پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


یک گام رو به جلو


یک گام رو به جلو
علیرضا امینی در فیلم سینمایی «استشهادی برای خدا» می تواند پیوندی خوب بین توانایی های فیلمسازی خود و روایتی دراماتیک ایجاد و پل ارتباطی خود را با مخاطب بازسازی کند.
امینی در ششمین فیلم سینمایی خود پس از «نامه باد»، «کنار رودخانه»، «دانه های ریز برف»، «زمان می ایستد» و «فقط چشماتو ببند»، موفق می شود مهارت های خود را در فیلمسازی، فیلمنامه نویسی، بازی گرفتن از بازیگران و... به شکلی ایده آل به نمایش بگذارد.
کسانی که فیلم های قبلی امینی را دیده اند، ضمن تایید حضور مولفه هایی شاخص از رشد یک فیلمساز جوان و تجربه گرا، به این نکته اذعان داشتند که سوژه این آثار بیشتر مناسب ساخت یک فیلم کوتاه است و به همین دلیل در بسط داستان، فیلم های او دچار مشکلات عدیده بودند که گاه توانایی های فیلمسازی کارگردان را هم به حاشیه می برد.
کار روی سوژه های داغ و جشنواره پسند، حضور عمده نابازیگران، خط داستانی کمرنگ که بیشتر به ایده پهلو می زند و... مجموعه عواملی بودند که گام های امینی را به عنوان یک فیلمساز محکم نکردند و همه این نکات هم باعث شد او نتواند با مخاطب عام رابطه یی به فراخور کارنامه سینمایی اش برقرار کند.
اما امینی در «استشهادی برای خدا» سراغ سوژه یی به شدت دراماتیک رفته؛ هم از جهت بار داستانی هم از جهت امکانی که به او برای پرداختن به قصه های فرعی و زبان سینما ایجاد کرده است. همکاری مشترک و موفق او با محسن تنابنده در امر نگارش، فیلمنامه را بدل به کاری پخته کرده که می تواند اجتماع کوچک روستا را به گونه یی ملموس خلق و پردازش کند.
محیط کوچک روستا، آدم های محدود و... موقعیت خوبی برای مانور دادن نویسندگان بر جزئیاتی را فراهم کرده که مهم ترین پیامد آن باورپذیر کردن روابط آدم های آن است. روحانی روستا (محسن تنابنده)، پسر جوان مامور مخابرات (احمد مهرانفر)، بهیار (سروناز مستوفی)، مرد نیمه دیوانه و چند دورنما از اهالی روستا مجموعه شخصیت هایی هستند که چیدمان روابط بین آنها به نظر کاری سهل و ممتنع می آید.
فیلم با پتانسیل خوبی که از موقعیت بازگشت به زادگاه می گیرد، آغاز می شود. فیلم با بازی ظریف میان موقعیت مرد تازه وارد (جمشید هاشم پور) به عنوان یک غریبه یا آشنای قدیمی آغاز می شود، ولی خیلی سریع در سکانس گورستان با جست وجوی او به دنبال قبر مادرش، بخشی از هویت او افشا می شود.
به این ترتیب در روندی تدریجی خط قصه گذشته مرد و داستان خاص او در لابه لای گفت وگوی روحانی و پسر جوان و ارتباط با اهالی روستا، همچون قطعات پازل در کنار یکدیگر قرار می گیرند و تصویر او را تکمیل می کنند؛ تصویر مردی که در آستانه مرگ برای حلالیت گرفتن از همسرش که ۲۰ سال پیش او را ترک کرده، به زادگاه بازگشته است.
نقطه قوت دیگر فیلم آن است که بر مسیر همین یک خط روایتی پیش نمی رود و از قصه فرعی ها استفاده کاربردی می کند. به این ترتیب وقتی اجتماع کوچک روستای دورافتاده با همان چند کاراکتر نمونه وار ملموس و باورپذیر می شود، می توان مساله قهرمان فیلم را برای حلالیت گرفتن بدل به مسیری پرفراز و نشیب و دراماتیک کرد که در واقع قضاوت زودهنگام او را در گذشته درباره زنش، پیش چشم او و مخاطب برجسته می کند.
به علاوه فیلم ضمن ایجاد رمز و راز حول و حوش سرنوشت زن که به گفته عده یی در بالای کوه به تنهایی زندگی می کند، تعلیق ظریفی را برای پایان حفظ می کند که می تواند امیدهای مرد برای حلالیت گرفتن از زن را کمرنگ کند. از بهترین کارکردهایی که از حذف و نشان ندادن یک کاراکتر می توان مثال زد در پایان فیلم رقم می خورد؛ پایانی نمادین که علاوه بر مفاهیم عمیق درونی با نشان ندادن زن به عنوان یک چهره خاص، اهمیت حضور او و قضاوت مرد را به چالش کشیده و سرانجامی تلخ و شاعرانه بر فیلم رقم می زند.
فیلم در بخش میانی در مبارزه مرگ و زندگی میان انسان و طبیعت، دچار افت ریتم فاحش می شود که به روند پویای فیلم ضربه می زند. هر چند می توان زحمت و سختی های فیلمبرداری در برف و سرما و کولاک را دلیلی موجه برای کارگردان دانست که از همه نماهای گرفته شده استفاده کرده و فیلم را در این بخش دچار کندی و رخوتی خاص کرده است.
ولی واقعیت این است که اگر امینی می توانست بر این وجه احساسی غلبه کند و به پویایی فیلم بیندیشد، با کوتاه کردن بخش های میانی این امکان به وجود می آمد که فیلم در عین ارزش های هنری نهفته در آن، مخاطب خود را هم راضی نگه دارد و فرصتی برای بهتر دیده شدن فیلم «استشهادی برای خدا» فراهم شود.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید