چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


نقش والدین در پیدایش برخی رفتارهای نوجوانان


نقش والدین در پیدایش برخی رفتارهای نوجوانان
اغلب مواقع می گویند: دخترم بدخلق و کم حوصله است، نمی دانم چه اشتباهی مرتکب شده ام؟ توانایی پسرم از دخترم بیشتر است اما دخترم موفق تر از اوست. فرزند کوچک من خیلی شلوغ است و به حرفم گوش نمی کند ولی سایر فرزندانم چنین نیستند. من با همه فرزندانم برخوردی یکسان دارم ولی نمی دانم چرا یکی از آنها ناراضی است و ما را دچار مشکل می کند؟ دختر بزرگم هم مسائل خود را با من مطرح می کند لذا همیشه نسبت به احساسات و فعالیت های او آگاهی دارم ولی دختر دیگرم چنین نیست و شخص رازداری است. سوالا تی از این قبیل، اغلب موجب می شوند تا والدین از خود بپرسند چه اشتباهی مرتکب شده ایم؟
بسیاری از رفتارهای دوران بلوغ الزاما با نحوه برخورد والدین با فرزندان شان ارتباط ندارد، زیرا برخی از رفتارها ویژه سنین نوجوانی هستند. عوامل محیطی تاثیری مهم در تغییر یا تعدیل رفتارها دارند اما متاسفانه برخی از کارشناسان رفتار پدر و مادر را تنها عامل موثر در رفتار فرزندان شان می دانند. آنها می توانند زندگی والدین خود را فلج کنند همان طور که والدین در رشد و سلا مت فرزندان خود تاثیر دارند.
فرزندان نیز در رفتار و سرنوشت خانواده خود موثرند. قبلا تصور می کردم شرایط محیطی عاملی تعیین کننده در شکل گیری شخصیت و رفتار انسان هاست.
به مرور زمان و با افزایش سن دریافتم که چیزهای زیادی وجود دارد که من نمی دانم. از جمله متوجه شدم که وراثت نیز نقش ارزنده در تعیین شخصیت افراد دارد.
شرایط محیطی در شکل گیری شخصیت موثر است ولی کودکانی وجود دارند که شخصیت خود را در همان سنین کودکی نشان می دهند مثلا عده ای از همان دوران کودکی پافشاری می کنند و پیگیر هستند به طوری که کارهای خود را اعم از لباس پوشیدن و حمام رفتن انجام می دهند و پوشاک و نوع غذا را خود انتخاب می کنند ولی کودکانی نیز هستند که وابستگی شدیدی به والدین دارند و تا ۱۸ سالگی نیز ممکن است از والدین شان برای لباس پوشیدن کمک بخواهند.
طرز تفکر، احساسات و رفتار همه کودکان یکسان نیست، یکی ممکن است بگوید دختر کوچک من خیلی بزرگتر است و با هر کسی صحبت می کند، برعکس پسر بزرگتر من خجالتی و حساس است و کمتر حرف می زند با وجود این که بسیاری از والدین به تفاوت میان فرزندانشان آگاهند، اما اغلب روشی یکسان را برای همه آنها به کار می برند. مثلا اگر به کسی بگویید «تو خیلی چاق شده ای» از این برخورد ناراحت می شود ولی دیگری می خندد و به شوخی می گذراند.
بنابراین روش برخورد با افراد باید متناسب باشخصیتی که دارند، متفاوت باشد. این اصل را باید در برخورد با فرزندان خود نیز رعایت کنیم.
رفتار فرزندان، از تاثیر متقابل محیط (موقعیت خانوادگی، نحوه رفتار با آنها) و شخصیت فردی آنها پیروی می کند. بنابراین اگر فرزند شما رئیس جمهور شود شما نمی توانید به رفتار خود ببالید و اگر او زندگی موفقی نداشته باشد نیز، شما نباید خود را سرزنش کنید و گناهکار بدانید. رفتار فرزند شما برآیند شخصیت (ویژگی های ارثی) و نحوه تربیت او (محیط) است.
اگر روش تربیتی شما در مورد برخی از فرزندان تان موثر باشد ولی در مورد برخی دیگر موفق نباشد نقص از روش شما نیست، بلکه روش شما برای برخی کودکان مناسب و برای برخی دیگر نامناسب است.
اگر روش شما ایراد داشت در مورد هیچ کدام موفق نمی شدید. لذا باید متناسب با شخصیت فرزندان تان شیوه هایی متفاوت به کار ببرید.
هر چه شیوه های شما متنوع تر باشد امکان موفقیت شما بیشتر خواهد شد، نحوه برخورد با رفتارهای روزمره نوجوانان شما پیش از هر چیز باید رفتاری را که می خواهید با آن برخورد کنید مورد تحلیل قرار دهید، آن گاه قوانین یا انتظارات و پیامدها و نتایج رفتارها را به طور همزمان تدوین نمایید.
قبل از آن که قوانین زیرپا گذارده شوند منظور خود را از هر سخنی که می گویید روشن کنید و در سخن گفتن حد اعتدال را رعایت کنید و در مورد چیزی که می گوید پیگیری و ثابت داشته باشید قبل از برخورد با یک رفتار یا دگرگون ساختن آن، نخست باید آن رفتار را به طور صریح روشن نمایید.
اگرچه ممکن است موفق نشوید کاری کنید که پسرتان همیشه با شما زندگی کند ولی می توانید کاری کنید که رفت وآمد او با شما بیشتر شده و در روابط خانوادگی درگیر شود.
بسیاری از والدین برای مشخص ساختن یک رفتار خاص دچار مشکل می شوند زیرا اغلب در مورد رفتار فرزندشان به طور کلی سخن می گویند. به هر حال گام نخست در تغییر رفتار عبارت از این است که سعی کنید جزئی نگر باشید نه کلی نگر از اظهارات مبهم و کلی خودداری کنید و رفتاری را که باعث نگرانی شما شده است. به طور دقیق مشخص سازید و برای خود روشن کنید که دقیقا قصد دارید چه چیزی را تغییر دهید.
در تعطیل یک رفتار باید به میزان تکرار آن نیز توجه داشت به طور دقیق مشخص سازید و برای خود روشن کنید که دقیقا قصد دارید چه چیزی را تغییر دهید.
در تحلیل یک رفتار باید به میزان تکرار آن نیز توجه داشت یعنی که رفتار چند بار در روز، ساعت یا هفته روی می دهد؟ دو بار در روز؟ یک بار در هفته؟ یا سه بار در ساعت؟
توجه کردن به میزان تکرار یک رفتار به چند دلیل لازم است.
بسیاری از والدین به من گفته اند به محض این که رفتار خاص فرزندم را مورد توجه قرار داده و میزان تکرار آن را ثبت نمودم متوجه شدم که رفتار او به آن جوری که من فکر می کردم نبوده است.
قبلا فکر می کردم کار او همیشه یک باره روی نمی دهد بلکه دارای سیر تدریجی بوده که ممکن است هفته ها، ماه ها و حتی سال ها طول بکشد. بنابراین تغییر یک رفتار نیز باید تدریجی و طی یک روند خاص باشد. به طور معمول هنگامی که والدین نگرشی کلی به رفتار فرزندشان دارند (به عنوان مثال عصبانیت، نداشتن همکاری، ناپختگی) نمی توانند تغییرات تدریجی و جزئی را مشاهده کنند. نکته اصلی این است که رفتار یک انسان اغلب به دلیل آگاهی از پیامدهای آن است چیزی که از انجام یک رفتار دریافت می کنند یا اتفاقی که در اثر انجام یک رفتار برای آنها روی می دهد هنگامی که مردم یا والدین و فرزندان با هم ارتباط برقرار می کنند، رفتارهای خاصی را به هم می آموزند که بر پایه پیامدها و نتایج آن رفتارها استوار است والدین رفتارهای خاصی را به فرزندان خود می آموزند، فرزندان آنها نیز واکنش های خاصی را به والدین آموزش می دهند، والدین ممکن است به فرزندان شان بیاموزند که چگونه مستقل باشند، بالغ و سرزنده باشند سعه صدر داشته باشند و پاسخ رد را بپذیرند و گوش شنوا داشته باشند.
به طور همزمان فرزندان نیز به والدین شان می آموزند چگونه بد دهنی کنند، غر بزنند، فریاد بکشند یا افسرده و نگران شوند. بنابراین اگر ما قادریم رفتارهای نامطلوب را به فرزندان مان آموزش دهیم، قادر بهآموزش رفتارهای خوب نیز هستیم. اشتباه ما در این است که فقط روی تغییر رفتار فرزندمان متمرکز می شویم در حالی که تغییر رفتار او، بدون انجام تغییر در رفتار ما، امکان پذیر نیست.
تغییر دادن شیوه ارتباط با فرزندان برای والدین بسیار ساده تر است و در پی آن فرزندان نیز شیوه ارتباط خود با والدین و رفتارشان را دگرگون خواهند کرد.
نویسنده : منصوره حسینی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید