جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

تصمیمات نشست گوادلوپ برای نجات حکومت پهلوی


تصمیمات نشست گوادلوپ برای نجات حکومت پهلوی
● اشاره:
انقلاب اسلامی که در اواخر قرن بیستم و در ٢٩ سال پیش در ایران به وقوع پیوست در مقایسه نقاط اشتراک و افتراقی با دیگر انقلاب ها دارد. در گفت وگویی با استاد جلال مدنی به بررسی همین موضوع پرداخته ایم. در پایان نیز با بیان بخشی از حوادث بهمن ماه ٥٧ که در آستانه پیروزی انقلاب روی داده اند ابعاد دیگری از این انقلاب بیان شده است.
استاد جلال الدین مدنی خود در ایام پیروزی انقلاب اسلامی به طور مستقیم در جریان انقلاب بود و بعدها با تشکیل شورای نگهبان در تدوین قانون اساسی با این شورا همکاری داشت. ایشان تا به حال ١٠ عنوان کتاب تألیف کرده است که از جمله می توان به «تاریخ سیاسی معاصر ایران» در دو جلد، «تاریخ تحولات و روابط خارجی» در ٤ جلد و «تبلور اسلام در برابرابر قدرت ها» اشاره کرد.
▪ به چه واقعه ای انقلاب گفته می شود؟
- انقلاب یعنی دگرگونی وضع موجود به صورت ریشه ای و پایه ای برای رسیدن به وضع مطلوب و فرق آن با نهضت و قیام در این است که در این دو تغییر به صورت ریشه ای صورت نمی گیرد، در حالی که در انقلاب تغییرات کامل و همه جانبه است.
▪ بعد از رنسانس چه انقلاب هایی در جهان شکل گرفت و ماهیت و هدف هر کدام از این انقلاب ها چه بود؟
- یکی از این انقلاب ها انقلاب فرانسه بود. انگلستان به خاطر پیشرفت هایی که داشت الگو شده بود و این پیشرفت ها را نتیجه دخالت مردم در امور کشور می دانستند. ولی در فرانسه مثل دیگر کشورها حکومت استبدادی وجود داشت که این مطلوب مردم نبود؛ لذا در فرانسه نویسندگانی از جمله ژان ژاک روسو و دیگران با انتشار مقالات، کتاب ها و سخنرانی ها مردم را به صحنه آوردند و بالاخره با تحمل زندان و شکنجه توانستند در مبارزه پیروز شوند و آخر کار هم شاهشان را گردن زدند. بعد از پیروزی بین سران انقلاب اختلاف افتاد و این اختلاف سال ها طول کشید و بالاخره تشکیلاتی مثل کنسولگری و سرکنسولگری ایجاد کردند و این ها منجر به شکل گیری نظام امپراتوری شد.
ناپلئون جوان هم به امپراتوری رسید و گفت باید تمام اروپا بلکه جهان را زیر سیطره فرانسه دربیاوریم و جنگ های بزرگی آغاز شد. کشورهایی هم مثل روسیه، آلمان، اسپانیا و دیگر کشورها علیه فرانسه متحد شدند و فرانسه را شکست دادند و ناپلئون را تبعید کردند. مردم فرانسه پس از انقلاب به آزادی که به خاطر آن انقلاب کرده بودند رسیدند. این انقلاب جنبه مذهبی نداشت بلکه باتوجه به اصل قرار دادن انسان تا حدودی جنبه ضدمذهبی هم پیدا کرد.
یکی دیگر از انقلاب هایی که پس از رنسانس رخ داد انقلاب اروپاییان ساکن آمریکای شمالی علیه استعمار انگلستان بود. هنگامی که آمریکا کشف شد، میلیون ها نفر از سرخپوستان در آنجا ساکن بودند.
وقتی که اروپاییان برای اولین بار وارد آمریکا شدند بسیاری از این ساکنان بومی را از بین بردند و خود بخش وسیعی از ساکنان آمریکا را تشکیل دادند. بعدها انگلستان این ها را زیر سیطره خود گرفت و اروپاییان که حالا ساکنان آمریکا محسوب می شدند علیه استعمار انگلستان انقلاب کردند و توانستند از سیطره انگلستان خارج شوند. البته تا آن زمان هنوز آمریکا در جهان مطرح نبود، این کشور از جنگ جهانی دوم به بعد بود که به چرخه قدرت های بین المللی وارد شد.
انقلاب شوروی هم یکی دیگر از انقلاب هایی است که به وقوع پیوست. روسیه تزاری در ابتدا خیلی کوچک بود ولی کم کم توانستند با جنگ ها و معاهداتی نظیر عهدنامه گلستان و ترکمنچای به وسعت کشور خود اضافه کنند، آن ها توانستند هم به همسایگان شان و هم بر داخل کشور خود مسلط شوند.
انقلاب در این روسیه بزرگ در ابتدای قرن بیستم با رهبری استالین و لنین شروع و در سال ١٩١٧ به پیروزی رسید.
هدف از این انقلاب رسیدن به جامعه ای کمونیستی بود بنابراین ماهیت این انقلاب ایدئولوژیک بود. آخرین انقلابی که تا به حال جهان شاهد آن بوده است، انقلاب اسلامی در ایران بود که در سال ١٩٧٩ میلادی به وقوع پیوست.
ماهیت انقلاب ایران اعتقادی بود، آن هم اعتقادی برخاسته از ایمان به خدای یگانه و دین اسلام زیرا اول این که انقلاب ریشه در تاریخ اسلام و واقعه عاشورا داشت و دوم این که رهبران این انقلاب دینی بودند و سوم این که شعارهای مردم برخاسته از دین اسلام بود از قبیل هیهات من الذله و هدف انقلاب هم رشد و تکامل انسان بود.
▪ یعنی هدف نهایی در انقلاب های فرانسه، آمریکا و شوروی رشد و تکامل انسان نبود؟
- البته هدف نهایی در این انقلاب ها نیز رشد و تکامل انسان بود ولی آن ها این رشد را در سایه آزادی از قید استبداد و استعمار و تشکیل جامعه ای کمونیستی می دانستند. ولی در انقلاب ایران رشد و تکامل انسان در سایه حکومتی اسلامی و اجرا شدن فرامین خداوند مطرح بود. زیرا براساس مبانی فکری این انقلاب فقط در سایه حکومت اسلامی است که انسان می تواند به آزادی واقعی برسد. در سایه حکومت اسلامی است که فقر و تبعیض به طور کامل از بین می رود و همه مردم به رفاه همه جانبه می رسند لذا از همان جا که اسلام منحصر به کشور و یا گروه خاصی نیست و دینی جهانی است، پیام انقلاب اسلامی ایران منحصر به داخل ایران نمی شد و پیامی جهانی داشت و این مطلب در قانون اساسی هم آمده است که می خواهد مروج اسلام باشد، می خواهد از نهضت های آزادی بخش در جهان حمایت کند.
▪ غرب مدرن امروز محصول انقلاب فرانسه است بنابراین می توان گفت که انقلاب آن ها هم داعیه ای جهانی داشت؟
- هیچ انقلابی دوست ندارد در داخل مرزهای خود بماند بلکه دنبال پیشرفت و توسعه فکر و ایده خود است ولی این داعیه جهانی شدن و جهانی سازی یک موقع قبل از انقلاب هم وجود دارد و یک موقع است که بعد از انقلاب و سر و سامان دادن به وضع داخلی، جهت همان پیشرفت داعیه جهانی پیدا می کند. در انقلاب فرانسه در ابتدا این داعیه وجود نداشت ولی در انقلاب اسلامی که در ایران رخ داد از همان ابتدا پیامی جهانی داشت.
▪ گستردگی و فراگیر بودن انقلاب ایران از نظر پایگاه اجتماعی چگونه بود؟
- در ایران فقیر و غنی، شهری و روستایی، مرد و زن، پیر و جوان، دانشگاهی و حوزوی، باسواد و بی سواد انقلاب کردند که چنین ترکیبی از حضور اقشار و طبقه های مختلف مردم را شما در هیچ یک از انقلاب های دیگر نمی بینید و از این نظر انقلاب اسلامی ایران بی نظیر بود. یکی دیگر از ابعادی که مختص به این انقلاب بود، حضور زنان در عرصه انقلاب بود. زمانی که امام خمینی(ره) از پاریس به ایران برگشتند شما شاهد روزانه چندین نوبت دیدار زنان با ایشان هستید که گروه گروه به محل استقرار امام می آمدند. تراکم و انبوهی جمعیت به حدی بود که هر روز چندین نفر بی هوش می شدند. بنده قاطعانه عرض می کنم، چنین حضور شگرفی از زنان در عرصه انقلاب اسلامی در ایران در هیچ کدام از انقلاب های دیگر وجود نداشته است.
▪ در بهمن ماه ٥٧ در ایران حوادثی اتفاق افتاد؟
- اجازه دهید یکی از ویژگی های حکومت محمدرضا شاه را در ابتدا بگویم، مهم ترین ویژگی حکومت او وابستگی به بیگانگان به خصوص آمریکا بود. در تمام مسائل باید آمریکا تصمیم می گرفت ده ها هزار نفر آمریکایی در ایران بودند که برای انجام هر کاری امنیت داشتند.
محمدرضا شاه با توافق آمریکا و انگلیس بر سر کار آمده بود بنابراین نه تنها آدمی نبود که بتواند استقلال مملکت را حفظ کند بلکه اصلا این را هم نمی خواست. ایران منطقه امنی برای آمریکایی ها بود تا از اینجا برای بقیه کشورهای منطقه مثل عربستان تصمیم گیری کنند و شاه هم شده بود ژاندارم منطقه، یعنی ایران از بقیه کشورهای منطقه مورد اعتمادتر بود. اگر به شاه می گفتند به فلان جا هواپیما بفرست می فرستاد، اگر به او می گفتند اصلاحات ارضی انجام بده، انجام می داد. حتی شاه مواظب بود اطرافیانش در مقابل آمریکایی ها بیشتر از او نمود پیدا نکنند تا جای او را بگیرند که چند نفر هم بارها قصد چنین کاری داشتند.
در سال ٥٧ شاه مجبور شد هویدا را بازداشت کند. رئیس سابق سازمان امنیت ایران که سفیر ایران در پاکستان بود را احضار کرد و او را هم به بازداشتگاه فرستاد و آن ها را قربانیانی قرار داد تا بتواند وجهه خود را نزد مردم بازسازی کند ولی این کار نتیجه ای نداشت. از اواخر سال ٥٦ اعلامیه های امام مرتب به ایران می رسید و پخش می شد و با هر واقعه ای در داخل امام اعلامیه ای می داد و خواستار حرکت انقلاب از سوی مردم می شد.
بعد از دولت هویدا، آموزگار آمد و بعد از او دولت شریف امامی. او به عنوان کسی آمد که با روحانیون خوب است و می تواند وضع را آرام کند. وقتی که نخست وزیر شد گفت این کارهایی که تا به حال صورت گرفته اشتباه بوده است، برگرداندن تاریخ به شاهنشاهی کار بدی بود و غیره. امام اعلام کرد که این کارها دسیسه است و مردم مواظب باشند.هر روز راهپیمایی ها و تظاهرات مردم گسترده تر می شد تا به اعتصابات کارکنان وزارت نفت رسید و صنعت نفت خوابید و فقط برای نیاز داخل نفت از چاه ها برداشت می شد، دانشگاه ها و مدارس به حالت تعطیلی درآمدند. امام در سال ٥٧ از عراق اخراج شد و به سمت کویت حرکت کرد کویت به امام اجازه ورود نداد، امام هم گفت همین طور فرودگاه به فرودگاه می رویم تا پیام مان را به مردم دنیا برسانیم و به این ترتیب امام وارد فرانسه شد. در ١٧ شهریور ٥٧ مردم تهران مثل چند روز گذشته اش برای راهپیمایی علیه حکومت شاه به میدان ژاله (میدان شهدای امروز) آمده بودند، وقتی که با اخطارهای ارتش پراکنده نشدند ارتش هم از زمین و هوا به آن ها تیراندازی کرد و تعداد زیادی از مردم در آن روز شهید شدند. خبر به کشورهای اروپایی رسید و آن ها فهمیدند که نمی توانند شاه را در ایران نگه دارند. بنابراین سران کشورهای اروپا و آمریکا در محلی به نام «گوادلوپ» جمع شدند تا تصمیم همه جانبه ای برای ایران بگیرند. بعد از ١٧ شهریور دولت شریف امامی سقوط کرد و شاه به مردم گفت ما پیام شما را شنیدیم، ما اشتباهات زیادی داشتیم و از شما عذرخواهی می کنیم و از این به بعد جبران خواهیم کرد و همین حرف ها باعث تشدید مبارزه های مردم شد و امام هم پیام فرستاد که به این حرف ها گوش ندهید.بعد از شریف امامی شاه حکومت ازهاری را سر کار آورد او هم نتوانست دوام بیاورد و بالاخره بختیار نخست وزیر شد. بختیار هم زمینه انگلیسی داشت هم آمریکایی و طبق اسنادی که کشف شده بختیار در زمان ملی شدن صنعت نفت جاسوس انگلیسی ها بوده است. او با گذاشتن شرایطی و به عنوان کسی که از همراهان مصدق بوده نخست وزیر شد. در نشست گوادلوپ وقتی دیدند شاه در کنترل کشور ناتوان است قرار شد شاه از ایران برود و امام خمینی(ره) به ایران بیاید و بختیار هم نخست وزیر باشد و فقط امام بختیار را در کنترل و هدایت کشور کمک کند. وقتی این خبر به امام رسید ایشان خندیدند و گفتند آن ها چه حق دارند که برای ما تصمیم می گیرند.
لذا این تصمیم ها هم به جایی نرسید. بختیار برای مردم صحبت می کرد و می گفت، ساواک باید منحل بشود، ما به مردم آزادی می دهیم، آیت الله خمینی به ایران بیایند و هرچه بگویند ما اجرا می کنیم. امام هم گفتند بختیار باید استعفا بدهد تا من به ایران بیایم. در این زمان بحران در کشور بالا گرفته بود، هر روز تعداد زیادی از مردم شهید می شدند، اقداماتی هم از طرف ساواک برای تخریب چهره های انقلاب انجام می شد مثل آتش زدن سینما رکس آبادان که در آن ٤٠٠ نفر کشته شدند. امام هر روز با تعداد زیادی از خبرنگاران که برای تهیه خبر از امام به پاریس می آمدند جلسه می گذاشتند و این گونه قبل از این که پیام شان به داخل برسد به همه جای دنیا می رسید و پیام ایشان جهانی شده بود. در ایران هم کسانی مثل شهید بهشتی و شهید مطهری برای دیدن امام به پاریس رفته بودند و امام سعی می کرد با سخنرانی های هر روز خود در پاریس مردم را در حالت انقلاب نگه دارد. بالاخره امام تصمیم گرفت به ایران برگردد. در داخل فرودگاه را بستند و امام گفت به هر شکلی که شده باید به ایران بیایم و اگر شهادت هست من هم باید در کنار مردم ایران شهید بشوم. بختیار گفت من به پاریس پیش آیت الله خمینی می روم که امام نپذیرفتند، بعد گفت ایشان به ایران بیایند تا دو نفری کشور را اداره کنیم. امام قبل از آمدن به ایران هسته اصلی انقلاب را مخفیانه تشکیل داد و از طرف ایشان هم ٥ نفر اعضای این هسته را تشکیل می دادند. بعدها چند نفر دیگر به آن اضافه شدند و بعد از پیروزی انقلاب همین هسته تبدیل به شورای انقلاب شد. این هسته وظیفه رساندن پیام امام به داخل، برپایی جلسات، راهپیمایی ها و اعتراض ها و اعتصاب ها و سازماندهی آن ها را برعهده داشت.وقتی که امام تصمیم گرفت به ایران برگردد اطرافیان ایشان در پاریس هم می خواستند با امام باشند که امام به آن ها فرموده بود هر لحظه ممکن است حادثه و خطری به وجود بیاید اگر خطری هست فقط جان من را تهدید کند بالاخره فقط چند نفر از آن ها با امام برگشتند. یکی دیگر از دلایل الهی بودن این انقلاب اینجا نمود پیدا می کند با این که ترور امام در پاریس، مورد هدف قرار دادن هواپیمای ایشان، ترور ایشان در فرودگاه مهرآباد و در طول مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا و حتی در خود بهشت زهرا میسر بود ولی این حادثه صورت نگرفت.
امام روز دوازدهم بهمن ماه ٥٧ وارد ایران شد و هیچ کس انتظار نداشت که روز بیست و دوم بهمن انقلاب به پیروزی برسد و فکر می کردند تا ده ها سال طول بکشد ولی این کار انجام گرفت. کنترل کشور از دست دولت بختیار خارج شده بود و فقط ارتشی ها بودند که تعداد زیادی از آن ها هر روز به مردم می پیوستند و همه کاره امام شده بود. اگر ایشان می گفت بازارها تعطیل بشود، تعطیل می شد اگر دستور می داد کارکنان وزارت نفت اعتصاب کنند، اعتصاب می کردند و هر دستوری که ایشان می دادند اجرا می شد. در چنین شرایطی گروه هایی مثل حزب توده و مجاهدین می خواستند از اوضاع به نفع خود بهره برداری کنند و زمامداری امور را به دست بگیرند.
در این ده روز بختیار خیلی سعی کرد که کنترل کشور را به دست بگیرد، با تمام کسانی که می شناخت و ارتباط داشت از روحانیون گرفته تا دیگر افراد تماس می گرفت و از آن ها کمک می خواست ولی موفق نشد و مردم گروه گروه به امام می پیوستند. امام در فاصله این ده روز دولت موقت را به ریاست مهندس بازرگان تشکیل داد و برگزاری رفراندوم را بر عهده دولت موقت گذاشت. به مردم هم اعلام کرد و از آن ها خواست که این دولت را تایید کنند و مردم هم آن را تایید کردند. بنابراین ٢ دولت در کشور وجود داشت. با این که بختیار و بازرگان از دوستان قدیمی هم بودند ولی در این جا مقابل هم قرار گرفته بودند و به همین دلیل وقتی که بختیار فرار کرد گفتند از مرز بازرگان گذشته یعنی بازرگان او را فراری داده است. بالاخره تصمیم گرفتند با کودتایی در ٢١ بهمن کنترل اوضاع را به دست بگیرند. هنوز به طور دقیق مشخص نشده که برنامه هایشان در این کودتا چه بوده است ولی با توجه به شواهدی که وجود دارد به احتمال زیاد هدف از این کودتا به نتیجه نرساندن انقلاب و به دست گرفتن اوضاع کشور بوده است و آن ها می خواستند شبانه و در حالی که کشور در حالت حکومت نظامی به سر می برد ٣٠٠-٢٠٠ نفر از سران انقلاب را دستگیر کنند که به طور معجزه آسایی این کودتا شکست خورد. امام با آن که حکومت نظامی اعلام شده بود به مردم دستور دادند به خیابان ها بریزند، سران انقلاب پیش امام آمدند به ایشان گفتند اگر مردم به خیابان ها بریزند کشتار وسیعی به وجود خواهد آمد و حتی آیت الله طالقانی پیش امام گریه کرده بود که بتواند ایشان را از این تصمیم منصرف کند که امام به ایشان گفته بود، شما فکر می کنید که دستور از من است. بالاخره مردم به حکم امام به خیابان ها ریختند و کودتای آن شب شکست خورد، این دستور امام یکی از اقدامات مهم در جریان انقلاب محسوب می شود. در این ده روز مردم به پادگان ها حمله کرده بودند و اسلحه ها را برداشته و کلانتری ها هم یکی یکی به دست مردم می افتاد. ارتش هم اعلام بی طرفی کرد و بختیار که دیگر هیچ جایی برای او نمانده بود ظهر ٢٢ بهمن ماه ناپدید شد و انقلاب به طور کامل به پیروزی رسید.مطلب مهم دیگر این است که آمریکا به هیچ صورت دست بردار نبود و همه می گفتند این انقلاب ٢ هفته باقی می ماند، بعد گفتند ٦ ماه و همین طور، یکی از اقدامات آمریکا برای براندازی انقلاب کودتای نوژه و دیگری که بعد از تسخیر سفارت آمریکا انجام شد ماجرای طبس بود و آمریکا چندین ماه برای این حمله برنامه ریزی کرده بود، آماده کردن بالگردها با شرایط جوی طبس، آموزش نظامیان و برنامه ریزی های قوی ای که صورت گرفته بود، اولین برنامه شان آزاد کردن کارکنان سفارت آمریکا بود که توسط دانشجویان پیرو خط امام دستگیر شده بودند.در ایران هیچ کس از این موضوع اطلاع نداشت. نیمه شب بود که از شبکه های خارجی شنیدیم که کارتر شکست خود را اعلام کرده است و ما هنوز نمی دانستیم که کارتر به شکست در چه چیزی اعتراف می کند و بعد از چند ساعت ما فهمیدیم که چه اتفاقی افتاده است و آن ها با چه تجهیزاتی وارد ایران شده بودند که گرفتار توفان شن می شوند. بعضی از تجهیزاتشان سوخته بود و بعضی از بالگردهایشان همان طور روشن مانده بود. البته باقی مانده تجهیزاتشان را منفجر می کنند که این کار به بنی صدر نسبت داده می شود. فقط اتوبوسی که از یزد به سمت مشهد می رفته آن ها را می بیند که نظامیان آمریکایی هم برای این که آن ها خبر ندهند آن ها را همان جا دستگیر کرده و از ادامه سفر آن ها ممانعت می کنند، این هم یکی دیگر از دلایل الهی بودن این انقلاب است.انقلاب با این عظمت و ویژگی هایی که فقط بخش اندکی از آن را با توجه به موضوع بحث برای شما بیان کردم به پیروزی رسید و بعدها با همان عظمت محافظت شد.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید