جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

نقش معلم در فرآیند یادگیری


نقش معلم در فرآیند یادگیری
حرفه معلمی محتوایی ارزشمند دارد، چنانکه وسعت دایره فکر ما درباره هدفهای تربیتی نیز چنین است، ما ضمن رشد بچه مشاهده می کنیم که رفتار او تغییر می کند، او کارهای تازه ای انجام می دهد و روشهای پیشین انجام کارها را تغییر می دهد و متوجه می شویم که رخدادهای معینی توسط خود او و دیگران بر وی اثر می گذارد و رفتار او واکنشی است در برابر این تحریکها، با مشاهده بیشتر، رفتار و تغییرهایی را می یابیم که این تغییرها ناشی از یادگیری است، به همین سبب واژه یادگیری امر عقلانی یا ذهنی است، ولی باید توجه داشته باشیم که واژه یادگیری مبهم و اغلب گمراه کننده است.
برای معلم بهتر است که به جای انواع رفتار، معنا را محصول یادگیری بداند، این نظریه «تولمان» است که انتظار ما یا ناسازگاری با محیط را آموخته شده تلقی می کند.
«شورب»، « اشمولر» فقط ۵ اصل را در یادگیری مطرح می کنند. وقتی یادگیری آسان و دائمی می شود که معلم به نکات ذیل توجه نماید و در واقع اساس تعلیم و هدایت و یادگیری شاگردان را مدنظر قرار دهد.
یادگیری متناسب با رشد یادگیرنده باشد، وقتی که یادگیری با استعداد بدنی و عقلانی یادگیرنده متناسب است.
یادگیری از طرحی پیروی کند وقتی که یادگیرنده بتواند روابط بامعنا را در میان فعالیتها و هدفها تشخیص دهد. یادگیری مورد ارزیابی قرار گیرد.
یادگیری با رشد شخصیتی و اجتماعی ارتباط پیدا کند. وقتی که یادگیرنده رشد و سازگاری رضایت بخشی را احساس کند، این اصول نتیجه هزاران آزمایشی است که در زمینه یادگیری و ارتباط آن با تعلیم و تربیت به دست آمده است.
در نظریه یادگیری مناسب برای تدریس دو شرط لازم است، طبق نظریه «اوتانل اسمیت» که تحلیل تدریس را بر تحلیل یادگیری ترجیح می دهد، معلم امور رفتاری را یک کل در نظر بگیرد و آن را با امور مشاهده پذیر در کلاس ارتباط دهد، رفتار کودک به اندازه یک ماشین حساب پیچیده است و یک واکنش خاص مثلاً سؤال و جواب یا واکنش در مقابل تعلیم معین و یا اظهار نظر در جریان بحث، همه در زمینه ای وسیع که شامل تفاهم و جمع آوری و تفسیر اطلاعات است، درک شدنی اند، انتخاب و توسعه طرح در این جریان دخالت دارد، معلم واحدهای ساده رفتار را مشاهده نمی کند.
در کلاس درسی این واحدها مورد توجه تجربه تربیتی است، این واحدها به تجربیات موفقیت آمیزی که استمرار موقتی دارند مثلاً ۱۵ دقیقه یا دو یا سه ساعت طول می کشند تقسیم می شود.
معلم برای این تجربیات طرح تهیه می کند و نقشه خود را در ضمن تجربه یا توجه به رفتاری که مشاهده می کند، تغییر می دهد.
تهیه طرح و مشاهده رفتار، بنابر تجربه ای که به صورت واحدی مرکب ظاهر می گردد، انجام می شود و این امر بخشی از تجربه وسیع تربیتی است که استمرار موقتی آن ماهها یا سالها ادامه دارد در نظر گرفته می شود درست است که اغلب فهم و کنترل رخدادهای پیچیده بر اثر تحلیل آنها و توجه به واحدهای ساده تر بیشتر می شود، ولی این امر مستلزم این نیست که واحدهای ساده، مانند رویدادهای پیچیده مشاهده پذیر باشند، اگر چه پیدایش چنین وضعی کار را آسانتر می کند
.شرط دوم این است که نظریه یادگیری باید رفتار انسانی را دست کم تا حدی تغییرپذیر و تصحیح شدنی تلقی کند.
معلمان عموماً اعتقاد دارند که یادگیری تغییری در زندگی یادگیرنده به وجود می آورد.
بدون تردید این نوع یادگیری پیوسته در جامعه جریان دارد و به قول «جوزف ک هارت»چه در مدرسه باشد و چه نباشد. تجربیاتی از این نوع را می توان به طور سنجیده در کلاس طرح کرده و در صورت موفقیت الگوهای معنادار در عادتهای دانش آموزان منعکس خواهد شد.
البته معلمان باید نوع تجربیاتی را که می خواهند توسعه دهند با دقت در نظر بگیرند و کنترل وقتی نتیجه می دهد که مهارتها براساس فعالیت معنادار به دست آمده باشد و باید بر این موضوع اذعان داشت که معلمان حتی در اوضاع ناهنجار، می توانند اقدامهای وسیعی در زمینه پیشرفت استعداد فکری دانش آموزان انجام دهند.
منیژه اسماعیلی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید