جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

اختلالات روانی چقدر ما را به سوی گیاهان دارویی می‌کشاند


اختلالات روانی چقدر ما را به سوی گیاهان دارویی می‌کشاند
مطالعات نشان داده‌اند که میزان استفاده از طب مکمل و جایگزین در دهه گذشته افزایش یافته است. این افزایش به‌ویژه در افرادی با مشکلات و علایم اضطراب و افسردگی و درد مشاهده می‌شود. مصرف گیاهان دارویی نوع ویژه‌ای از طب مکمل و جایگزین است که اغلب بیماران مراجعه کننده به پزشکان طب رایج، از آن نیز استفاده می‌کنند.
بنابراین گیاهان دارویی ممکن است با سایر درمان‌های تجویز شده،‌ تداخل داشته باشند. مطالعه پیش رو، استفاده از گیاهان دارویی در گروهی از بیماران با مراقبت اولیه با علایم اضطراب و افسردگی را بررسی کرده است. میزان استفاده از گیاهان دارویی یازده درصد بود و این میزان به طور انتخابی با تشخیص افسردگی ماژور، تحصیلات بالاتر و بار کمتر بیماری مرتبط بود. میزان مصرف با نسخه دارودرمانی یا روان‌درمانی برای اضطراب یا افسردگی مرتبط نبود.
استفاده از طب مکمل و جایگزین از هر نوع آن، از درمان‌های گیاهی تا غیردارویی در دهه گذشته از ۳۴ درصد کل جمعیت آمریکا به ۴۲ درصد افزایش یافته است. چندین مطالعه نشان می‌دهد که این استفاده در افرادی که از نظر روحی دچار مشکل هستند و علایم اضطراب و افسردگی دارند بیشتر است. مقدار مصرف در افرادی که دچار افسردگی و اضطراب هستند دو برابر افراد دارای هر مشکل دیگری ـ به‌جز درد کمر و گردن ـ است. سایر مطالعات نشان داده‌اند که:
- افسردگی ماژور بر میزان استفاده از مکمل‌های غذایی در نمونه‌های جامعه تاثیر می‌گذارد.
- در زنان دچار سرطان سینه که از طب مکمل و جایگزین استفاده می‌کنند میزان مسایل روحی زیادی وجود دارد.
- میزان استفاده از طب مکمل و جایگزین در افرادی از جامعه که برای یک یا دو معیار اختلال روانی مثبت هستند دو برابر سایر افراد است.
این‌که آیا اختلالات خلقی و اضطرابی خاصی بیشتر با استفاده از طب مکمل مرتبط است یا نه، مشخص نیست. دو بررسی جامعه‌ای انجام شده با حجم نمونه بالا، به رابطه ویژه بین اختلالات پنیک و نیز افسردگی ماژور با استفاده از طب مکمل و جایگزین اشاره کرده‌اند.
در یکی از این دو بررسی که تنها مطالعه‌های انجام شده در مورد استفاده از طب مکمل و جایگزین در بیماران روحی سرپایی هستند، تشخیص‌ها عمدتا اختلالات اضطرابی و افسردگی بیان شده‌اند. در حالی که مطالعه دوم هیچ‌‌گونه تشخیص روانی را فراهم نمی‌کند. در هیچ کدام از این دو مطالعه جمعیت کنترلی فاقد بیماری روانی در نظر گرفته نشده بود تا میزان احتمال نسبی استفاده از اختلالات مختلف حساب شود.
گیاهان دارویی نوعی از طب مکمل و جایگزین است که استفاده از آن به طور قابل توجهی طی دهه گذشته از ۵/۲ درصد به ۱۲ درصد افزایش داشته است. از آن‌جا که مطالعات نشان داده‌اند که استفاده از طب مکمل و جایگزین بیشتر از این‌که «جایگزین» باشد «مکمل» است؛ و نیز بهره‌گیرندگان از طب مکمل و جایگزین به اندازه سایر افراد (یا حتی بیشتر) احتمال دریافت مراقبت‌های پزشکی رایج و استاندارد را دارند، گیاهان دارویی نوعی از طب مکمل و جایگزین هستند که به احتمال بیشتری با عوارض جانبی مرتبط هستند. به این معنی که این درمان‌ها می‌توانند با سایر درمان‌هایی که بیمار از پزشکی متعارف دریافت می‌کند تداخل داشته باشد. در واقع داده‌های فروانی وجود دارد که نشان می‌دهد بسیاری از این درمان‌ها می‌تواند باعث تداخلات دارو – دارو شود. به هر حال، در مورد شیوع، نوع و عوامل موثر بر استفاده از گیاهان دارویی در افرادی که در محیط پزشکی و روانی، واقعا تحت مراقبت قرار دارند؛ اطلاعات محدودی وجود دارد.
دو مطالعه بیماران روانی که پیش از این ذکر شد میزان مصرف گیاهان دارویی را ۲۴ و ۵/۱۴ درصد گزارش دادند. بررسی جامعه‌ای که بیماران دچار حملات پنیک و افسردگی شدید را مشخص کرد، میزان این استفاده را ۳/۳ و ¾ درصد گزارش داد. به هر حال هیچ مطالعه‌ای به طور دقیق، میزان، نوع و عوامل موثر بر مصرف گیاهان دارویی در بیماران روانی با مراقبت اولیه را به طور دقیق بررسی نکرده است، بر خلاف این واقعیت که بیشترین درمان برای اختلالات ذهنی در محیط مراقبت اولیه صورت می‌گیرد.
در این پژوهش ما مصرف ۶ گیاه دارویی مشهور (ریشه سنبل‌الطیب، جینسینگ، جینکوبیلوبا، کاوا کاوا، علف چای و Melatonin) برای علایم روانی را در یک مطالعه هم‌گروهی در مورد بیماران زیادی از مراقبت اولیه که دچار یکی یا بیشتر از اختلالات اضطرابی بودند و نیز مصاحبه‌های تشخیصی روانی دریافت می‌کردند، بررسی کردیم. بنا به روش‌های تحقیق، بسیاری از بیماران تنها معیارهای افسردگی ماژور را داشتند یا این‌که هیچ اختلالی نداشتند.
این به ما اجازه می‌داد تا مصرف گیاهان دارویی را در طیف وسیعی از اختلالات خلقی و اضطرابی نسبت به بیماران بدون هیچ اختلالی بررسی کنیم. هدف ما مشخص کردن میزان شیوع و انواع مصرف در بیماران مراقبت اولیه دچار این اختلال خلقی بود.
این‌که آیا مصرف کنندگان گیاهان دارویی از نظر خصوصیات نمایش دهنده با غیرمصرف کنندگان تفاوت دارند یا خیر، حضور یا نوع بیماری خلقی یا اضطرابی، درجه ناتوانی مرتبط با تشخیص، استفاده از داروهای سایکوتروپیک یا سایکوتراپی، سایر اهداف ما بودند.
فرضیه ما این بود که مصرف گیاهان دارویی از بین افرادی با تشخیص اختلال خلقی یا اضطراب، در افرادی که که درمان را در روش‌های رایج (دارودرمانی یا روان‌درمانی) جستجو می‌کردند و می‌پذیرفتند، بیشتر خواهد بود. بر اساس این یافته که استفاده از طب مکمل و جایگزین در افرادی که از درمان‌های طبی رایج استفاده می‌کنند در حال افزایش است.
● روش تحقیق
در این پژوهش ۸هزار و ۳۱۵ بیمار از کلینک‌های دانشگاهی در سیتل، سن دیه‌گو و لوس‌آنجلس مورد بررسی قرار گرفتند. به افراد مورد آزمایش یک پرسشنامه با گزارش مختصر از خود داده می‌شد. در این پرسشنامه در مورد خصوصیات آماری، علایم بیماری مزمن یا اضطراب و افسردگی اطلاعاتی جمع‌آوری می‌شد. افراد واجد شرایظ برای این بررسی بین ۱۸ تا ۷۰ ساله و انگلیسی‌زبان بودند و به تلفن هم دسترسی داشتند. در این پژوهش افرادی که برای هر گونه اختلال اضطرابی مثبت بودند و نیز یک گروه از افرادی که هیچ‌گونه اختلالی نداشتند، برای شرکت در یک مصاحبه تلفنی تشخیصی دعوت شدند. هدف از این مصاحبه تایید تشخیص‌های DSM-IV و فراهم آوردن اطلاعات اضافه در مورد خصوصیات بیماری و مراقبت بود. میزان شرکت در مصاحبه تشخیصی ۷/۶۰ درصد بود. بیمارانی که برای معیارهای اختلال پنیک، ترس اجتماعی، اختلال اضطراب عمومی، ‍‏PTSD و افسردگی ماژور مثبت بودند یا در گروه شاهد (افراد فاقد هر گونه اختلال روانی) قرار داشتند، مورد استفاده در این گزارش هستند. این مطالعه توسط بوردهای بازبینی هر سه دانشگاه تصدیق شد.
مصاحبه‌های تلفنی به گونه‌ای طراحی شده بود تا بتوانیم توانایی آن را برای افتراق اختلال پنیک و اختلال ترس اجتماعی تقویت کنیم. بخش‌های تشخیص دهنده اختلال پنیک، ترس اجتماعی، PTSD و افسردگی ماژوور برای همه افراد اجرا شد. بخش اختلال اضطراب عمومی در نیمه‌های طرح و فقط برای تعدادی از افراد انجام شد.
در ادامه مصاحبه تشخیصی، سوالات بیشتر و جزیی‌تری در مورد علایم، شرایط، ناتوانی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی و استفاده از خدمات شامل داروها و درمان‌های گیاهی با گزارش بیمار از اسم و مقدار مصرف روزانه هر دارو یا گیاه در سه ماه گذشته تعیین می‌شدو بیماران تشویق می‌شدند تا به جای استفاده از حافظه، مستقیما از برچسب روی شیشه اطلاعات را بخوانند
در این تحلیل معیارهای زیر نیز مورد توجه قرار گرفت:
▪ کیفیت زندگی ذهنی و فیزکی مرتبط با سلامت با معیارهای سلامت ذهنی و فیزیکی جهانی
▪ شدت افسردگی با معیار افسردگی مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک
▪ میزان عصبی بودن با ۵ موضوع معتبر از پرسشنامه شخصیت NEO
برای بررسی ارتباط ممکن بین استفاده از گیاهان دارویی و کیفیت مراقبت دریافتی برای اضطراب و افسردگی، همچنین معیارهای کیفیت دارودرمانی ضداضطراب در نظر گرفته شده است. استفاده یا عدم استفاده بیمار از روان‌درمانی نیز در طرح وارد شده است. لازم به یاد‌آوری است که دارودرمانی زمانی کافی در نظر گرفته می‌شد که افراد مصرف یک داروی ضداضطراب با دوز کافی برای حداقل ۶ هفته را گزارش می‌کردند.
● بحث
یافته‌های ناشی از تحلیل‌های آماری این تحقیق بیان می‌کند که میزان استفاده از گیاهان دارویی (۱۱ درصد) در سه منطقه مراقبت اولیه در ساحل غربی تقریبا با میزان استفاده در بررسی جامعه‌ای (۱۲درصد) شبیه است. این موضوع به این دلیل است که گروه مورد مطالعه، نماینده کلیه بیماران مراقبت اولیه نیستند بلکه نماینده بیماران مراقبت اولیه با علایم اضطراب می‌باشند که برای بسیاری از آن‌ها تشخیص اختلال اضطرابی داده شده است.
میزان بالاتر استفاده از گیاهان دارویی در بیماران مراقبت اولیه دچار نمرات بالاتر عصبیت و نیز بیماران دچار افسردگی ماژور با بررسی‌های جامعه‌ای منطبق است. از سوی دیگر، مصرف گیاهان دارویی که تنها دچار اختلال اضطرابی بودند بالاتر نبود.دلایل ارتباط ویژه بین گیاهان دارویی و افسردگی (و نه اختلال اضطرابی) نامشخص است. یکی از احتمالات این واقعیت است که علف چای (شایع‌ترین گیاه مورد مصرف) به عنوان یک داروی ضدافسردگی و نه داروی ضداضطراب تجارت می‌شود. احتمال دیگر ترسیدن بیماران اضطرابی از علایم جسمی و عوارض جانبی داروها و بنابراین احتمال کمتر استفاده آن‌هاست.
بیماران دچار اضطراب ممکن است از درمان‌های غیردارویی آگاه‌تر باشند ـ یا با احتمال بیشتری از آن‌ها استفاده کنند ـ
برخلاف ارتباط قوی بین مصرف گیاهان دارویی و اختلالات روحی و روانی، تنها مطالعه انجام شده برای بررسی ارتباط بین شدت بیماری مزمن و طب مکمل و جایگزین که یک بررسی جامعه‌ای بود، نشان داد که در افرادی با شدت بیشتر بیماری، میزان استفاده بالاتر بود و این برخلاف یافته ماست. این مطالعه، نوع طب مکمل و جایگزین مورد استفاده را مشخص نکرد.
یافته ما مبتنی بر ارتباط شدت کمتر بیماری با احتمال بیشتر استفاده از گیاهان دارویی، غیرمنتظره بوده و توضیح آن سخت است. این یافته ممکن است نشانگر این باشد که افرادی که بیشتر بیمار هستند و احتمالا از داروهای تجویزی بیشتری استفاده می‌کنند (گرچه میزان استفاده از داروهای غیرسایکوتروپیک در این مطالعه ثبت نشد) با احتمال کمتری از «دارو»های اضافه استفاده می‌کنند حتی اگر آن‌ها با احتمال بیشتر از انواع «غیرگیاهی» طب جایگزین و مکمل بهره بگیرند.
شاید آن‌ها این‌گونه قضاوت می‌کنند که شدت مشکلات پزشکی آن‌ها به اندازه‌ای هست که استفاده از «داروهای واقعی» را تضمین کند در حالی که بیماران دچار شدت بیماری کمتر با احتمال بیشتری جایگزین‌های «خفیف‌تر» را ترجیح می‌دهند.
همچنین در افرادی با شدت بالاتر بیماری، بیماری منشا بزرگتری از درگیری ذهنی و یا منشایی برای مشکلات سلامت ذهنی می‌شود و این باعث کمتر شدن انگیزه جهت بهبودی سلامت ذهنی با درمان‌های دارویی می‌شود.
ارتباط بین استفاده کنندگان دارویی و تحصیلات بالاتر نیز با برخی (اما نه همه) از مطالعات گذشته منطبق است. این تحقیقات بیانگر این بودند که افرادی با تحصیلات بالاتر با احتمال بیشتری از طب جایگزین استفاده می‌کنند. نسبت مصرف کنندگان داروهای سایکوتروپیک در استفاده کنندگان از داروهای گیاهی و غیرگیاهی تفاوتی ندارد.
علاوه بر این مصرف گیاهان با نقص در کیفیت دارودرمانی برای برای اضطراب یا استفاده از روان‌درمانی مرتبط نیست. برخلاف این‌ها، این‌که آیا استفاده از گیاهان و دارودرمانی با پایداری کمتر یا رضایت کمتر از دارودرمانی رابطه دارد یا نه، مشخص خواهد شد.
نتیجه اینکه در بیمارانی که در یک کلینیک مراقبت اولیه در جستجوی مراقبت هستند استفاده از گیاهان دارویی با تشخیص افسردگی ماژور و همچنین بار کمتر بیماری و نیز تحصیلات بالاتر مرتبط است میزان استفاده در این گروه نسبتا پایین است (۱۱ درصد) و کمتر از میزان گزارش شده در دو بررسی پیشین روی بیماران سرپایی روحی که شبیه مشاهدات بررسی‌های جامعه‌ایی است. به هر حال استفاده از گیاهان دارویی که با دارو درمانی ضداضطراب همراه بود، نکته‌ای ارزشمند است.
حدود نیمی از افراد این نمونه مراقبت اولیه از داروهای سایکوتروپیک استفاده می‌کردند گرچه تا کنون موارد انگشت شماری تداخل دارویی گزارش شده است این واقعیت که داروهای گیاهی بر روی آنزیم های موثر در متابولیسم داروها تاثیرات گوناگونی دارند همواره نادیده گرفته می‌شود و این مسئله بر اهمیت لزوم تحقیق بیشتر پزشکان بالینی در مورد چگونگی استفاده از داروهای گیاهی، مکمل‌ها و طب جایگزین برای درمان بیماران عصبیو افسرده تاکید بسیار می کند.
پروا نمیرانیان
دانشجوی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی درمانگر


همچنین مشاهده کنید