الف) وضعیتی که در آن منفعت نقض قانون بیشتر از مجازات نقض قانون باشد،در این صورت شخص بنا به ترجیحات عقلی راه نقض قانون را در پیش خواهد گرفت تا به امتیازات خود دست یابد. (مثال: نشر یک خبر کذب در یک نشریه به نفع یک حزب)
ب) اگر اختلاف بین دو یا چند دیدگاه باشد و یکی از طرفین در موقعیت ضعیف باشد در این صورت احتمال دارد که ناامید شده و از سر ناچاری دست به نقض قانون بزند.
ج) موقعیتهایی در جامعه پیش می آید که رانتهایی قانونی در جامعه روی کار می آیند این رانتها هر چند که رویکرد قانونی دارند اما امکان دارد که از این موقعیت برای بهره مندی از رانت استفاده کنند.
د) قانون تنها به مصادیق عینی و خارجی مفاسد توجه دارد یعنی تنها می تواند با مفاسد که با آن روبروست برخورد داشته باشد و از برخورد با مفاسدی که صبغه درونی دارند و همراه با دورویی و نفاق هستند، عاجز است.
با توجه به موارد فوق پس می توان گفت که قانون نمی تواند به تنهایی ضامن وفاق ملی باشد. در این موارد است که اخلاق به کمک جامعه می آید؛ یعنی اگر افراد تهذیب نفس داشته باشند نمی توانند به اختلافاتی که باعث فساد می شود دست زنند، یا اینکه از گریزگاههای قانونی برای اهداف پلید خود استفاده نمایند. پس در صورتی می توان کاستی های اصول قانونی را جبران نمود که افراد تربیت اسلامی، داشته باشند و اصول اخلاقی را رعایت کنند که در این صورت شاهد وفاق ملی خواهیم بود. چه نیکوست که برای توضیح بیشتر مطلب به کلام گرانقدر امام (ره) بپردازیم:
«اگر اخلاق اسلامی در خودتان نفوذ بکند و همه توجه به این مسایل داشته باشید که از اخلاق اسلامی یکی از امور مهمش قضیه تفرقه نداشتن و مجتمع بودن است، [پیشرفت می کنید]… تا حالا هم ما هر چه پیشرفت کرده ایم از این معنی بوده.»(۷)
۵) وجود حاکمیتی مقتدر
مساله وحدت و وفاق ملی از حیث نظری، بر دین اسلام استوار است اما از حیث عملی، باید مدیریتی واحد و مقتدر در راس نظام باشد تا بتواند یک امر و یک فرمان بر نظام جاری سازد؛ یعنی در صورت ایجاد اختلاف بتواند این اختلافات را مدیریت صحیح نماید و بر تنش های ناشی از این اختلافات فایق آید و افراد را حول محور « وفاق ملی» گرد آورد، چنین شخصی در جامعه اسلامی «ولایت فقیه» است.
● راهکارهای نیل به وفاق ملی
۱) دولت کارآمد
دولت کارآمد یعنی دولت خدمتگزار، دولتی که تمام ارکان آن از بالاترین سطح تا پایین ترین سطح آن در خدمت مردم است. دولت کارآمد می تواند با توزیع مناسب امکانات و خدمات ملی، مردم را حول محور وفاق ملی گرد آورد و در واقع «خدمت» به مردم و تامین خواسته های مردم توسط دولت، اصل بنیادین وفاق ملی می باشد.
«تمامی مشکلات حکومت می تواند مشکلات توزیع به حساب آید، مشکلاتی که ممکن است بخش هایی از بحران را با خود داشته یا نداشته باشد.»(۸)
افراد جامعه در صورتی می توانند به وفاق ملی برسند که از «بهره مندی عادلانه و منصفانه» قدرت، ثروت و منزلت برخوردار باشند. در این مورد حضرت امام (ره) تاکید دارند که:
«اگر احکام اسلام پیاده شود… تمام اقشار ملت به حقوق حقه خودشان می رسند… همه اقشار ملت در جمهوری اسلامی باید در رفاه باشند. در جمهوری اسلامی عدل اسلامی جریان پیدا می کند. عدالت الهی سایه می افکند بر تمام ملت.»(۹)
۲) شکل گیری یک هویت اجتماعی منسجم و واحد
قبل از اینکه در این باب سخن به میان آوریم بهتر است تعریفی از هویت اجتماعی داشته باشیم، ریچارد جنکینز در مورد هویت اجتماعی می گوید:«هویت اجتماعی، درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از آن طرف درک دیگران از خودشان و افراد دیگر (از جمله خود ما) چیست. از این رو هویت اجتماعی… محصول توافق و عدم توافق است و می توان در باب آن نیز به چون و چرا پرداخت.»(۱۰)
ما زمانی می توانیم به وفاق ملی برسیم که افراد جامعه بتوانند به یک هویت اجتماعی منسجم و واحد برسند برای این منظور موارد زیر توصیه می شود.
- منافع جمعی و ملی را بر منافع شخصی و جناحی ترجیح دهیم و در واقع نگرشی فراقومی و فراجناحی داشته باشیم و روحیه ملی را افزایش دهیم و این جمله را شعار خویش قرار دهیم که:«همه برای یکی، یکی برای همه»
- افکار عمومی را سالم سازی کنیم برای این منظور باید مسئولان با مردم رابطه نزدیک داشته باشند، مردم بتوانند به طور آزادانه در سرنوشت خویش دخالت داشته باشند و با مسئولان در امر تصمیم گیری همدلی و همیاری داشته باشند.
- در حوزه اخلاق نیز ما باید نیروهایی انقلابی و اسلامی تربیت کنیم و اعتماد افراد جامعه را نسبت به این نیروهای انقلابی افزایش دهیم. چرا که اصول و ارزشهای اخلاقی عامل مشترک بین تمام افراد جامعه می باشد و افراد خود را ملزم به پایبندی به این ارزشهای اخلاقی می دانند. بنابراین اصول و ارزشهای اخلاقی مشترک می تواند عامل وفاق ملی نیز گردد.
۳) وفاق ملی در حوزه عمل سیاسی
چنانچه که قبلاً نیز اشاره کردیم باید در حوزه عمل سیاسی اخلاق سیاسی را رعایت کنیم. علاوه بر رعایت اخلاق سیاسی باید موارد زیر را مورد توجه قرار داد.
- از استقلال، تمامیت ارضی کشور و اسلامیت نظام دفاع کنیم.
- التزام به اصول قانون اساسی داشته باشیم.
- اصل ولایت فقیه و جمهوریت نظام را بپذیریم.
- حقوق متقابل را تامین کنیم و حقوق اقلیتها را نیز در نظر داشته باشیم
- بر اصول و ارزشهای انقلاب اتفاق نظر داشته باشیم.
● نکته پایانی:
از آنچه که گفته شد نتیجه می گیرم که وفاق ملی یکی از ضرورتهای جامعه است که عدم آن باعث می شود جامعه در سراشیبی سقوط قرار گیرد. ما بارها وحدت و وفاق ملی مردم ایران را در صحنه های مختلف از جمله پیروزی انقلاب اسلامی و در برگزاری انتخابات دیده ایم. اما چند سالی است که دشمنان قسم خورده این نظام به خیال باطل خود فکر می کنند که مردم دیگر آن وحدت و وفاق ملی را که در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند، ندارند لذا درصدد این برآمده اند که بین مسئولین نظام و مردم تفرقه و جدایی جاری سازند و این نظام را از داخل به سراشیبی سقوط بکشانند. حال بر ماست که با حفظ وحدت و وفاق ملی خویش به این دشمنان اعلام کنیم که این خیال خام آنها رویایی بیش نیست چرا که ما با این که در بعضی از مسایل با هم اختلاف داریم اما وجود این اختلافات یک امر عادی و قابل قبول است و در واقع ما در اصول بنیادین نظام اختلافی نداریم و همان امت واحده سال ۱۳۵۷ هستیم که توانست رژیم شاهنشاهی را سرنگون و دست استعمارگران را از این کشور قطع نماید.
نویسنده: علیرضا تاجریان
پاورقی:
۱- سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۰
۲- سوره مبارکه هود، آیه ۱۱۸
۳- صحیفه نور، ج ۲۱، ص ۴۷
۴- نهج البلاغه، حدیث ۱۷۳
۵- صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۱۳۴
۶- صحیفه نور، ج ۹، ص ۳۰۳
۷- به نقل از: مهدی حاضری، امام خمینی (ره) و وفاق اجتماعی، تهران، همایش رقابتهای سیاسی و امنیت ملی و وزارت ارشاد، ۱۳۷۹، صص ۲۸-۲۷
۸- جوزف لاپامبارا، «توزیع: بحران مدیریت منابع» در: بحران ها و توالی ها در توسعه سیاسی، غلامرضا خواجه سروی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۸۰، ص ۳۶۲
۹- صحیفه نور، ج ۵، ص ۲۷۹
۱۰- ریچارد جنکیز، هویت اجتماعی، تورج باراحمدی، تهران، شیرازه، ۱۳۸۱، صص ۸-۷
منابع:
۱- وفاق ملی؛ جامعه شناسی سیاسی وحدت از دیدگاه امام خمینی (ره)، اصغر افتخاری، سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی، چاپ اول، ۱۳۸۲
۲- صحیفه نور
۳- نهج البلاغه
۴- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
منبع : باشگاه تحلیل‌گران جوان آریا


همچنین مشاهده کنید