سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


روایت یک فیلمساز از پدربزرگش!


روایت یک فیلمساز از پدربزرگش!
▪ قلبهای تنها
▪ نویسنده و کارگردان: تاد رابینسون
▪ بازیگران: جان تراولتا/ سلماهایک/ جیمز گوند الفینی/ریموند فرناندز
▪ محصول ایالات متحده ،۱۰۸ دقیقه، ۲۰۰۷
▪ پلیسی / تریلر
▪ خلاصه فیلم: همسر «المر رابینسون»، کارآگاه ماهر و با سابقه پلیس نیویورک، به دلیل ناشناخته ای خودکشی می کند. المر که در این شرایط بحرانی قرار دارد به عنوان بازرس جنجالی ترین پرونده دهه (اواخر سالهای ۴۰ میلادی) هم انتخاب می شود.
«قاتلان قلبهای بی پناه» نام رسانه ای و مستعار زوج قاتلی است که از طریق آگهی روزنامه، قربانیان خود را انتخاب می کنند و سپس آنها را به طور فجیعی به قتل می رسانند.مارتا وریموند که با آگهی های اغواکننده، زنهای بی پناه (اغلب بیوه های شکست خورده) را شناسایی می کنند، پولشان را به سرقت می برند و اندکی بعد جسدهای قربانیان در آپارتمان آنها پیدا می شود.
المر رابینسون با آن درصد بدبینی ونارضایتی از شغل و اطرافیان با یادآوری خودکشی مرگ همسرش به شدت به دنبال یافتن سر نخ است و با کمک دستیار عجیب و غریبش «چند لز» سرانجام پی به راز این جنایت می برد...
«تاد رابینسون»، کارگردان شناخته شده ای نیست. تمام سابقه او خلاصه می شود در دو فیلم مستند بلند که سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۰۰ ساخته و آخرینش یعنی «آرماگوزا» تحسین هایی را برانگیخت.بنابراین «قلبهای تنها»، اولین گام فیلمسازی حرفه ای آقای رابینسون است. اما نکته جالبی که اینجا خودنمایی می کند رابطه فامیلی او و کمیسر پرونده معروف «قاتلان قلبهای بی پناه» در دهه ۴۰ است.
بله، «المرسی رابینسون» کارآگاه معروف پلیس نیویورک که توانست زوج قاتل این جنایتهای زنجیره ای را شناسایی کند، پدربزرگ همین «تاد» کارگردان است! فکر می کنم «المر» فقید حتی تصور اینکه روزی نوه اش بازسازی ماجرایش را در دست بگیرد و البته یک ستاره هالیوودی نقشش را بازی کند، نمی کرده است !!«تاد رابینسون» در اولین گام به سراغ قصه پدربزرگش رفته که پرسروصداترین پرونده جنایی دهه ۴۰ بود.
زوج روان پریش و جنایتکاری که شامل یک زن قاتل و خشن چاق ( مارتابک) و مردی عاشق پیشه و لاغر (ریموند فرناندز) است. اینها در آخرین سال دهه ۴۰ با اعتراف به ۱۲ قتل اگر چه تعداد واقعی قتلها ۲۰ نفر بود) به اعدام محکوم و در سال ۱۹۵۱ با صندلی الکتریکی مجازات شدند.
البته داستان این زوج عجیب و غریب تا حدودی دست مایه اثر مشهوری چون « بانی و کلاید» هم بوده و فیلم «قاتلان ماه عسل» نیز مستقیم ازروی ماجرای آنها ساخته شده است اما به نظر «قلبهای تنها» استودیویی ترین و وفادارترین بازسازی این ماجراست.
فیلمی که در مجموع نمره قابل قبولی می گیرد و گر چه به پای «زودیاک» نمی رسد اما از خیلی تولیدات حال به هم زن هالیوود در ژانر قاتلان زنجیره ای قابل قبول تر است.
«قلبهای تنها» پر است از صحنه های خشن و حتی برخی جاها غیرقابل تحمل (سکانس قتل اولین قربانی را به یاد بیاورید که در دست و پا زدن و جان دادن مقتوله در انبوهی از خون وسط اتاق، زوج قاتل ابراز شادی می کنند!) و گر چه برخی جاها این خشونت کنترل نشده است اما مثل برخی مجموعه ها مشمئز کننده نیست. از طرفی رابطه رمانس بین مارتا و ریموند خیلی خوب از کار درآمده و تماشاچی حتماً خیلی جاها دلش به حال ریموند می سوزد و از اغواگری مارتا تعجب می کند.
در کل شخصیت پردازیها در «قلبهای تنها» برگ برنده اصلی «تاد رابینسون» است چه کاراکتر پدربزرگش! با آن ویژگیهای عجیب و غریب، چه زوج قاتل و چه دستیار کارآگاه یارنی و...
ویژگی دیگر فیلم نگاه عریان به مسأله رواج خشونت در جامعه و معضلات روانی جامعه امریکاست، که گر چه بازسازی ماجرایی در دهه ۴۰ میلادی است اما حس و حال سالهای ابتدایی قرن ۲۱ و ترس از گسترش بی حد و حصر جنایت در جوامع غربی را در تماشاچی زنده می کند.
وحید ضرابی نسب
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید