جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

هیلاری، زنی با دو چهره


هیلاری، زنی با دو چهره
هیلاری کلینتون، یکی از شخصیتهای برجسته حزب دموکرات است که از ایالت نیویورک در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ آمریکا شرکت کرده است که به عقیده ناظران سیاسی، ، از شانس بیشتری نسبت به سایر رقبای خود، برخوردار است. به همین خاطر و به منظور ملموس تر شدن جایگاه هیلاری کلینتون در میان مردم آمریکا، شایسته است تا با سوابق کاری و سیاسی و همچنین نگاه سیاسی وی آشنا شویم.
هیلاری رودهام کلینتون، در ۲۶ اکتبر ۱۹۴۶ در ایلینوی شیکاگو به دنیا آمد و در خانواده ای مسیحی بزرگ شد. پدر و مادرش جزو اتباع انگلیسی ای بود که به آمریکا پناهنده شده و در آنجا موقعیت ویژه ای را در صنعت پارچه کسب کرده بودند. در دوران کودکی، هیلاری وارد فعالیتهای کلیسا شد و سپس تحصیلات مقدّماتی خود را در مدرسه دولتی پارک ریج گذراند و وارد دبیرستان ماین ایست شد و در ۱۹۶۵ تحصیلات متوسطه خود را به پایان رساند.
در ۱۹۶۵، هیلاری کلینتون، وارد دانشگاه ولسلی شد و در رشته علوم سیاسی، به ادامه تحصیل پرداخت و در ۱۹۶۹ از این رشته فارغ التحصیل شد. او سپس برای ادامه تحصیلات وارد دانشکده حقوق یِل شد و در همانجا بود که با بیل کلینتون که دانشجوی هم رشته ای وی بود، آشنا و به وی علاقمند شد. هیلاری در ۱۹۷۳، درجه دکترای حقوق را از دانشگاه یل کسب کرده و سالهای پس از فارغ التحصیلی خود را صرف پرداختن به مسـائل مربوط به حقوق کودکان نمود و در مراکزی که به این امور می پرداختنـد، فعـالیت نمود. در این راستـا، وی توانست اوّلین مقاله علمی خود را بـا عنوان « حمایت قانونی کودکان » در اواخر ۱۹۷۳، منتشر نمود.
در ۱۹۷۴، هیلاری کلینتون، به عضویت ستاد رسیدگی به جرایم و اتّهامات واشنگتن درآمد و در وقایع گوناگونی همچون قضیه رسوایی واترگیت، به دستگاه قضایی مشاوره داد. او سپس همراه با شوهرش بیل کلینتون به آرکانزاس رفت و در آنجا به تدریس حقوق پرداخت و توانست به عنوان یکی از دو عضو زن هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه آرکانزاس به تدریس مشغول شود. به دنبال انتخاب بیل کلینتون به عنوان فرماندار آرکانزاس در انتخابات نوامبر ۱۹۷۸، هیلاری در فاصله سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ و نیز سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۲، عنوان زن اوّل آرکانزاس، را به خود اختصاص داد.
با کاندیدا شدن بیل کلینتون برای نامزدی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۹۲، برای نخستین بار، هیلاری کلینتون، مورد توجّه مردم در سراسر ایالات متّحده، قرار گرفت و در ۱۹۹۳ با انتخاب بیل کلینتون به ریاست جمهوری آمریکا، هیلاری، عنوان زن اوّل ایالات متّحده را کسب نمود. امّا از آنجا که هیلاری به عنوان نخستین زن اوّل آمریکا بود که مدارج تحصیلی دکتری را کسب کرده بود، لذا در اداره ای واقع در بخش غربی کاخ سفید به فعالیت مشغول شد؛ این در حالی بود که سایر زنان اوّل آمریکا، معمولاً در بخش شرقی کاخ سفید اقامت داشتند. از این رو، منتقدان و طرفداران نقشی ویژه و کلیدی برای هیلاری، در تأثیرگذاری بر شخص رئیس جمهور و سیاست ملّی ایالات متّحده قایل بودند.
در فاصله سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵، هیلاری کلینتون، به ۷۹ کشور سفر کرد و عمدتاً به فعالیتهایی در خصوص حمایت از حقوق زنان در سایر کشورها پرداخت. او از جمله برجسته ترین شخصیتهای بین المللی بود که نسبت به نقض حقوق زنان افغانی توسط گروه متحجّر طالبان، اعتراض نمود و در خصوص آن، بی پرده و به صراحت سخن گفت.
پس از احضار بیل کلینتون به دادگاه در ۱۹۹۸، به خاطر اتّهام به داشتن ارتباط نامشروع با مونیکا لووینسکی، هیلاری کلینتون، این قضیه را توطئه جناح راست افراطی دانست ولی به هرحال، در نطقی ملّی گفت که وی که تعهّد به ازدواج با بیل کلینتون بوده ولی از این اقدام شوهرش، بسیار خشمگین و ناراحت است. بعدها در یادداشتی که در سال ۲۰۰۳، منتشر کرد علّت تعهّد خودش به بیل کلینتون را اینگونه بیان کرد که در واقع، « هیچ کسی نمی تواند مثل بیل کلینتون مرا بخنداند ».
با آغاز انتخابات مجلس سنا در سال ۲۰۰۰، هیلاری کلینتون از ایالت نیویورک کاندیدا شد و عمده شعار خود را توسعه موقعیت اقتصادی ایالت نیویورک اعلام کرد و قول داد تا ۲۰۰ هزار شغل را در این ایالت ایجاد کند. همچنین در برنامه اعلامی او، اعتبارات ویژه ای برای اعطای پاداش برای ایجاد اشتغال و ترغیب سرمایه گذاری تجاری، اختصاص داده شده بود. به هر ترتیب، هیلاری در ۷ نوامبر ۲۰۰۰، با کسب ۵۵ درصد آرا، در انتخابات سنا پیروز شد و در ۳ ژانویه ۲۰۰۱، در مجلس سنای آمریکا سوگند یاد نمود.
هیلاری کلینتون، به محض ورود به سنای آمریکا، در ۵ کمیسیون به خدمت گرفته شد که این کمیسیونها عبارت بودند از : کمیسیون بودجه ( ۲۰۰۲ - ۲۰۰۱ )، کمیسیون نیروهای مسلّح ( از سال ۲۰۰۲ تا آخر دوره )، کمیسیون محیط زیست و مشاغل عمومی ( از سال ۲۰۰۱ به بعد )، کمیسیون بهداشت، آموزش، کار و حقوق بازنشستگی ( از ۲۰۰۱ به بعد ) و کمیسیون ویژه سالمندان. او همچنین، از سال ۲۰۰۱ به بعد، عضو عالی رتبه کمیسیون امنیت و همکاری در اروپا نیز بود.
به دنبال وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، هیلاری کلینتون، تلاشهای ویژه ای جهت ارتقای سطح امنیتی نیویورک انجام داد و با بهره گیری از حضور خود در کمیسیون بودجه سنا، مبلغ ۴/۲۱ میلیارد دلار را جهت بازسازی و توسعه ساختمان مرکز تجارت جهانی اختصاص داد. همچنین حضور کلینتون در کمیسیون نیروهای مسلّح باعث شد تا وی به شدّت از عملیات نظامی علیه افغانستان حمایت کرده و آنرا شانس بزرگی برای مبارزه با تروریسم و ارتقای سطح زندگی زنان افغانی که زیر یوغ حکومت طالبان بودند، ارزیابی کند. او همچنین از قطعنامه ۱۴۴۱ که به بوش اجازه جنگ علیه عراق را داده بود، حمایت کرد.
با آغاز جنگ آمریکا علیه عراق در ۲۰۰۳، هیلاری کلینتون، سفرهایی هم به عراق و هم به افغانستان داشت تا نسبت به پیشرفت جنگ، اطّلاعات کسب کند. در فوریه ۲۰۰۵، هیلاری طی یادداشتی، از دولت خواست تا نسبت به برگزاری انتخابات در عراق اقدام کرده و نیروهای نظامی آمریکایی را به مرور زمان، از عراق خارج نماید. او همچنین نسبت به تصمیم گیری ضعیف کابینه بوش در خلال جنگ عراق، انتقاد نمود و خواستار حلّ این بحران توسط کابینه بوش شد.
در انتخابات مجلس سنای آمریکا، هیلاری کلینتون برای دومین بار شرکت کرد و توانست در ۷ نوامبر ۲۰۰۴، ۶۷ درصد آرا را به خود اختصاص دهد. در واقع، هیلاری ۳۶ میلیون دلار بیشتر از سایر کاندیداها، در جریان انتخابات خرج کرده بود. نقد عمده تعدادی از دموکراتها این بود که هیلاری، در رقابتی که نتیجه آن به روشنی مشخّص بوده، بیش از اندازه خرج کرده است و همین امر آنها را نسبت به برداشت بی رویه وی از صندوق سنا برای انتخابات ۲۰۰۸ ریاست جمهوری، نگران تر کرده است.
در مارس ۲۰۰۷، هیلاری کلینتون از گزارش سنا که به ارزیابی مخارج جنگ عراق پرداخته بود، حمایت کرد و خواستار تعیین ضرب الاجل مشخّص برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق شد. او همچنین از جمله سناتورهایی بود که در سپتامبر ۲۰۰۷، به طرح سنا که در آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، یک گروه تروریستی خارجی نامیده شده بود، رأی موافق داد. لازم به ذکر است که موافقان این طرح ۷۶ نفر بودند که در مقابل آنها ۲۲ نفر قرار داشتند.
هیلاری کلینتون، در ۲۰ ژانویه ۲۰۰۷، در وب سایت خود اعلام کرد که قصد دارد در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ آمریکا شرکت کند. امّا از آنجا که هیچ زنی تا قبل از هیلاری، نتوانسته است از طریق یک از احزاب اصلی ایالات متّحده، در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شود، لذا وی از شانس خوبی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری برخوردار است. از جمله رقبای اصلی وی در انتخابات مقدّماتی ایالتها، شخصیتهایی همچون « باراک اوباما » و « جان ادواردز » بودند که هیلاری کلینتون توانست در نهایت از اوباما جلو زده و ۳۹ درصد آرا را در ایالت نیو همشایر به دست آورد.
امّا سؤال اصلی و مهم آن است که در حال حاضر، هیلاری کلینتون، از چه جایگاه و موقعیتی در میان مردم آمریکا برخوردار می باشد؟ در پاسخ به این سؤال، می توان به ذکر این نکته اشاره کرد که اصولاً دو نوع نگرش نسبت به هیلاری کلینتون در اذهان مردم آمریکا وجود دارد. در نگاه گروهی از مردم، هیلاری به عنوان مادری وکیل و زنی امیدبخش مطرح است که توانسته مقام زن اوّل آمریکا را طی سالهای متمادی کسب کند؛ از این رو، نگاهی مثبت به هیلاری کلینتون دارند. امّا در مقابل، گروه دیگری نیز هستند که به هیلاری به دیده یک زن تحصیل کرده مغرور می نگرند که از جنگ آمریکا در افغانستان و عراق حمایت کرده و در ایجاد چنین فاجعه ای که ایالات متّحده در آن گرفتار شده، نقش داشته است؛ بنابراین از کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت نمی کنند.
بدین ترتیب، هیلاری کلینتون، در تلاش است تا با جذب گروه دوم، خود را به نامزد نخست دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری تبدیل کند. از این رو، از جمله طرحهایی که هیلاری در صدد بود تا آنرا در کنگره به تصویب برساند، طرحی بود که طبق آن رئیس جمهور آمریکا، بدون تصویب کنگره این کشور، حقّ تأمین مالی جنگی دیگر را نداشته باشد. در واقع، هیلاری کلینتون تنها در صورتی می‌تواند خود را به عنوان بهترین نامزد دموکراتها نشان دهد که بتواند پاسخگوی جو ضدّ جنگ در آمریکا باشد؛ چرا که در نظر اکثریت مردم آمریکا، جنگ افغانستان و عراق، فاجعه هستند و آمریکاییها به هیچ وجه تمایل ندارند تا وقتی که ماجراجویی در افغانستان و عراق به پایان نرسیده، جبهه‌ای سوم علیه ایران را به وجود آورند.
با وجود این، آشنایی با مبانی و اصول مورد نظر هیلاری کلینتون در سیاست خارجی، می تواند نوع جهت گیری آینده سیاست خارجی ایالات متّحده را در صورت پیروزی وی در انتخابات، نشان دهد. از این رو، مبانی و اصول سیاست خارجی هیلاری کلینتون عبارتند از :
جانبداری و حمایت همه جانبه از متّحد همیشگی خود یعنی رژیم صهیونیستی اسراییل : دیدگاه کلینتون در خصوص اسراییل معطوف به این مسأله است که این حق اسراییل و مردم آن است که در آرامش و ثبات زندگی کنند و کسی نبایستی در این زمینه، هیچ گونه تردیدی را به خود راه دهد. لذا وظیفه ایالات متّحده و سایر متّحدانش این است که در منازعه میان اعراب و اسراییل، از اسراییل حمایت کند و در جهت برقراری صلح و ثبات و آرامش در اسراییل و مبارزه با گروههای تروریستی فلسطینی، تمام تلاش و کوشش خود را به کار گیرد.
▪ پایان بخشی به بحران عراق :
در این زمینه، هیلاری کلینتون معتقد است که بایستی به این سیاست شکست خورده در عراق پایان داد و هر چه سریعتر، نیروهای آمریکایی را از عراق خارج نمود و با طرّاحی و اجرای یک استراتژی خروج که بیانگر اقتدار و قدرت ایالات متّحده باشد، از عراق خارج شد. این امر، مستلزم واگذاری امنیت عراق به نیروهای بومی این کشور است که بنا به موافقت کنگره، علاوه بر ارسال تجهیزات نظامی به عراق، گروهی از نظامیان آمریکایی نیز برای آموزش و کمک این نیروها، در عراق باقی خواهند ماند.
▪ توسّل به اقدام نظامی در بحران دارفور :
در نگاه هیلاری کلینتون، بحران موجود در منطقه دارفور سودان، نیازمند اقدام فوری نظامی است؛ چرا که به عقیده وی، در جولای ۲۰۰۴، به کارگیری زور در دارفور، مورد پذیرش سنای آمریکا قرار گرفته و اقدام نظامی علیه شورشیان دارفور، دارای وجهه ای قانونی است. از سویی دیگر، منطقه دارفور، مکانی است که مردم آن، در معرض نسل کشی قرار داشته و بیش از ۲۰۰ هزار نفر کشته و بیش از ۵/۲ میلیون نفر، بی خانمان شده اند. این در حالی است که شمار زیادی از زنان و دختران این منطقه، به زور، مورد تعرّض قرار گرفته و با ترس و وحشت، به ادامه زندگی می پردازند. از این رو، ایالات متّحده در راستای آزادی و حمایت از حقوق انسانی، موظّف است تا این نسل کشی را محکوم کرده و اقدامات فوری نظامی را در جهت نجات مردم این منطقه و خاتمه نسل کشی، به کار بندد.
▪ مقابله با چالشهای جهانی از جمله ایران :
آنچه هیلاری کلینتون از آن به عنوان چالشهای جهانی نام می برد، شامل مسائلی همچون « ارتقای سطح حقوق بشر و داشتن فرصتهای برابر در جهان، نقش ایران در خاورمیانه به عنوان تروریسم هسته ای و گرم شدن زمین » است. از این رو، به عقیده وی، تداوم رهبری ایالات متّحده در قرن ۲۱، نیازمند مواجه ایالات متّحده در جهت حلّ این چالشهاست.
امّا آنچه اهمّیت دارد، نوع نگاه هیلاری کلینتون با ایران است که در ذیل به آن می پردازیم. همانطور که پیشتر گفته شد، هیلاری کلینتون، از جمله ۷۶ سناتوری بود که در طرحی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک گروه تروریستی خارجی که نقشی اساسی در حمایت و تجهیز حزب الله دارد، توصیف نمود.
وی در اوّلین سخنرانی خود در جمع بزرگترین لابی یهودیـان حامی خود در آمریکا ( آیپک )، ایران را « تهدید جدّی برای دنیا به ویژه برای ایالات متّحده و اسراییل » عنوان کرد و اظهار داشت : ایران در منطقه خاورمیانه دارای نفوذ زیادی است و در صورتی که مخالفت مقامات ایران با برنامه های استقرار دموکراسی آمریکا در خاورمیانه ادامه یابد، آنها باید بدانند که با پیروزی من در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ میلادی باز هم تمام گزینه ها و مخصوصاً انجام حمله نظامی علیه آنها روی میز خواهد بود. با گفتن این جمله، جمعیت ۱۷۰۰ نفری لابی یهودیان، هیلاری کلینتون را مورد تشویق شدید قرار دادند و برخی از حضار که حمایت مالی او را نیز برای تبلیغات ریاست جمهوری بر عهده گرفته اند، فریاد می زدند: تو مورد حمایت لابی یهودیان مقیم آمریکا هستی و پیروز خواهی بود. با وجود این، هیلاری کلینتون، به خاطر جوّ ضد جنگی که در ایالات متّحده وجود دارد، بر گزینه های غیر نظامی از جمله مسدود نمودن داراییهای خارجی ایران و نیز حلّ و فصل پرونده هسته ای ایران از طریق بحث و مذاکره به جای اقدام نظامی تأکید می کند.
بدین ترتیب، می توان این انتظار را داشت که با پیروزی هیلاری کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۸، جمهوری اسلامی ایران، از یک سو، با موج دیگری از فشارها به ویژه در زمینه های اقتصادی و مبادلات بانکی مواجه شود و از سوی دیگر، در معرض گزارشهای حقوق بشری ( به ویژه در حوزه حقوق زنـان و کودکان ) از سوی نهادهای حقوق بشری که مورد حمایت ایالات متّحده هستند، قرار گیرد.
پویا یزدان فر
منبع : فردا


همچنین مشاهده کنید