شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


جنگِ چارلی ویلسون Charlie Wilsons War


جنگِ چارلی ویلسون  Charlie Wilsons War
▪ کارگردان: مایک نیکولز.
▪ فیلمنامه: آرون سوروکین بر اساس کتابی از جروج سریل.
▪ موسیقی: جیمز نیوتن هاوراد.
▪ مدیر فیلمبرداری: استیون گولدبلات.
▪ تدوین: جان بلوم، آنتونیا وان دریملن.
▪ طراح صحنه: ویکتور کمپستر.
▪ بازیگران: تام هنکس[چارلی ویلسون]، امی آدامز[بانی باخ]، جولیا رابرتز[جوآن هرینگ]، فیلیپ سایمور هافمن[گاست آروکاتوس]، ند بیتی[داک لانگ]، امیلی بلانت[جین لیدل]، اوم پوری[رئیس جمهور ضیا]، کن استات[زوای]، جان اسلیتری[کریولی].
▪ ۹۷ دقیقه.
▪ محصول ۲۰۰۷ آمریکا.
▪ ژانر: زندگی نامه، درام.
▪ نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد/سایمور هافمن، نامزد جایزه بافتا بهترین بازیگر نقش مکمل مرد/سایمور هافمن، نامزد جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد/سایمور هافمن از انجمن منتقدان رسانه ها، برنده جایزه بازیگر سال از انجمن منتقدان اوهایو، نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد/سایمور هافمن از مراسم انجمن منتقدان شیکاگو، نامزد جایزه گولدن گلاب بهترین فیلم-بهترین بازیگر مرد/هنکس- بهترنی بازیگر مرد نقش مکمل/سایمور هافمن- بهترین فیلمنامه.
اوایل دهه ۱۹۸۰. چارلی ویلسون سناتور زن باره کنگره آمریکا که از ایالت تگزاس انتخاب شده، عضو کمیته امور خارجی می شود که عملیاتی مخفیانه را سامان می دهد.
شوروی به افغانستان حمله کرده و موج تازه ای در دوران جنگ سرد به راه انداخته است. مشوق و حامی اصلی ویلسون زنی متنفذ و ثروتمند به نام جوآنا هرینگ است. هرینگ با او از مصیبت های مردم افغانستان تحت اشغال شوروی سخن می گوید و او را وادار به سفری به پاکستان می کند. ویلسون در آنجا با ژنرال ضیاء الحق رئیس جمهور دیدار کرده و پس از بازدید کمپ پناهندگان افغان به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد.
در بازگشت به آمریکا پس از جلب همکاری یک مامور برجسته سازمان CIA به نام گاست آروکاتوس-مسئول امور افغانستان- تلاش می کند تا بودجه ای برای کمک به مجاهدین افغانی تصویب کند. چنین بودجه ای وجود دارد، اما کم بودن آن مانع اصلی برای مبارزه با گسترش نفوذ کمونیسم در خاورمیانه است. تلاش های ویلسون به نتیجه می رسد و به زودی سیل سلاح و مواد غذایی به پاکستان و افغانستان سرازیر می شود.
اما ارتش شوروی با استفاده از هلیکوپترهایش ضربات مهلکی به مجاهدین و مردم عادی افغان وارد می کند. تنها راه تامین موشک انداز استینگر برای مبارزه با حملات هوایی شوروی است و تنها کشوری که می تواند این سلاح ها را در اختیارشان قرار دهد، اسرائیل است.
سلاح ها مخفیانه به افغانستان فرستاده شده و سبب برتری جنگی مجاهدین می شود. مدتی بعد شوروی ها پس از جنگی فرسایشی نیروهای خود را از افغانستان بیرون می کشند. جنگ تمام شده، اما ویلسون که توانسته بود در گذشته صدها میلیون دلار برای ارسال اسلحه به افغانستان اعتبار به چنگ آورد، قادر نیست تا اعضای کمیته را راضی به خرج یک میلیون دلار جهت بازسازی مدارس افغانستان کند...
● چرا باید دید؟
مایک نیکولز از آخرین بازماندگان نسل غول هاست. مردی که در ۷۶ سالگی چنان فیلم منسجمی ساخته که حیرت هر جوانی را برمی انگیزد. نیکولز فیلمساز کم کاری است. در طول ۴ دهه تنها ۲۰ فیلم سینمایی و یک فیلم تلویزیونی ساخته است. اما بسیاری از فیلم هایش جریان ساز و صاحب نگاه منتقدانه سیاسی بوده که از Catch-۲۲ آغاز و پس از سیلک وود و رنگ های اصلی به جنگ چارلی ویلسون ختم می شود.
جنگ چارلی ویلسون مصداق کامل جمله خود اوست که زمانی گفته بود:"فیلم ها مثل آدم ها هستند. تنها دو راه پیش رو دارید یا به آنها اطمینان کنید یا نکنید".
یک فیلم ۷۵ میلیون دلاری که تام هنکس آن را تهیه کرده و در کنار فیلم هایی چون شیرهایی برای بره ها قرار است نماینده وجدان بیدار هالیوود نسبت به حوادث سیاسی کشورش باشد. البته نگاه نیکولز و سازندگانش متوجه گذشته نزدیک است، اما با هدف تصحیح اشتباهات آینده چنین انتخابی صورت گرفته و امتداد سیاست های غلط دوران جنگ سرد را نشانه رفته است.
تصویری که او از دنیای پشت پرده سیاست مداران آمریکایی ارائه می دهد شاید ابتدا چندان تکان دهنده نباشد، اما زمانی که تنها نفوذ یک حامی مونث چارلی ویلسون را به طرف انجام کارهایی بزرگ در سیاست خارجی کشور هدایت می کند، عمق بی پایگی و انعطاف پذیری مقطعی سیاست های خارجی یک ابرقدرت را در می یابید.
نیکولز با انتخاب این قصه همچون رنگ های اصلی نشان می دهد که به وضعیت فردی آدم های درگیر سیاست بسیار اهمیت می دهد. این درام های به ظاهر باشکوه درباره آدم هایی است که سرشار از ضعف اند و اسیر بی اخلاقی و از همه بدتر قرار است که منجی دیگران باشند.
هدف فعلی نیکولز یک جمهوری خواه است که در اتحاد با زنی به شدت دست راستی موجبات وارد آمدن ضربه ای بزرگ به شوروی را فراهم می کند.
اما همین عملیات یک دهه بعد تبدیل به خار چشم آمریکا می شود و افغانستان به عنوان مأمن تروریست های بنیاد گرا به جهانیان معرفی می گردد. نیکولز با تاکید بر ناکامی ویلسون در کسب بودجه برای بازسازی مدارس افغانستان نشان می دهد که غفلت دولتمردان آمریکایی از آموزش و چشم نپوشیدن از یک مبلغ جزئی؛ آنها را وادار به پرداخت هزینه های جانی و مالی گزاف کرده است. اتفاقی که در واقعیت بسیار سهمناک تر از آن است که در فیلم نیکولز دیده می شود!
جنگ چارلی ویلسون جدا از نشان دادن قدرت نیکولز در ساخت یک درام زندگی نامه ای، یک فیلم سیاسی بالغ مدرن نیز هست. فیلمی که باید با دقت و حوصله دیده شود!
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید