جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

دکترین جزیره ثبات


دکترین جزیره ثبات
کارتر رونوشت برابر اصل کندی بود. علاوه بر اینکه هر دو دموکرات بودند خواهان ایجاد تحولات اساسی در مناسبات بین المللی آمریکا نیز شدند. کندی با دکترین «اتحاد برای پیشرفت» در اوایل دهه چهل شمسی شاه را چنان ترساند که وی حاضر شد با کمال بی میلی شخصی چون علی امینی را که مورد وثوق آمریکا بود به عنوان نخست وزیر اصلاحات دولتی بپذیرد. هنگامی که کندی پس از مدتی شعار دادن با واقعیت های موجود کنار آمد شاه را به عنوان عامل اصلاحات ایران پذیرفت و سکان اصلاحات سیاسی - اقتصادی مورد نظر خود را به وی سپرد. شاه خود انقلابی شد و مجبور گردید تا آخرین روزهای حیات کندی این نقش را بازی کند. با ترور کندی، شاه نفسی به راحتی کشید. ولی سال ۱۹۷۶، سال خوش یمنی نبود. سال های خوش حکومت جمهوریخواهان برای شاه به پایان رسید. حتی تلاش های وسیع اردشیر زاهدی، سفیر اهل زد و بند ایران در واشنگتن و خرج پولهای هنگفت نتوانست موجب پیروزی جرالد فورد همتای دوست داشتنی نیکسون گردد. کارتر جوان که دکترینش «حقوق بشر» بود خطرناک تر از کندی به نظر می آمد.
در آن روزها شاه به عنوان دیکتاتورترین و سرکوبگرترین نظام حکومتی حداقل در منطقه خاورمیانه شناخته می شد. شعار حقوق بشر خطرناک بود. سازمان های بین المللی حقوق بشری و افکار جهانی چنان بر شاه فشار می آوردند که وی دیگر نمی توانست تصور کند مانند دوران کندی که پرچمدار اصلاحات شد در دوره جدید پرچمدار حقوق بشر کارتر گردد.
رسانه های جمعی اعم از روزنامه ها و رادیو تلویزیون چنان همه گیر شده بودند که کوچک ترین خبری را در جهان منعکس می کردند. بدین لحاظ مانند ۱۵ سال پیش از آن نمی شد همه چیز در پس پرده اسرار بماند.
شاه خود برای جلب رضایت طرف آمریکایی پیش دستی کرد و تغییراتی هر چند سطحی انجام داد. هویدا نخست وزیر سیزده ساله اش قربانی اول بود که بعدها همه کاسه کوزه ها بر سر وی شکست. جمشید آموزگار که نزدیکی بیشتری با آمریکایی ها داشت بر سر کار آمد. فضای باز سیاسی اعلام شد. همین امر به نیروهای مخالف جرات بیشتری داد که راحت تر نظرات خود را منتقل کنند. هر چند سرکوب کمتر شده بود ولی اعمال فشار درونی و غیر مستقیم پا برجا و حتی شاید افزایش یافت.
البته شاه در این زمان جایگاه دیگری برای خود متصور بود. شاه نسبت به دوره کندی بسیار قدرتمندتر به نظر می رسید. شاه سال ۵۵، شاهی بود که حاکم مایشا بود. همه چیز تحت اختیارش بود از همه مهم تر صاحب ثروتی بود که هیچکس باور نمی کرد. ژاندارمی خلیج فارس شبه امپراطوری وی را تکمیل می کرد، ولی با این همه قدرت، یادآوری خاطرات دوره کندی وی را می ترساند. وی کاری را تدارک دید که زمان کندی انجام داد; سفر به آمریکا.
مسلما اردشیر زاهدی نقش محوری در این کار داشت. اجیر کردن تعداد زیادی از ایرانیان مقیم آمریکا برای استقبال از شاه و مخارج سنگین آن موجب نشد که مراسم استقبال کارتر از شاه با شکوه باشد. پرتاب گاز اشک آور پلیس به سوی مخالفان در بیرون از کاخ سفید اشک همه را درآورد. از جمله شاه و کارتر را. پخش صحنه های این استقبال که با اشک ریزی این دو توام بود صحنه های مضحکی ایجاد کرد. در همان سفر، کارتر آب پاکی بر دست شاه ریخت. وی به شاه گفت:
من از پیشرفت عظیمی که در کشور شما صورت گرفته آگاهم، و در عین حال، از مسائلی که شما با آن رو به رو هستید، بی خبر نیستم. شما موانع مرا در مسئله حقوق بشری می دانید. امروز، شمار فزاینده ای از مردم کشور شما، از اینکه موازین حقوق بشر همیشه در ایران مراعات نمی شود، شکایت دارند. من متوجه این موضوع هستم که منشا این اعتراضات به خصوص رهبران مذهبی و طبقات متوسط و همچنین دانشجویان این است که خواهان نفوذ سیاسی بیشتر هستند. اتهامات و مطالبی که از خود آنها عنوان می شود، برای ایران زیان آور است. آیا شما نمی توانید کاری برای بهبود این شرایط بکنید و به طور مثال با گروه های ناراضی تماس برقرار کنید یا آزادی های بیشتری به آنها بدهید؟
جواب شاه را نمی دانیم ولی خوف و رجا در این پیام مستتر بود. مسلما سفر آبان ۵۶ شاه نقش مهمی در تغییر رویه کارتر داشت. رو به رو شدن کارتر با مسائل جهانی و نفوذ شوروی در بسیاری از کشورهای دوست آمریکا لزوم تغییر در رویه تندروانه «حقوق بشر» را لازم می کرد. سازمان های اطلاعاتی کارتر از سست شدن پایه های قدرت شاه در منطقه خاورمیانه خبر می دادند. سفر آبان ۵۶ شاه با سفر دی ماه همان سال کارتر تکمیل شد. این امر نشان از توجه بیشتر کارتر به شاه و عدول نصفه و نیمه از شعارهای حقوق بشری داشت.
هیات ۴۱۰ نفره همراهان کارتر شب ژانویه ۱۹۷۸ وارد ایران شدند (دهم دی ۱۳۵۶). هر چند این سفر هفده ساعته کوتاه به نظر رسید ولی قوت قلبی برای شاه بود. شاه احساس می کرد دوران شیرین پس از کندی شروع شده است. مضاف بر اینکه کارتر در مهمترین فراز سخنش خطاب به شاه گفت: «به دلیل رهبری بزرگ شاه، ایران جزیره ثبات در یکی از آشوب زده ترین نقاط جهان شده است. اعلیحضرت، این به دلیل تکریم زیاد به شما و احترام و ستایش و عشقی است که ملت به شما دارد».
این سخنان چاپلوسانه مافوق تصور محمدرضا بود. شاه به این نتیجه رسید که طوفان حقوق بشر به پایان رسیده است. علاوه بر آن در این سفر کارتر قول ارسال اسلحه های پیچیده را به شاه داد. دیگر عیش شاه تکمیل شد. بدین سبب پس از بازگشت کارتر، شاه اندک فضای باز سیاسی ظاهری و تبلیغاتی خود را هم تعطیل کرد. ۹ روز پس از سفر کارتر، شاه برای قدرت نمایی دستور چاپ مقاله توهین آمیز بر علیه امام(ره) را در روزنامه اطلاعات صادر کرد.
۱۹ دی در قم روز دیگری بود. هر چند این قیام سرکوب شد ولی سر آغاز حرکتی شد که به ۲۲ بهمن ۵۷ انجامید.
کارتر که با شعار دهان پرکن حقوق بشر، شاه را وادار به برخی اصلاحات کرد در اواخر حکومت شاه، تن به آن داد که وی رو به مردم ایران به اسلحه متوسل شود. هر چند که دیگر مرغ از قفس پریده بود و دیگر دوام آن امکان نداشت.
نویسنده : جلال فرهمند
منبع: ماهنامه بهارستان، شماره ۶۰
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید