جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

تواناییهای معلمان ایران


تواناییهای معلمان ایران
آنچه که درگفته های مسئولین کشور دریافت میشود،و آنها به نام مشکلات آموزش وپرورش از آن یاد میکنند، این است که این ویژگیها و این موارد تنها برای مسئولین با آن شیوه ی اداره ی کشور مشکلات شمرده میشود، و سبب دردسرهای آنان است.
اماهمین ها برای جامعه ی فرهنگیان بی گمان ویژگیها ی بی مانندی هستندکه بایستی فرهنگیان از آنها با دید ارزش و توانایی و قدرتی یادکنند،که دیگر اقشار از آن بهره مند نیستند.آیا در یک جامعه ی نیمه دمکراتیک که تقریبا سرنوشت آنرا همه پرسیها معین میکند،قشری که دراقلیت باشند توانایی بیشتری درسرنوشت کشور خواهند داشت یا قشری که در اقلیت هستند؟
امروزه می بینیم که بزرگترین ویژگی شیعیان عراق که برتری آنان را نسبت به سایراقوام عراقی نشان میدهد و همین برتری موجب دادن امتیازات بیشتر در تقسیم قدرت سیاسی،اقتصادی و اجتماعی میشود،همان رای اکثریت است.و اگر می بینم که تا کنون معلمان از این ویژگی به سود خود استفاده نکرده اند،دلالیل فراوانی دارد،مانند:
حرمت شغل معلمی، بخاطر باورهای مذهبی و میهنی.
دانستن سیستم تعلیم و تربیت در سیاست بخاطر رسالت فرهنگ و آلوده نشدن با کارهای سیاسی.
باور داشتن مسئولین کشور، بخاطر گفته های آنان مبنی بر اجرای دستورات قرآن،در همه ی بخشهای نظامی،آموزشی،سیاسی،اقتصادی،اجتماعی… بگذریم که بیان این سخن (زیاد بودن معلمان) تا چه اندازه نشان از نا آگاهی و بی خیالی و بی برنامه بودن گوینده ی این سخن دارد.زیرا اگر به معیارهای جهانی مراجعه کنیم،معلمان ایران با توجه به آمار دانش آموزان،نه تنها زیاد نیست بلکه بسیار اندک است،و انگهی،مگر تقسیم بودجه یک کشور بر چه پایه ای استوار است،که فراوان بودن،دلیل بی توجهی آنان باشد؟؟!! این سخن، هر فرد آگاه و هوشیار را از زندگی دراین مملکت و تلاش برای بهبود اوضاع اجتماعی دلسرد نموده،و آنان را از کوشش و ایثار بیشتر باز میدارد. زیرا با خود می اندیشد که چه کسی یا چه کسانی کمر به اداره ی کشور بسته اند؟ بیان این دیدگاه(داشتن تعطیلات فراوان و اینکه گروهی از کارمندان کشور در سال هفت هشت ماه بیشتر خدمت نمی کنند، اما ادعای بیشتری دارند،و۰۰۰)جای تاسف دارد و شاید یکی از بدبختی های این جامه این باشد که مدیران کشور هیچ کدام در تخصص خود به کار گرفته نمی شوند. بلکه بدون آگاهی و بدون تحقیق از روی میل خود هر چه بخواهند میگویند،بدون اینکه بدانیم این سخن یا آن کارگرد ما چه پیامدها و چه سوخت و سوزهایی دارد. و بر سر آیندگانی که ما آنها را ندیده و نشاخته ایم و هرگز آنها را نخواهیم دید اما خواسته یا ناخواسته سرنوشتشان را رقم میزنیم چه بلایی خواهیم آورد. جامعه را دچار بحرانی میکنیم که خودمان آگاه نیستیم.
آیابیان کننده ی این سخن(داشتن تعطیلات فراوان و۰۰۰۰)،میداند معلمی که در منزل خودش مطالعه میکند،در راستای توسعه ی جامعه تلاش میکند؟زیرا معلم هر چه بداند،آنرا به دانش آموزان می آموزد. آیا بیان کننده این سخن میداند،معلمی که یک فیلم سینمایی را، به دقت و با اندیشه تماشا میکند،در یک کلاس درس و آموزش است که فردای همآن روز این آموزش را به دانش آموزان خود انتقال میدهد؟؟!! ازاینها گذشته تطیلات تابستانی برای کسانی که جیبشان خالی است، چه سودی میتواند داشته باشد؟! بنده از طرف خود به عنوان یک معلم میگویم:درتابستان معلمین را مانندسایر ماههای سال سر کلاس فوق برنامه و یا کلاسهای آموزش ضمن خدمت و یا هرجای دیگر ببرند اما دستمزد آنها را به اندازه ی کارکنان وزارت نفت بپردازند.بیان جمله ی ( درآمد زا نبودن معلمان و۰۰۰)سخنی شرم آور است،که نه آیندگان بلکه عوام ترین انسان های امروزی به آن میخندد.زیرا هیچ درآمدی در جامعه بدون وجود آموزش و پرورش و بدون خواندن و نوشتن بدست نمی آید.گردش چرخ جامعه در گذشته،امروز و در آینده بدست معلمان بوده،و خواهد بود.این سه موضوعی که مسئولین این کشور دلیلی بر بی توجهی به معلمان میدانند نه تنها ضعف نبوده بلکه آنان از بیخبری و ناآگاهی همان نقاط قوت را نقطه ی ضعف انگشته و دلیلی بر بی توجهی به آنان دانسته اند.
۱) زیاد بودن فرهنگیان: بنده به معلمان مژده میدهم که: گردش چرخ جامعه که تا کنون بطور پنهانی در دست آنان بوده درآینده هم در پنهان و هم آشکا را بدست آنان خواهد افتاد.زیرا زیاد بودن نشانه ی بزرگی بر توانایی و قدرت آنان است،بخصوص در جامعه ای که رو به دمکراتیک بودن،توسعه یافتن و جهانی شدن میرود و جامعه ای که سرنوشت آنرا رای و همه پرسی معلوم میکند نه نیروی نظامی.
۲) تعطیلات فراوان تابستانی: این تعطیلات میتواند،در اوقات فراغت معلمان و دانش آموزان را در کنار هم به عنوان نیرویی قدرتمند که از یک سو،اندیشه حاکم است و از سوی دیگر نیروی جوان،آموزش پذیر و جویای نام و لگو پذیر و قدرتمند ایستاده اند.همه چیز جامعه را در حیطه ی قدرت خویش قرار دهند.آنگاه که برای اهلش سخن از زور بازو به میان آید فرهنگیان جوانان جامعه را خواهند داشت،و آنگاه که سخن از دانش به میان آید،معلمان آموزش دهندگان دانش نیز هستند.
۳) درآمد زا نبودن معلمان: گذشته از مسائل فنی و نظر دانشمندان تعلیم و تربیت و اقتصاددانان و علمای مدیریت،دال بر محوری بودن آموزش و پرورش در اقتصاد جامعه. اگر معلمان و اندکی از دانش آموزان بخواهند از پولهای کم خود،سرمایه ای بسازند،در کوتاه مدت میتوان آنان را رقیبی سرسخت در برابر دولت و بانک مرکزی به حساب آورد.برای نمونه اگر بتوانیم ماهانه از هر معلم پنج هزار تومان گرد آوری کنیم،با این پول درماه اول سازمان غیر دولتی فرهنگیان صاحب ده میلیارد تومان و در یکسال سازمان دارای یکصد و بیست میلیارد تومان خواهد بود.حال با این حساب سر انگشتی خواهیم فهمید که معلمان چه قدرت اقتصادی مهمی هستند. آیا میتوانند با دولت و بانک مرکزی برابری کنند یا خیر؟!اگر پس انداز دانش آموزان را با آن جمع کنیم چه خواهد شد؟! آیا به زودی مثلا یکسال،سازمان فرهنگیان ایران تبدیل به یک قطب اقتصادی بزرگ نخواهد شد؟!
ازدیگر ویژگیها و امتیازات منحصر به فرد معلمان میتوان به نکات زیر توجه کرد:
▪ راستگویی ودرستکاری:
گذشته ازهمه ی اینها نیروی دیگری که دربیشترمعلمان سراغ داریم واین در طول تاریخ بشریت به اثبات رسیده است.راستگویی و درستکار بودن.معلمان است که آن نیز نیرویی بی مانند است
▪ معلم باوری جامعه:
نیروی دیگری که به معلمان امتیازی تک و برگ برنده میدهد،(معلم باوری جامعه) است
بی گمان شمار بیشتر جامعه،بیشتر معلمان را بر اثر تجربه و پیش ذهنیتهای موجود به پاکی و درستی باور کرده و آنان را تایید می نمایند،که این میتواند به نقش مهم آنان در اصلاح و بهبود جامعه بسوی کمال از هر نظرکمک کند.
▪ نفوذفراوان درمیان خانواده ها:
امتیاز دیگر معلمان،نفوذ فراوان آنان درمیان خانواده ها میباشد، نفوذی که در اعماق قلب فرزندان این مرز و بوم اثر گذار و کاری است. دانش آموزان میتوانند برای معلمان بزرگترین رسانه ی گروهی باشند، زیرا به سرعت و صادقانه و بی کم و کاست پیامها را به خانواده ها میرسانند. البته همه ی اینها سه شرط دارد.
الف)داشتن یک سازمان غیر دولتی محکم و با برنامه:بدست معلمان و دانش آموزان شناخته شده راستگو و درستکار که شکر خدا در میان فرهنگیان(اعم از معلم و دانش آموز) کم نیستد.و این نیز دارای جزئیات فراوانی است که در اینجا نمی گنجد.
ب)باور داشتن دانش آموزان و توجه به آنان بعنوان انسانهایی نیک و شایسته که نیازمند اعتماد،از سوی خانواده و مدرسه می باشند.و سپردن بخشی از امور سازمان به آنان .
پ) باور داشتن خود و اعتماد به همکاران برای شکل دهی به اوضاع نابسامان و آشفته ی اقتصادی فرهنگیان.
http://www.classro.blogsky.com
منبع:سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید