شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

پیامدهای شهادت فرزند صور


پیامدهای شهادت فرزند صور
شهادت مظلومانه «عماد مغنیه» یکی از کادرهای قدیمی و مؤثر حزب الله لبنان، در محله «کفر سوسه» دمشق یک نقطه عطف در مواجهه رژیم صهیونیستی و حزب الله به حساب می آید. از این رو، باید در انتظار اتفاقات تازه تری در عرصه تحولات لبنان و فلسطین اشغالی بود.
رژیم صهیونیستی هشت ماه پس از شکست از حزب الله در جنگ ۳۳روزه که «سیدحسن نصرالله» از آن به «نبرد تموز» یاد کرده است و غربی ها آن را «نبرد ژوئیه» نامیده اند، عملیات امنیتی- نظامی را در ورای مرزها آغاز کرد، تا به مخاطبان داخلی و منطقه ای بباوراند که اسرائیل از مشکلات داخلی ناشی از شکست در جنگ دوم لبنان بیرون آمده است.
این رژیم غاصب در اردیبهشت ماه سال جاری با حمله هوایی به تل ابیض، نقطه ای در شمال سوریه و در مجاورت مرکز ترکیه، و بمباران تأسیسات کوچک نفتی سوریه در این نقطه و سپس نفوذ هوایی به نقاط میانی کشور سوریه- استان ویران- اولین عملیات برون مرزی خود را بدون آنکه با مواجهه جدی سوریه روبرو گردد، انجام داد. تحلیلگران منطقه ای اقدام نظامی رژیم صهیونیستی در تل ابیض را فاقد قصد جدی برای درگیر شدن با دولت دمشق و صرفاً دارای ماهیتی هشدارگونه ارزیابی کردند. سوریه اگرچه اعلام کرد که حق خود را برای اقدام مشابه محفوظ می داند، ولی تنها به آرایش نظامی در دامنه شرقی منطقه استراتژیک و اشغالی جولان بسنده کرد و البته بازپس گیری جولان را در عرصه رسانه ای و دیپلماتیک فعال نمود و در پیگیری همین سیاست، به کنفرانس آمریکایی «آناپولیس» رفت.
رژیم صهیونیستی حدود ۹ماه بعد با نفوذ به منطقه امنیتی «کفر سوسه» در میانه شهر دمشق، «عماد مغنیه» را از طریق تله انفجاری و اقدام از راه دور به شهادت رساند تا از این طریق از یک سو التیامی بر جراحت اعتمادسوز شهروندان نسبت به دولت، نظامیان و نیروهای امنیتی تل آویو بگذارد و از سوی دیگر، سوریه را از همکاری با حزب الله و حماس بازدارد. از منظر رژیم صهیونیستی، سوریه مهمترین عامل بقا و فعالیت مخالفان این رژیم در لبنان و فلسطین است و راه توقف فعالیت این نیروها آن است که هزینه های سنگینی به دمشق تحمیل گردد.
شهادت حاج رضوان(عماد مغنیه) در خاک سوریه درست در سالگرد شهادت دبیرکل سابق حزب الله- حجت الاسلام سیدعباس موسوی- صورت گرفت. البته این به آن معنا نیست که اسرائیلی ها زمان ترور مغنیه را با سالگرد ترور موسوی تنظیم کرده اند. واقعیت این است که اسرائیلی ها و آمریکایی ها ۲۵سال است که دستگیری یا ترور حاج رضوان را در دستور کار قرار داده اند و مسلماً در هر زمانی که امکان عملی شدن ترور او فراهم می شد بدون درنگ به آن اقدام می کردند. اما همزمانی ترور حاج رضوان با سالگرد ترور سیدعباس موسوی موفقیت رژیم صهیونیستی در رسیدن به هدف را زیر سؤال می برد چرا که شهادت سیدعباس موسوی، به هیچ وجه به تضعیف حزب الله لبنان و کاهش عملیات ضداسرائیلی منجر نگردید.
شهادت مغنیه موقعیت امنیتی رژیم صهیونیستی را تضعیف می کند چرا که از لحظه ترور «فرزند صور» به دست نیروهای اسرائیلی هرگونه اقدام نظامی حزب الله علیه رژیم صهیونیستی را چه در محدوده لبنان و منطقه شبعا که هنوز در اشغال اسرائیل است- و چه در محدوده فلسطین و نیز در ورای مرزها کاملاً موجه و افکار عمومی را با آن هماهنگ کرده است. بر همین اساس، رژیم صهیونیستی باید از این پس هر روز در انتظار یک حادثه امنیتی علیه خود باشد.
شهادت مغنیه موقعیت امنیتی و اجتماعی حزب الله در لبنان را ارتقاء می دهد. بسیاری از تحلیلگران منطقه ای ترور مغنیه را محصول همکاری اطلاعاتی یک جریان لبنانی و یک نهاد اطلاعاتی عربی با سازمان اطلاعاتی اسرائیل دانسته و بدون این همکاری، وقوع این حادثه را عملی نمی دانند. در واقع اینک حزب الله لبنان می تواند روند همکاری اطلاعاتی میان مثلث لبنانی، عربی و اسرائیلی را افشا کند و فشار خود را برای از هم پاشیدن این ائتلاف شدت ببخشد.
شهادت مغنیه موفقیت اجتماعی حزب الله لبنان را در داخل تحکیم می کند. امروز لبنانی ها در برابر فشاری که غرب برای تضعیف مقاومت، انگشت اشاره را به سمت سوریه در جریان پرونده ترور «رفیق حریری»- نخست وزیر فقید لبنان- می برد، سؤال می کنند اگر کاسه ای زیر نیم کاسه نیست چرا غرب در برابر ترور حاج رضوان واکنش نشان نمی دهد و حتی وقیحانه با دست های خونین اسرائیل همراهی می کند.
نکته مهم دیگری که در ماجرای ترور چهره دلاور حزب الله وجود دارد، امتناع مقاومت از کشیده شدن به درگیری های داخلی است. حزب الله لبنان در طول۱۸ ماه پس از پیروزی بزرگ خود علیه رژیم صهیونیستی می توانست علیه دست هایی که در جنگ با اسرائیلی ها هماهنگ بودند اقامه دعوا کند و حتی باتوجه به اقتدار نظامی خود به تعقیب آنان بپردازد، ولی این کار را نکرد و به جای آن، از استقرار «دولت وحدت ملی» سخن گفت و برای رسیدن به دولت فراگیر صرفاً به روش های مدنی روی آورد و حتی در این راه شهدایی را تقدیم کرد.
شهادت «احمد محمود» در چهلمین روز اعتصاب خیابانی، شهادت دو عضو حزب الله در بعلبک، شهادت حدود ۱۰ تن از شیعیان در جریان تظاهراتی که حدود سه هفته پیش مردم ضاحیه- منطقه شیعه نشین بیروت- علیه قطع متوالی برق و ناکارآمدی دولت در تأمین برق برپا کرده بودند، نمونه هایی از قربانیانی بود که مقاومت، به خاطر استقرار ثبات و آرامش در لبنان، واکنشی از خود نشان نداد. این درحالی است که نیروهای «سمیر جعجع»- موسوم به قواه اللبنانیه- که بقایای فالانژهای درگیر در جنگ های ۱۵سال داخلی لبنان- ۱۳۵۵ تا ۱۳۷۰- می باشند و نیروهای «ولید جنبلاط» و شبه نظامیان جریان المستقبل تلاش فراوانی کردند تا حزب الله و سایر نیروهای مقاومت را به جنگ داخلی بکشانند.
بعضی از تحلیلگران سیاسی معتقدند جریان اردوگاه نهرالبارد که حدود چهار ماه به دراز کشید، به هدف درگیر کردن حزب الله به راه افتاد. نیروهای مرتبط با آمریکا گمان می کردند با تحریک سنی های نهر البارد و انتساب همه ۲۵۰۰۰ فلسطینی مستقر در این اردوگاه به القاعده، حزب الله را وادار به مواجهه می نمایند و آنگاه اردوگاه های فلسطینی برج البراجنه و سه اردوگاه دیگر را به مواجهه با حزب الله می کشاند و از این طریق، جنگ شیعه و سنی راه می افتد. حزب الله در این ماجرا همت خود را مصروف حل بحران اردوگاه فلسطینی ها و کاهش تلفات ارتش لبنان و نیروهای فلسطینی کرد و سبب ارتقاء موقعیت مقاومت در میان ارتش لبنان و فلسطینی ها گردید.
حزب الله لبنان با شهادت مغنیه اگرچه یک نیروی مؤثر و کارکشته را از دست داده است، ولی عواطف ملت های منطقه را که تحت تبلیغات مداوم قرار گرفته و نسبت به اهداف حزب الله در اصرار خود به حفظ سلاح دچار اندکی تردید شده بودند، به سمت خود جلب کرد. درواقع، این ترور اثبات کرد که اسلحه حزب الله نه تنها یک تهدید امنیتی علیه جبهه لبنانی- عربی نیست، بلکه نیاز مبرم لبنان برای حفظ ثبات است. اما مغنیه، شهید بزرگ سه شنبه کفرسوسه، در سال ۱۳۴۱ در شهر شیعی صور- منطقه اصلی مقاومت- متولد شد. با شروع مبارزات مذهبی و اجتماعی امام «موسی صدر» و همراهانش، او اگرچه نوجوان بود، با آنان همکاری داشت. در جریان جنگ مشترک گروه های وابسته لبنانی و رژیم صهیونیستی علیه جنبش فتح به رهبری «یاسر عرفات» در اواسط دهه ۱۳۵۰، به حمایت از فتح برخاست. با اشغال نظامی لبنان از سوی رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۶۱، در کنار رهبران مقاومت- سیدعباس موسوی، سیدحسن نصرالله، شیخ صبحی طفیلی، شیخ نعیم قاسم و... قرار گرفت و با شکل گیری حزب الله لبنان، در سلک نیروهای این جریان مذهبی- سیاسی درآمد. حضور او در میان نیروهای مقاومت به مرور او را آبدیده کرد و از او عنصری هوشمند، طراح، آینده نگر و مدیر ساخت، به گونه ای که به تنهایی حریف ده ها ژنرال با سابقه اسرائیلی می شد.
رژیم صهیونیستی یک بار در سال ۱۳۷۳ اتومبیل او را در ضاحیه شناسایی کرد و به آن حمله ور شد، ولی او در اتومبیل نبود و برادرش به شهادت رسید. این پس از آن بود که رژیم صهیونیستی پنج میلیون دلار جایزه را برای کسی که خبری از او بدهد، تعیین کرده بود و هر سال پس از اعتراف به ناکامی، این مبلغ را پنج میلیون دلار دیگر افزایش داده بود. مغنیه در جریان جنگ ۳۳ روزه یکی از چندین فرمانده بود و نقش بسیار ارزنده ای در این جنگ ایفا نمود.
بلافاصله پس از شهادت مغنیه، رسانه های آمریکایی و بعضی از کشورهای اروپایی به همراه پاره ای از دولتمردان این کشورها به طور هماهنگ ادعانامه مفصلی علیه او منتشر کردند. این ادعاها شامل دست داشتن سیدرضوان در انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال ۱۳۶۳، انفجار مقر نظامی فرانسوی ها در شهر جنوبی صور، ربوده شدن «ویلیام باکلی» سفیر اسبق آمریکا در لبنان و انفجار هواپیمای آمریکایی بر فراز آمریکا می شود. واقعیت این است که این محافل خبری و سیاسی هیچ سندی برای ادعای خود ارائه نکرده اند و هیچ شکوائیه رسمی به هیچ دادگاه محلی یا بین المللی علیه مغنیه ارایه نگردیده است.
● اهداف اصلی ترور سید رضوان
در مورد اهداف ترور مغنیه گمانه زنی های زیادی می توان ارایه کرد ولی بهتر است به ذکر اصلی ترین و محتمل ترین دلایل اکتفا کنیم.
۱) اعاده اعتبار دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی: در پی جنگ ۳۳ روزه و حتی قبل از آن در حدفاصل اشغال لبنان در سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۷۹- زمان خروج رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان- ناکامی دستگاه های امنیتی رژیم صهیونیستی در مضمحل کردن مقاومت به دغدغه مهم دولتمردان، ارتش و شهروندان صهیونیست تبدیل شده بود. این وضعیت به خصوص در جریان جنگ ۳۳ روزه تشدید شد چرا که از یک سو دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی نتوانست هیچ کدام از رهبران مقاومت را از میان بردارد و یا بر جریان روزافزون شلیک موشک های حزب الله اثر بگذارد و از سوی دیگر، حزب الله لبنان توانسته بود در مراکز حساس رژیم صهیونیستی رخنه اطلاعاتی ایجاد کند. حمله موشکی حزب الله به قلب قطار شهری تل آویو- دومین شهر صنعتی و سومین شهر توریستی اسرائیل و نیز حمله موشکی حزب الله به پادگان نظامی صفه واقع در استان جلیل شمالی که مهمترین پادگان نیروی هوایی رژیم صهیونیستی است، نمونه های بارزی از این رخنه اطلاعاتی- امنیتی بود. درواقع، در پایان جنگ ۳۳ روزه هیچ حیثیتی برای دستگاه های عریض و طویل و هزینه بر اطلاعاتی رژیم تل آویو باقی نمانده بود و شهروندان صهیونیست احساس بی پناهی شدید می کردند. بروز سیدرضوان و سپس تبلیغ روی این نکته که او فرمانده اصلی جنگ ۳۳ روزه بود، تلاشی است تا دستگاه اطلاعاتی اسرائیل توانایی عملیاتی خود را به رخ بکشد، اما آیا این شهروندان یک اقدام کور فرامرزی را به مثابه توانایی عملیاتی- اطلاعاتی رژیم اشغالگر می دانند؟ و آیا به زودی با یک رویداد جدید ضداسرائیلی از سوی حزب الله این دستاورد بر باد نمی رود.
۲) تضعیف موقعیت حزب الله لبنان، رژیم صهیونیستی براساس طینت خود که فشار نظامی را موجب کوتاه آمدن می داند، گمان می کند عملیات ترور در پایتخت سوریه از یک سو، دولت دمشق را از همکاری با حزب الله و حماس بازمی دارد و شهروندان سوریه را علیه دولت «بشار اسد» برای محدود کردن فعالیت نیروهای مقاومت در سوریه وارد عمل می کند و از سوی دیگر، حزب الله لبنان را که به آرامی از محدودیت های امنیتی پس از پایان جنگ ۳۳ روزه خارج شده است، بار دیگر در لاک امنیتی فرو برده و نیروهای عمل کننده آن را زمین گیر می کند. از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی می داند که حزب الله برای انجام عملیات نظامی به دام اسرائیل نمی افتد و در پی هر حادثه ای وارد جنگ نمی شود. از این رو، ترور یکی از چهره های مهم حزب الله در ترسیمی که اسرائیلی ها از نحوه عمل حزب الله دارند، به جنگ منجر نمی شود و در عین حال می تواند به پرستیژ حزب الله و چهره برتر نظامی، اطلاعاتی او خدشه وارد کند. از منظر دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، شهادت سید رضوان یا چهره ای در اندازه او، به نیروهای مرتبط با اسرائیل و آمریکا در لبنان روحیه می دهد و آنان را از رعب موجود ناشی از اقتدار نظامی، اطلاعاتی و مردمی- خارج می کند و درنهایت مشکلات جدیدی را برای حزب الله پدید می آورد.
اما حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع پیکر پاک مغنیه و سخنان بسیار مهم نصرالله برای ارزیابی درستی یا نادرستی هدف گذاری اسرائیلی ها کفایت می کند. نصرالله با حضور در جمع تشییع کنندگان، اثبات کرد که حزب الله در لاک امنیتی فرو نمی رود. سخنان سید نشان داد که حزب الله خود را برای ضربه زدن به رژیم صهیونیستی در فراسوی مرزها آماده می کند. شهروندان لبنانی در تشییع پیکر سید رضوان نشان دادند که با این ترورها از اقتدار مادی و معنوی حزب الله کاسته نمی شود.
سعدالله زارعی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید