پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


حرف های راه راه !!


حرف های راه راه !!
دشمنی هم ، دشمنی های قدیم اما دوستی، دوستی های جدید !
بر خلاف امروزی ها که می گویند دوستی ، دوستی های قدیم ، حقیر که هیچ چیزم مثل آدم نیست می گویم دشمنی ، دشمنی های قدیم ......چون خیلی که طرف زهری می شد و مثل گرگ تیر خورده و مار زخمی امانش نبود انتقام بگیرد ،شبی ،نیمه شبی در پس دیواری خفت می نشست و همین که سر و کله طرف سبز می شد، با چاقوی به قول قدرت در فیلم گوزن ها دسته استخوانی کار زنجونش از پشت زخمی می زد و می رفت ، تا بخواهی روی بگردانی و ضارب نسناس را بشناسی هفت تا کوچه هم گریخته بود .... نهایتا چه می شد ؟ هیچ چیز ، خانه آخرش این بود که دست و پا می زدی و خلاص !! همه چیز ختم به قتل می شد ....
اما حالا؟ نگو که جگرم آتش می گیرد . هر چند دیگر خبری از چاقو و چاقوکشی های سنتی نیست و همه غلاف کرده اند اما به جاش یک زبان در آورده اند هفت گز که از نیش مار و عقرب جرار و افعی هم بدتر و گزنده تر است ... چنان می گزدت که فیل باشی از پای می افتی ... تازه از این بدتر این که این همه را رو در رو یت می کند و چشم در چشمت می دوزد و در کمال پر رویی و وقاحت تا می تواند بارت می کند .... حالا بماند که همین کار را با مدل های مختلف غیر علنی و کاملا مخفیانه هم امروزی ها استادند ... آن گونه زیر آبت را می زنند و پیش چشم این و آن خوارت می کنند که هیچ ماله و ماستی نمی شود بر آن کشید و یا مالید ... کمترین آن فحش ناموسی است که پله پله بالا می رود تا می رسد به تهمت و افترا و بهتان های عظیم .... آن وقت آدم می سوزدش وقتی عده ای می گویند خنجر از پشت زدن نامردی است اما از زخم زبان که پدر جد آن است در تخریب و تا فیها کردن دم نمی زنند ... باور کنید اگر نیش چاقوی آن داش مشتی و یا لات و لوط زیر گذر نامردی بود زخم زبان های مدرن امروزی غیر از این که نامردی است پاچه پارگی و بی حیایی و دریدگی را هم به پیوست دارد .. تازه به اینجا هم ختم نمی شود که اگر می شد بگذر داشت ، خودت را که خراب می کنند هیچ دست از سر زن و فرزند و ایل و تبارت هم بر نمی دارند و تا آن ها را هم همراه تو بدنام و نشان نکنند کرمشان از جنبیدن نمی افتد و کله مرگش را نمی گذارد ...
و اما دوستی ها ..... این را هم قبول ندارم که دوستی ، دوستی های قدیم .... مگر رفقا در گذشته چه گلی به جمال رفقا می زدند که امروزی ها نمی زنند ؟ خیلی که هنر می کردند و تخم دو زرده می گذاشتند این بود که در یک ماجرای عشقی مشترک یکی از دو نفر پا پس می کشید و میدان را برای دیگری باز می گذاشت .... داش آکل بود که دندان به جگر می گذاشت و خودش را کنترل می کرد تا یک وقتی نرود سراغ دختر رفیق تازه گذشته اش که اعتماد کرده و زن و بچه اش را به او سپرده است !! مثل این که دختر جوانی که حکم نوه داش آکل را داشته ملک طلق او بوده که حالا چون از او در گذشته در حق رفیق مرده اش خیلی خدمت کرده است ... یا اگر مسئله مالی بود در حد ۴ قرون و ۵ قرون بود که طرف وقتی دانگ دوستی را می پرداخت او را برای همیشه مدیون خود کرده بود .... اما امروز ... بنازم قدرت پروردگار را ، رفیق بازی دارد بیداد می کند . با یک تلفن یک هو می بینی میلیاردها تومان جابجا شد و دوستی مفلس و آس و پاس چشم به هم زدنی از این رو به آن رو شد ... امروزه روز لازم است فقط یکی از دوستان عهد شباب به جاه وجلالی رسیده باشد تا نانت تو روغن باشد ، هنوز لب تر نکرده از فرش به عرش بکشاندت و چنان بر خر مراد سوارت کند که کسی را یارای پیاده کردنت نباشد و هفت پشتت هم بخورند ته نکشد ...
حالا خدا وکیلی شما بگویید رفیق بازی در اشل امروز با قدیم قابل مقایسه است ؟ لازم است گربه خانه اتان از پشت بام خانه فلان صاحب منصب یک بار رد شده باشد همان را نشانی بدهی نشانت می دهند دنیا دست کیست ؟! و امروزی ها رفیق بازترند یا دیروزی ها ؟! و دوستی ، دوستی های قدیم است یا رفاقت بازی های جدید ؟!
اگر چاکر می گویم دشمنی ، دشمنی های قدیم و دوستی، دوستی های جدید ، به اتان بر نخورد و خورده نگیرید ! تو بحر قصه برویدخواهید دید حرفم بی راه که نیست هیچ خیلی هم راه راه است ....!
سید حسین طاهری
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید