کپی کمرنگ «نارنینا» و«ارباب حلقه ها»

▪ The Golden compass
▪ کارگردان: کریس ویتنر
▪ فیلمنامه: بر اساس رمان سه گانه فیلیپ پولمن
▪ بازیگران: نیکول کیدمن، دانیل کریگ، داکوتا بلو ریچارد.
▪ ماجرایی/ فانتزی/ کودکانه
▪ محصول ۲۰۰۷، ۱۱۳ دقیقه
▪ خلاصه فیلم:
«لایرا» کودک ۱۲ ساله ای است که به خاطر فوت والدینش با عموی دانشمند و مکتشفش زندگی می کند.
لرد آسریل برای دست یافتن به ماده ای که توانایی جابه جایی و حرکت در زمان و مکان (بویژه در فضای بین کهکشانی) را می دهد، قصد دارد به قطب شمال سفر کند، اما به رغم اصرارهای «لایرا» وی را نمی برد.
اما لایرا به آرزوی خود می رسد؛ زیرا ملکه سرما که برای سفر به قطب شمال دنبال یک دستیار می گردد او را انتخاب می کند ! البته لایرا قطب نمای طلایی دارد که حقایق ماجراها را آشکار می سازد و همین در طول سفر خیلی به کارش می آید.
حالا در قطب شمال لایرا با تعداد زیادی از حیوانات سخنگو و کولی ها و جادوگران روبه رو می شود و البته باید دوست ربوده شده اش، راجر را از شر سازمانی مخوف نجات دهد.
«وقایع نگاری نارنینا؛ کمد لباس، شیر و جادوگر» که یادتان هست. فیلم جالب و فوق العاده ای که قصه اش در فضای فانتزی آن جنگل طلسم شده با آن حیوانات سخنگوی عجیب و غریب و موجودات خیر و شر حیرت انگیزش می گذشت.
انصافاً جلوه های ویژه آن فیلم در بالاترین سطح استاندارد و فراتر از حد تصور بود. حتماً هم می دانید که «کمد لباس، شیر و جادوگر» اولین کتاب از مجموعه هفت گانه سی اس لوئیس بود که قسمتهای بعدی اش نیز در راه است. قبلترش هم از روی اثر پرطرفدار جی.آر.آر. تالکین سه گانه «ارباب حلقه ها» در چنین فضای مشابهی و البته کمی جدی تر اکران شده بود.
استقبال عالی مخاطبان از این فیلمها باعث شد تا هالیوود به دنبال مجموعه فانتزی دیگری برود. «نیروی اهریمنی اش» سه گانه موفق و محبوب فیلیپ پولمن (با نامهای قطب نمای طلایی، چاقوی فریبگر و تلسکوپ کهربایی) گرچه به نظر خیلی از اهالی ادب علیرغم فضای کودکانه اش، سنگین تر و فلسفی تر (و حتی ضد مذهبی تر) از مثلاً نارنیناها یا ارباب حلقه هاست، اما با توجه به شخصیتها و حیوانات و قصه روانش می توانست به معدن طلای دیگری تبدیل شود که البته عدم اقبال عمومی، تمام این پیش بینیها را نقش برآب کرد.
قبل از هر چیز باید اعتراف کرد جلوه های ویژه «قطب نمای طلایی» چشمگیر و حیرت آور است. در این فیلم حداقل ۵۰ نوع حیوان دیجیتالی (از خرس قطبی و میمون طلایی و راسو گرفته تا گربه وحشی و شاپرک و مرغ دریایی و موش و گنجشک و سگ و سنجاب و...) خلق شده اند که انصافاً هیچ وقت گمان نمی کنی توسط نرم افزارهای رایانه ای و دنیای مجازی به وجود آمده اند (گروه تمهیدات بصری همانها بودند که نارنینا و ارباب حلقه ها و سوپرمن را کار کرده اند.) به نظر من حتی دیدن این سطح گرافیک تصویری و جلوه های ویژه تحسین برانگیز که کاملاً در خدمت فیلم است به تنهایی نمره قبولی به اثر کریس ویتنر می دهد.
اما جدای از این بخش و البته دیدن نیکول کیدمن در آن نقش جالب و ماندنی و دانیل کریگ در فضایی متفاوت، فیلم در خیلی جاها از کتاب عقب می ماند و برخلاف آثار موفق قبلی نمی تواند طرفداران کتاب را راضی کند.
از سویی مدت زمان کم «قطب نمای طلایی» باعث شده خیلی از شخصیتها خوب پرداخت نشوند و اتفاقات کمتر باورپذیر از آب درآمده اند.
در مجموع «قطب نمای طلایی» را نه به خاطر قصه و روایت و کارگردانی و نوآوری، بلکه به خاطر حیوانات جالب و جلوه های بصری و گرافیک رایانه ای و تخیل فوق العاده اش ببینید.

وحید ضرابی نسب

منبع : روزنامه قدس