شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

اوباما، نماد انتقاد جامعه از کاست قدرت


اوباما، نماد انتقاد جامعه از کاست قدرت
نتایج برگزاری انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری آمریکا در ایالت کارولینای جنوبی در روز شنبه ۲۶ ژانویه برای حزب دمکرات تعجب بسیاری از کارشناسان را برانگیخته است. در این روز سناتور دمکرات " باراک اوباما " با کسب ۵۵ درصد آرای رای دهندگان بر رقبای خود "هیلاری کلینتون " با ۲۷ درصد و " جان ادواردز " با ۱۸ درصد پیروز گردید.
تعداد شرکت کنندگان در این انتخابات مقدماتی در مقایسه با دوره قبل نیز از افزایش حیرت آوری حکایت می کرد چرا که در دوره قبلی فقط ۳۰۰ هزار تن در مقدماتی حزب دمکرات در این ایالت به پای صندوق های رای آمده بودند در صورتی که روز شنبه و در هوای بسیار سرد و برفی کارولینا بیش از ۵۳۰ هزار تن رای دادند. هجوم جمعیت رای دهنده به پای صندوق های رای پیش تر نیز در ایالت آیوا به عنوان اولین ایالت برگزار کننده انتخابات مقدماتی نیز دیده شده بود و از ۱۲۰ هزار دوره قبل به ۲۲۰ هزار جهش یافته بود. در آیوا نیز افزایش جهش آسای رای دهندگان به پیروزی باراک اوباما منجر شد که به همین دلیل می توان یک رابطه دوجانبه " علت و معلولی " را در این خصوص جستجو کرد. این سناتور سیاه پوست و دورگه با طرح شعارهای تازه مبنی بر تغییرات اساسی در ساخت سیاسی – اجتماعی ایالات متحده توانسته است لایه هائی از جامعه را که تاکنون خود را از شرکت در انتخابات کنار می کشیدند به وسط معرکه بیاورد. به همین دلیل پیروزی یا شکست اوباما در دورهای مقدماتی به خصوص در روز ۵ فوریه یا همان سه شنبه بزرگ بستگی به حمایت بیشتر جوانان و نیروهائی خواهد داشت که چندان تا به امروز انتخابات کشور را جدی نمی گرفتند. البته حمایت سیاه پوستان و همچنین سیر فزاینده حمایت زنان از اوباما همانگونه که در کارولینای جنوبی اتفاق افتاد نیز جای تامل بسیار دارد. پس از باخت اوباما از کلینتون در ایالت های نیوهمشایر و نوادا که با اختلاف درصد بسیار کمی اتفاق افتاد این پیروزی پیام شوک آور و زلزله آسائی را به رقبای حزبی و هم به حزب رقیب جمهوریخواه به همراه داشته است. در مجموع بررسی انتخاباتی ایالت هائی که تاکنون انتخابات مقدماتی در آنها انجام شده است به نظر می رسد که اوباما یک پدیده شخصی نیست بلکه حامل پیام انتقادی تغییر می باشد که تنها در تصویر وی می تواند نقش بندد. اینکه خانم کلینتون نیز از تغییرات حرف می زند بیشتر یک شعار تاکتیکی به حساب می آید در صورتی که بسیاری از مردم آمریکا اوباما را به عنوان این سمبل و الگو تثبیت کرده اند. شاید سناتور سیاه نخواهد یا نتواند در زمان ورود به کاخ ریاست جمهوری در واشینگتن در صورتی که بتواند بر رقبای خود غلبه کند، به چنین شعاری تحقق بخشیده و تسلیم ساختار متصلب قدرت گردد ولی واقعیت ذائقه تغییر یافته جامعه آمریکائی غیر قابل تردید است. اینکه اوباما همواره و به خصوص پس از پیروزی در کارولینای جنوبی در جمع حامیان خویش می گوید بحث رنگ، نژاد، جنسیت، و حتی فقر و غنا مطرح نیست بلکه آنچه که مهم است انتخاب بین گذشته و آینده است، به نوعی نشاندهنده همین تغییر بزرگ در پوسته سیاسی – اجتماعی ایالات متحده تلقی می شود.
از اوائل دهه ۹۰ میلادی با فروپاشی اردوگاه شرق و پایان جنگ سرد بسیاری از تحلیلگران و ایدئولوگ های لیبرال به این اعتقاد رسیدند که " لیبرالیسم اجتماعی اروپائی " در آینده نزدیک جای خود را به " نولیبرالیسم فردگرای آمریکائی " خواهد داد. این دیدگاه تا به امروز نیز تا حدودی در بین چنین تحلیلگرانی پر طرفدار است و این اواخر به خصوص با پیروزی " نیکلای سارکوزی " در فرانسه آن را دلیل دیگری بر صدق این مدعا به حساب آوردند، در صورتی که پیروزی پوپولیسم سارکو تا حدود زیادی بر بستر تحریک احساسات ملی گرایانه برعلیه مهاجرین در فضای کنونی تحرکات تروریسم اسلامی استوار بود. جنگ عراق و گرفتاری های واشینگتن در این خصوص، گسترش شکاف طبقاتی در اروپا به واسطه حذف قسمت های بزرگی از امتیازات اجتماعی لایه های پائین جامعه که تحت تاثیر سیاست ها نولیبرال انجام گرفته، قربانی شدن آزادی های دمکراتیک فردی و اجتماعی در جوامع غربی به بهانه مبارزه با تروریسم و امنیت ملی و همچنین مرزبندی و شکاف اساسی و عینی تر بین دو حزب عمده آمریکا، تحلیل این ایدئولوگ ها را بیش از پیش به شکست کشانده است. امروز در نقطه مقابل این تحلیل اشتباه، به نظر می رسد که این آمریکا است که در حال پوست اندازی و اروپائی شدن می باشد ونشانه های آن در واقعیت شکاف های اجتماعی و سیاسی کنونی در این کشور به وضوع قابل لمس است. در صورت پیروزی نهائی باراک اوباما در انتخابات ۲۰۰۸ آمریکا، این کشور می تواند برخلاف گذشته و در جهت عکس عملکرد دو دوره ریاست جمهوری جورج بوش موتور محرکه جامعه غرب برای مدارا و تعامل بین المللی و ملی به حساب آید.
انتخابات کارولینای جنوبی و قبل از آن در آیوا دقیقا در این چارچوب قابل بررسی است و تمایل رای دهندگان آمریکائی برای تغییر و عبور از نومحافظه کاری کنونی حاکم بر این کشور اولین جرقه های آن است که حتی چنانچه در این انتخابات به بار ننشیند ولی در آینده نزدیک ایالات متحده را از آن گریزی نیست. پیروزی باراک اوباما در ایالت کارولینای جنوبی و آیوا در شرایطی اتفاق افتاد که وی یک دو رگه است، از خانواده های ریشه دار و اشرافی آمریکا نیست، در بین سیاستمداران یک تازه کار و تقریبا خارج از گود هرم نخبگان حاکم است، مصلحت اندیش نبوده و ایده های سیاسی – اجتماعی خود را به عیان مطرح می کند. چنانچه با بازگشت به ۴ سال پیش و بررسی کنوانسیون های حزبی که در آن دمکرات ها " جان کری " محافظه کارتر را به جای " هوارد دین " رادیکال به جنگ جورج بوش جمهوریخواه فرستادند و با مخدوش شدن مرزبندی بین دوحزب به جهت مواضع راست روانه کری این مبارزه را باختند، بهتر می توان مفهوم پیام آیوا و کارولینا را درک کرد. به هر حال مبارزات مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده تازه اولین گام خود را برداشته است و از هم اکنون نمی توان تحلیل قاطع و بسته ای را از آن ارائه داد ولی آنچه در همین اولین گام ها اتفاق افتاد، بسیار مهم و نشاندهنده تغییرات بزرگی در آرایش طبقاتی، جنسی، سنی و اجتماعی رای دهندگان بوده است. از آن جهت بررسی شرایط اردوگاه دمکرات ها اهمیت بیشتری نسبت به اردوگاه جمهوریخواهان دارد چرا که آنان کانون تغییرات در جامعه کنونی آمریکا می باشند در صورتی که تغییرات در بین جمهوریخواهان بیشتر مضمون شکلی و تاکتیکی داشته و نمی توان از آن چهره آمریکای نوین را ترسیم کرد. به هر حال نتایج به دست آمده در ایالت هائی که در ان انتخابات مقدماتی برگزار شده است و اینکه در دو ایالت اوباما و در دو ایالت هم خانم کلینتون برنده بوده اند هرگونه گمانه زنی را تا روز ۵ فوریه که ۲۲ ایالت پر جمعیت این کشور انتخابات مقدماتی خود را برگزار می کنند، چندان عاقلانه نخواهد بود
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید