شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


چگونه مسائل خود را حل کنیم؟


چگونه مسائل خود را حل کنیم؟
حل مساله همواره یکی از دغدغه‌های بشر در طول تاریخ بوده و هست، هنگامی که انسان غارنشین از خود می‌پرسید: «چگونه خود را گرم کنم؟» در واقع او به دنبال حل یک مساله بود.
زمانی که انسان از خود می‌پرسید: «چگونه جلوی شیوع طاعون را در شهرم بگیرم؟» باز هم به دنبال حل مساله بود.
انسان امروز هم با مسائل بسیاری رو به رو است مسائلی پیچیده، علمی، مسائل کاری، اجتماعی، خانوادگی و ...
حل مساله در اصل مهارتی است که بقای فرد و بقای نسل اجتماع در گرو آن است.
انسان‌ها در بسیاری از موارد مشکلات خود را حل می‌کنند بدون آنکه حل مساله را به‌صورت مدون و یا در کارگاه مهارت‌های زندگی آموخته باشند! اما از سوی دیگر در بسیاری از موارد هم انسان‌ها از حل مساله خود ناتوان هستند چون حل مساله را به صورت یک مهارت اختصاصی نیاموخته اند و یا تمرین نکرده‌اند. مردم حل مسائل ریاضی، فیزیک و شیمی را در مدرسه می‌آموزند و از آنجا که مبانی حل مساله اجتماعی با حل مساله ریاضی یکی است، آنها بدون آنکه بدانند ازهمان اصول برای حل مساله اجتماعی هم استفاده می‌کنند، در حالی که افرادی در حل مسائل اجتماعی خود موفق‌تر هستند که در این حوزه به صورت تخصصی تمرین کرده و آموزش
دیده باشند.
● مهارت حل مساله چیست؟
«حل مساله» فرایندی شناختی – رفتاری است که توسط خود فرد هدایت می‌شود و فرد سعی می‌کند با کمک آن راه حل‌های موثر یا سازگارانه‌ای برای مسائل زندگی روزمره خود پیدا کندو بنابراین می‌توان گفت حل مساله یک فرایند آگاهانه، منطقی و هدفمند است. حل درست مسائل مالی مسائل شخصی (مثلا شناختی، هیجانی، عاطفی، ‌رفتاری و سلامتی) بین فردی (مثلا زناشویی و خانوادگی) و مسائل اجتماعی (مثلا جرم و آسیب‌های اجتماعی) همه مستلزم دانستن مهارت حل مساله است. باید توجه داشت که مساله گاه ناشی از یک مشکل بیرونی مانند یک امتحان سخت است و یا از درون فرد نشات می‌گیرد مثل اهداف، نیازها یا تعهدات شخصی.
● رویارویی با مساله
وقتی با مساله‌ای رو به رو می‌شویم،‌داشتن استرس کاملا طبیعی است، اما چیزی که مهم است نحوه رویارویی با این استرس است، برخورد و مواجهه همه انسان‌ها با استرس یکسان نیست.
گاهی احساس ما به قدری منفی و شدید است که مانع از تفکر منطقی و حل مساله می‌شود مثلا در برخورد با مساله ای عصبانی می‌شویم، گریه می‌کنیم و یا به قهر کردن متوسل می‌شویم. گاهی هم احساس ما خیلی شدید و منفی نیست اما در هر حال رفتار ما فقط یک برخورد احساسی – هیجانی است و در نتیجه منجر به حل مساله نخواهد شد. به طور مثال ساکت می‌شویم و مساله را به عنوان یک مساله غیر قابل حل می‌پذیریم و دعا می‌کنیم و امیدواریم مساله خود به خود حل شود.
در موارد بالا مقابله ما با مساله هیجان‌مدار است، با این تفاوت که در مورد اول مقابله هیجان‌مدار غیر سازگارانه در پیش گرفته‌ایم و در مورد دوم، مقابله هیجان‌مدار سازگارانه، لازم به ذکر است که هدف از مقابله هیجان‌مدار تغییر شرایط
استرس آفرین در جهت بهبود وضعیت هیجانی و کاهش فشار است.اما یک نوع مقابله دیگر هم وجود دارد و آن مقابله مساله‌مدار است.
● مقابله مساله‌مدار
وقتی ما به حل مساله‌ می‌پردازیم، در واقع نوعی مقابله انجام می‌دهیم. مقابله مساله مدار می‌تواند موثر یا غیرموثر باشد، زمانی مقابله موثر است که مساله در نهایت به گونه‌ای حل شود که حداکثر نتایج مثبت از آن به دست آید و حداقل عواقب منفی را به دنبال داشته باشد.
مقابله سازگارانه به معنای دستیابی به حداکثر نتایج مثبت، نه تنها برای خود فرد بلکه با کمترین آثار سوء برای دیگران هم همراه خواهد بود آثار مثبت آن نه تنها در کوتاه مدت بلکه در دراز مدت هم مشهود خواهد بود.
● چه وقت از کدام روش استفاده می‌کنیم؟
هنگامی ما با یک مساله رو به رو می‌شویم، همواره آن را به شکل یک مساله نمی‌بینیم. گاهی مساله خود را به صورت یک مشکل یا یک مشکل غیر قابل حل در نظر می‌گیریم این رویکرد به مساله خود نخستین مانع بر سر راه حل مساله خواهد بود.
در این شرایط فرد انگیزه خود را برای مقابله موثر با مساله از دست می‌دهد.
وقتی از مقابله‌های مساله مدار استفاده می‌کنیم بر این باوریم که موقعیت قابل تغییر و مسائل قابل حل هستند، در حالی که وقتی از مقابله‌های هیجان مدار استفاده می‌کنیم بر این باوریم که شرایط غیر قابل تغییر و کنترل هستند و تنها می‌توان در مقابل آنها واکنش هیجانی نشان داد. مقابله‌های مساله‌مدار و هیجان‌مدار انواع مختلفی دارند که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد؛
▪ مقابله‌های فعال اقدام به عملی یا تلاش در جهت برطرف کردن مساله.
▪ برنامه‌ریزی فکر کردن در مورد اینکه چگونه می‌توان با مساله رو به رو شد یا برنامه‌ریزی در مورد اقدامات فعالانه‌ای که باید برای مقابله صورت گیرند.
▪ تلاش در جهت پیدا کردن منابع حمایت اجتماعی که می‌توانند موثر باشند (کمک گرفتن، کسب اطلاعات، مشورت کردن)
▪ به دنبال یافتن حمایت اجتماعی عاطفی بر آمدن (حس دلسوزی و حمایت عاطفی کسی را به دست آوردن).
▪ کنار گذاشتن سایر فعالیت‌ها و تمرکز روی حل مساله
▪ پناه بردن به مذهب و افزایش فعالیت‌های مذهبی
▪ تفسیر مجدد مساله به سبکی مثبت و توجه به آن به عنوان فرصتی برای رشد و بلوغ اجتماعی
▪ بازداری مقابله یا مقابله منفعلانه به صورت عقب‌نشینی و دست از تلاش برداشتن تا زمانی که شرایط مساعد شود.
▪ تسلیم شدن و پذیرش شرایط.
▪ تمرکز به تخلیه احساسات و توجه زیاد به ناراحتی و فشار روانی که فرد تجربه کرده و تمایل به تخلیه هیجانات.
▪ انکار و تلاش برای نادیده گرفتن رویداد مساله آفرین
▪ عدم توجه و فکر به هر چیزی که یادآور مساله مربوطه باشد و توسل به خواب، خیال‌پردازی و سایر سرگرمی‌ها
▪ و حتی به شوخی گرفتن مساله
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید