چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا


تجربه کردن; در گرانبهایی است که به هر کس ندهند


تجربه کردن; در گرانبهایی است که به هر کس ندهند
مستند «یاد و یادگار» را دیده اید؟ به احتمال قوی نام فیلمسازش مصطفی رزاق کریمی را شنیده اید، آثارش را هم دیده اید!... به خاطر هانیه یا شب یلدا از کیومرث پوراحمد چه طور؟ نوک برج و گل یخ را هم دیده اید؟ باور کنید! این دو فیلم آخر هم از آن کیومرث پوراحمد است... آبادانی ها وشبح کژدم را چه طور؟ خاطرتان هست؟ کارگردان اش یادتان هست که می گفت: ریشه من از سینما آزاد اهواز است و پا به تلویزیون و این جور جاها نمی گذارم؟!... چند سال است عیاری دست به تجربه نزده است؟ این اتفاق ها که نمونه ای از آنها را برایتان گفتم در سینمای ایران زیاد است; فیلمسازی که مسیرش را و نه مسیر دیگران را طی می کند اما آن قدر شرایط برایش دشوار می شود که مسیرش را باید تغییر دهد، این یعنی برهم زدن استقلا ل فکری فیلمساز!... این دست اتفاق ها هم معمولا برای فیلمسازان مستقل و تجربه گرا رخ داده است و نه کارگردانان که با دو تا بشکن بالا انداز و آبگوشت و پیاز فیلم را راهی پرده مقدس عریض سینما می کنند و... اما چرا این مقدمه را نوشتم؟! در میان فیلمسازان شناخته شده مان کمتر کسی را مثل کیارستمی یا اصلا نی پیدا می کنید که مسیرشان را به طور مشخص پی گرفته اند، با هر اتفاقی کار ندارند و تجربه شان را تکرار می کنند، اینان صاحبان واقعی سینما هستند. چرا که تجربه را به سینما آموخته اند!... حال باید پرسید، این افراد هر چند سال یکبار فیلم می سازند و خارج از سفارش- که نوعا اتفاق بدی نیست- اثر دلخواه شان را کار می کنند؟ در میان فیلمسازان جوان، چگونه مدیران دولتی مان با آن برخورد کرده اند؟ آن را ارتقا داده اند یا سرکوب یا طعنه هایی که فیلم حتی بر سینمای ایران می زند، در جذابیت اش تاثیرگذار بوده است؟ هر چند «فاعلیت» حجت در فیلم که در عین حال با محبتی دلسوزانه و درونی آمیخته شده او را در این منحصر به فرد بودن بسیار کمک می کند.
نکته دیگری که می توان در خصوص فیلم «انتهای زمین» اظهار کرد; زبان طنزآمیز فیلم است که با پیرامون خود چندان جدی صحبت نمی کند و حرف و معناهای خود را به شکل کاریکاتوروار تحویل مخاطب می دهد. نباید در این میان نقش «تجربه» محسن امیر یوسفی را در فیلم «خواب تلخ» از یاد برد، که در آنجا هم با این زبان طنزگونه قصه پیرمرد مرده شوری را روایت می کند.
روند قصه و روایت اثر با وجود یک خطی نبودنش و فرم تجربه گرا بودنش از میانه فیلم کمی به مشکل برمی خورد; چرا که بعد از ورود و خروج کاراکترها در فیلم و رسیدن به تنهایی شخصیت حجت تب و تاب اولیه را از دست می دهد، به همین دلیل کمی به نظر می رسد فیلم دچار افت شده و حرف هایش ظاهرا به انتها رسیده است. اما واقعیت را در مورد حجت نباید از یاد برد که او شخصیتی تنها و البته انزواطلب است.
کسی که برای رفتن هر شخصی از کنارش، قبری خیالی و ذهنی را در کنار دریا برای او درست می کند و اقیانوس را تنها زیارت کننده این قبرها می داند و در انتهای فیلم، حتی خود را در میان قبرها جای می دهد، چرا که می داند آنجا جایگاه ابدی اوست.
این نگاه و توجه به هستی و مرگ و تقابل این دو در «انتهای زمین» و البته تجربه هایی که در فیلم رخ داده ، این اثر را به اتفاقی مثبت در سینمای ایران بدل کرده، به گونه ای که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت.
مسیر فیلمساز جوان را همچون اساتید تغییر داده اند؟ البته که خام کردن جوان ها کار ساده تری است!
قراردادن ۲ فیلم در «انتهای زمین» ابوالفضل صفاری - «تنها دوبار زندگی می کنیم (بهنام بهزادی) که آثاری مستقل و تجربه گرا هستند، خارج از مسابقه سینمای ایران مصداق همین مدعاست و برعکس فیلم هایش را در بخش مسابقه می بینیم که هیچ ربطی به نگاه های جدید در سینما ندارد یا آثار فیلمسازانی که مسیرشان را تغییر داده اند، نمونه، فیلم حس پنهان از مصطفی رزاق کریمی.
فیلم «انتهای زمین» نخستین تجربه صفاری در عرصه سینمای حرفه ای است که در واقع دست به تجربه درخشانی زده است. مردی مسن و تحصیلکرده که در سال های دور و با پای پیاده از شمال ایران به جنوب سفر کرده و حال در چابهار و میان کوه و دریا زندگی ساده ای دارد. تصویری که ما از این پیرمرد می بینیم بی شباهت به قصه معروف «رابینسون کروزوئه» نیست، اما نشانه های رفتاری و اجتماعی شخصیت که با اخلاق های ایرانی آمیخته شده، او را به شخصیتی بکر و جذاب تبدیل کرده است.
در بخش ابتدایی فیلم ورود و خروج افرادی را در زندگی پیرمرد با نام «حجت» می بینیم که هر کدام به جای اینکه بر زندگی «حجت» تاثیر بگذارند از او تاثیر می پذیرند; فیلمسازانی که جهت فیلمبرداریشان به دریاست، حجت را می یابند و حجت در دیالوگ هایی هوشمندانه نگاه آنها را تغییر می دهد. در بخشی از صحبت های ابتدایی حجت با زن و مرد فیلمساز او می گوید: «نفت دارید؟... اگه ندارید فیلم هم نسازید!»
به هر ترتیب، نتیجه هر تجربه ای، امکان بروز خطا را در خود دارد و شاید قضاوت مدیران سینمایی و البته هیات انتخاب در خصوص این فیلم و امثال آن، تاریخ را در آینده به قضاوت خود طلبیده اند که با این سینما چه کرده اند؟!
نویسنده : خدایار قاقانی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید