پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

شهید محلاتی و گزارش ساواک


شهید محلاتی و گزارش ساواک
شهید حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی فرزند حاج غلامحسین در هجدهم تیرسال ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متدین و خداجو در شهرستان محلات متولد شد. از شش سالگی به مدرسه‌ای به نام میرزا که در واقع مکتب‌خانه بود رفت. پس از شش سال به تحصیل علوم دینی روی آورد بخشی از مقدمات رادر محلات فرا گرفت.
در سال ۱۳۲۴ ش به حوزه علمیه قم وارد شد و از محضر اساتید بزرگواری چون آیات عظام محمد صدوقی، مرتضی مطهری، شیخ علی مشکینی، حاج‌اسدالله اصفهانی نورآبادی، عبدالجواد اصفهانی، مجاهد تبریزی و بزرگانی چون امام خمینی (ره)، علامه سید‌محمد‌حسین طباطبایی، آیت‌ الله سید‌محمد‌حسین بروجردی و آیت‌الله محمد‌باقر سلطانی بهره‌مند شد. از سال ۱۳۲۶ به دنبال آشنایی با فدائیان اسلام و مرحوم‌آیت‌الله سید‌ابوالقاسم کاشانی، مبارزه خود علیه رژیم را آغاز نمود.
در جریان قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ رابط بین علمای قم بود و با تنظیم اعلامیه و طومار، توانست امضای ۱۲۰ تن از علمای تهران بگیرد که در آن زمان چنین اقدامی بی‌سابقه بود. شهید محلاتی طی دوران مبارزه بارها دستگیر، بازجویی و زندانی شد. در آستانه ورود حضرت امام به ایران یکی از فعال‌ ترین اعضای کمیته استقبال از معظم له بود. درحمله به مرکز رادیو شرکت داشت و برای نخستین بار صدای انقلاب اسلامی به وسیله ایشان از رادیو بر سرتاسر کشور طنین افکند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی،‌ فعالیتش را به عنوان معاون کمیته مرکزی انقلاب اسلامی شروع کرد. او نخستین دبیر جامعه روحانیت مبارز بود ودر سال ۱۳۵۹ به عنوان نماینده مردم محلات در مجلس شورای اسلامی برگزیده شدو در همان اوایل به عنوان نماینده امام در سپاه پاسداران انقلاب منصوب گردید.
در اول اسفند ۱۳۶۴ ساعت ۱۲۳۰ دقیقه ظهر، هواپیمای «فرندشیپ» متعلق به شرکت هواپیمایی آسمان هنگامی که از تهران به مقصد اهواز در حرکت بود، در آسمان اهواز هدف دو موشک هوا به هوای جنگنده‌های عراقی قرار گرفت و در منطقه «وین» در ۲۵ کیلومتری شمال اهواز سرنگون شد در آن واقعه دلخراش شهید محلاتی به همراه بیش از چهل تن از روحانیون، نمایندگان مجلس و مسئولان فرهنگی کشور به شهادت رسیدند، پیکر مطهر ایشان پس از تشییعی باشکوه در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه (س) در شهرستان قم به خاک سپرده شد. ۱
آنچه باعث شد در این شماره از مجله به شرح مختصری از زندگانی این روحانی مجاهد پرداخته شود، دستیابی به سندی تاریخی است که بیانگر گوشه‌‌ای دیگر از مجاهدتهای ایشان است. در کشاکش وقایع قبل از ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، شهید محلاتی درمورخه ۱۳/۳/۴۲ در حضور جمعی در منزل ‌آیت‌الله سید‌ محمد بهبهانی در تهران به ایراد سخنرانی پرداخته است. تفسیر و تحلیل واقعه عاشورا، انتقاد از سیاستهای جاری حکومت، شرح و تبیین فاجعه حمله کماندوهای رژیم به مدرسه فیضیه و فلسفه مخالفت روحانیت با رژیم شاه از مهمترین نکاتی است که وی در سخنان خود بازگو نمود.
گزارش کامل این سخنرانی توسط منبع نفوذی ساواک در منزل آیت‌الله بهبهانی برای ساواک ارسال گردید. ولی به جهت تشابه اسمی اشتباهاً در پرونده انفرادی آیت‌الله بهاءالدین محلاتی شیرازی بایگانی گردید و به همین دلیل در هیچ یک از آثار منتشره در باره شهید محلاتی اعم از کتاب و نشریه این سند دیده نمی‌شود. قبل از آوردن متن سند برای قرار گرفتن در فضای مبارزاتی آن سالها به خصوص اقدامات و تلاشهای شهید محلاتی به بخشی از خاطرات ایشان که مربوط به همان مقطع زمانی است اشاره می‌کنیم:
«... محرم در پیش بود، امام مرا خواستند و فرمودند: بروید وعاظ تهران و سران هیئتها را جمع کنید تا در محرم امسال بتوانیم حداکثر بهره‌برداری را بکنیم، دستورالعمل هم در این زمینه به من دادند، اعلامیه‌ای۲ هم به من دادند که در ماه محرم در دسته‌جات و سینه‌زنیها جنایات شاه و جریان فیضیه تشریح شود و ما حداکثر بهره‌برداری را از این جریان بکنیم ... سران هیئت‌ها را جمع کردیم، من در آن موقع در مسجد بنی‌فاطمه صحبت می‌کردم و آنها را آماده کردیم برای روزهای تاسوعا و عاشورا. نوحه‌ها و اعلامیه‌ها و پیامهای امام را نیز به شهرستانها فرستادیم. در صبح روز هشتم محرم بود که من به قم رفتم، صبحانه را در خدمت امام بودم و بعد گزارش تهران را خدمتشان دادم، امام در خانه‌شان روضه داشتند، بعد فرمودند: شما امروز به منبر برو و شروع کن من هم می‌آیم. من منبر را به حول و قوةالهی شروع کردم و خیلی شدید، حمله رژیم به مدرسه فیضیه و تجاوزاتشان را برشمردم. جمعیت هم خیلی زیاد بود. و این برنامه که بعد هم ادامه پیدا کرد، ‌در آنجا صدا کرد. بعد از این منبر امام فرمودند: من روز عاشورا را می‌خواهم به مدرسه فیضیه بروم. شما بیائید آنجا سخنرانی کنید. من صدایم گرفته بود و برنامه‌های تهران یک قسمت عمده‌اش دست من بود. به امام عرض کردم که برنامه‌های تهران دست من است و آنجا لنگ می‌ماند. امام فرمودند: پس یکی دو تا گوینده بفرستید، سخنرانها را نام بردم، و بالاخره ایشان موافقت کرد آقای مروارید و آقای سید‌غلامحسین شیرازی را بفرستیم تا در روز عاشورا صحبت کنند. ... من با مرحوم شهید مطهری شبها در خیابان پیروزی سخنرانی داشتم و افسرهای نیروی هوایی می‌آمدند و منطقه حساسی بود. در خیابان هشت‌متری چادر زده بودند. مرحوم شهید مطهری اول صحبت می‌کرد. شب دوازدهم محرم مرحوم شهید مطهری از منبر پایین آمد و من رفتم بالای منبر، وسط راه ایشان را دستگیر می‌کنند. بچه‌های مسجد فهمیده بودند که ‌آمدند وسط منبر یادداشتی به من دادند که: ایشان را دستیگر کرده‌اند و شما کوتاه بیایید. من هم کاغذ را پاره کردم و حرفهایم را ادامه دادم. بچه‌ها که می‌دانستند پس از منبر، من را در راه می‌گیرند دو تا ماشین آماده کردند که مرا فراری دهند. من هم شب ساعت دوازده شب که سخنرانی‌ام تمام می‌شد پایین می‌آمدم، یک مقدار می‌نشستم بعد بلند می‌شدم و می‌رفتم. آن شب نگذاشتند که من بنشینم، از لابلای جمعیت مرا آوردند داخل ماشین. در آنجا یک ماشین هم از مأمورین بود که بچه‌ها آن را شناخته بودند و راهش را سد کردند و ما آن شب فرا رکردیم و اینها نتوانستند مرا بگیرند. صبح آمدند منزل که من نبودم و همانطور مخفی بودم... من تا حدود یکی دو ماه مخفی بودم. البته مکرر می‌ریختند خانه ما و مراقب بودند که مرا دستگیر کنند.» ۳
مرتضی شریف‌آبادی
پی نوشت‌ها:
۱ـ قامت استوار، شهید حجت‌ الاسلام فضل‌الله مهدیزاه محلاتی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، پائیز ۱۳۸۲، مقدمه.
۲‌ـ صحیفه نور، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ دوم، پائیز ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۸۹.
۳ـ خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال ۱۳۷۶، ص ۵۰.
منبع:موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید