جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


پس افتادگی فرهنگی در مالیات


پس افتادگی فرهنگی در مالیات
مالیات از لحاظ پذیرش و مقبولیت فردی، جایگاه منحصر به فردی دارد. مالیات، پرداخت یک جانبه ملت به دولت بر اساس قانون است که برخلاف جریان عمومی اقتصادی، هنگام پرداخت آن، کالا یا خدمت مشخصی به پرداخت کننده آن صورت نمی گیرد. با این توصیف، فرهنگ مالیاتی که عبارت از بررسی جریان فرهیختگی در عناصر مادی و معنوی پرداخت مالیات از سوی شهروندان و دریافت آن از سوی دولت و هزینه کرد آن است؛ بسیار پیچیده خواهد بود.
مالیات از آن دست ویژگی های نظام اجتماعی است که پذیرش آن از سوی ملت و نحوه اجرای آن از سوی دولت و حساسیت نخبگان و سازمان های مردم نهاد نسبت به آن، بسیار به ویژگی های فرهنگی کشور بستگی دارد. ویژگی های فرهنگی نظام اجتماعی هم از موارد متضادی تشکیل شده است. در بررسی خصوصیت های فرهنگی با عباراتی چون فرهنگ اجباری ولی اختیاری، فرهنگ عام ولی خاص، فرهنگ متغیر ولی ثابت روبه رو هستیم. به طور دقیق، همین ویژگی ها در مورد مالیات نیز صادق است. مالیات در تمام سیستم های اجتماعی و اقتصادی، به جهت اجرای هزینه های دولتی اجباری است لیکن داوطلبانه بودن پرداخت مالیات به ارزش در نظام اجتماعی تبدیل شده و یکی از عناصر مشارکت اجتماعی به حساب می آید. مالیات از لحاظ عام بودن در تمام جوامع جاری است لیکن بر اساس ظرفیت های هر جامعه، انواع خاصی از مالیات های مستقیم و غیرمستقیم مورد وصول قرار می گیرد. تغییرات در نظام تجاری و ساختار اقتصادی جوامع بر اساس رقابت در بازار آزاد به سرعت انجام می شود، اما تغییرات نظام مالیاتی کشور به دلیل لزوم طی مسیر قانونی با کندی پیش می رود. با برشمردن برخی از ویژگی های فرهنگی در مقوله مالیات، فرهنگ مالیاتی به مجموعه یی از عناصر قابل لمس و اندازه گیری (مادی) چون روش های عملیاتی، قانون و تکنولوژی و مجموعه عناصر معنوی آن چون اخلاقیات، آداب و رسوم و هنجارهای حاکم بر جامعه قابل بازتعریف است. به طور کلی، برخورداری از فرهنگ مالیاتی منجر به پذیرش شکل داوطلبانه آن از سوی گروه های اجتماعی می شود. در بسیاری مواقع با پدیده یی روبه رو می شویم که عناصر مادی و معنوی فرهنگی، هم سو رشد نمی کنند و به اصطلاح جامعه شناسانه با نوعی نابسامانی فرهنگی روبه رو شده که این موضوع کل فرآیند را دچار اختلال می کند. به این پدیده «پس افتادگی فرهنگی» گویند. به طور مثال، در مقوله ترافیک، مدل های اتومبیل بر اساس رشد تکنولوژی، نوین می شود. اما فرهنگ استفاده از آن هم سو با عنصر مادی آن رشد نمی کند. در خیابان ها با ازدیاد خودرو روبه رو می شویم و در نهایت سنگینی بار ترافیک در گذرگاه ها رخ می دهد. در نتیجه، این پدیده حاکی از پس افتادگی فرهنگی در اثر ناهماهنگی بین عناصر مادی و معنوی آن است.
● مالیات و پس افتادگی فرهنگی
نظام مالیاتی مرکب از قانون، روش های عملیاتی، مالیات دهندگان، دستگاه مالیاتی به نمایندگی از حاکمیت است که زنجیره ثبت نام توسط مالیات پردازان تا وصول مالیات توسط دستگاه مالیاتی را شامل می شود.
در این چارچوب ابزارهای موجود در سیستم مالیاتی چون روش های پرداخت مالیات، بهنگام کردن قوانین مالیاتی و مدرن کردن شرح وظایف و نمودار سازمانی، دستگاه مالیاتی را به عنوان عناصر مادی فرهنگ مالیاتی باید در نظر گرفت. از سوی دیگر هنجارهای حاکم بر ذهنیت گروه های اجتماعی نسبت به پرداخت مالیات و موارد مصرف آن، همچنین احساس عدم تبعیض بین مودیان مالیاتی نسبت به مسائل مالیاتی، رویکرد دولت به تاثیر مالیات در بودجه دولت، جملگی عناصر معنوی فرهنگ مالیاتی را تشکیل می دهند.
تحولات سریع در نظام های اقتصادی باعث می شود ویژگی های مادی فرهنگ مالیاتی شامل به روز شدن قوانین مالیاتی و مدرنیزاسیون روش های عملیاتی به دلیل رشد تکنولوژی و تعاملات تکنولوژیکی رشد کند. لیکن بخش معنوی فرهنگ مالیاتی به آن دلیل که به موارد کیفی و تحولات جامعه شناختی بازمی گردد، به کندی رشد می کند و در برخی اوقات رشد آن منفی است. در این حالت، با پدیده پس افتادگی در فرهنگ مالیاتی روبه رو می شویم.
از جمله مواردی که در وضعیت پس افتادگی فرهنگی رخ می دهد، احساس تبعیض بین مالیات دهندگان است. این عامل را می توان در توزیع ناعادلانه درآمد، تلاش برای استفاده بیشتر از ترفندهای قانونی و غیرقانونی مالیاتی و بی تفاوتی نخبگان جامعه نسبت به مساله استراتژیک مالیات جست وجو کرد. از عوامل مهم در ایجاد پس افتادگی فرهنگی، همانا بعد زمان است. به طور مثال، احساس تبعیض نسبت به اجرای قانون در یک فرآیند زمانی به باور گروه های اجتماعی تبدیل می شود.
● نظام مالیاتی ایران
عملکرد نظام مالیاتی ایران در بعد فرهنگی، بیش از هر عامل به میزان قدرت آن در نظام اقتصاد کشور برمی گردد. مالیات از جمله حلقه های زنجیر اقتصادی است که فاقد اثرگذاری قابل ملاحظه است. به طور مثال، قدرت مانور نظام بانکی به دلیل نقش مسلط آن در تخصیص منابع، انواع یارانه ها به واسطه تاثیر زیاد آن در تعیین خط مشی اقتصاد سیاسی دولت و درآمدهای نفتی به علت جایگاه حداکثری در درآمدهای دولت به مراتب از نظام مالیاتی به رغم برخورداری از قوه قهریه حاکمیت بالاتر است. با این حال مهم ترین دلیل در بروز این وضع، چسبندگی اقتصاد ایران به درآمدهای حاصل از نفت است که هم به دلیل خاصیت جانشینی با درآمدهای مالیاتی آن را در موضع ضعف قرار داده است و هم منجر به تولید رانت در اقتصاد شده است. همچنین اقتصاد دولت محور در ایران، اخذ مالیات را از لحاظ اقتصادی بی تاثیر می کند و جز تاثیر حسابداری فاقد آثار سیاستگذاری می شود. این وضع در بلندمدت به لایه های اجتماعی هم نفوذ می کند و آنان نیز به عنوان کارگزاران اقتصادی می آموزند که مالیات ندهند یا سعی کنند از معافیت های مالیاتی بیشترین بهره را ببرند و سهم بیشتری از درآمدهای نفتی را از آن خود سازند. ادامه این وضع، بیش از هر چیز به فرهنگ مالیاتی آسیب می زند و پس افتادگی فرهنگی را سرعت می بخشد.
دلیل دیگر در پس افتادگی فرهنگ مالیاتی، نداشتن استراتژی مدون رفاهی است، اگرچه دولت در ایران به استناد اصل ۲۹ قانون اساسی یک دولت رفاهی شناخته شده و موظف است با برقراری نظام فراگیر رفاه اجتماعی فرصت های برابر در اختیار شهروندان قرار دهد. علاوه بر آن، در قانون اساسی از آموزش رایگان یاد شده که خود به مانند حق مردم و تکلیف دولت ها است. با این حال، نوعی ناهماهنگی در سیاست های اجتماعی ایران دیده می شود. پرداخت مستقیم به مردم در بخش درمان بیش از عرف جهانی است. نابسامانی زیادی بین انواع خدمات بیمه یی دیده می شود و انتظار شهروندان را به ویژه در حوزه بهداشت و درمان رفع نمی کند. در برنامه های خصوصی سازی، طرح خودگردانی بیمارستان ها و خصوصی سازی در آموزش رخ داد غافل از اینکه این موارد جزیی از کالاهای عمومی هستند که در ابتدا دولت باید آنها را تامین کند و انتظار مردم از آن اصل در قانون اساسی پوشش داده شود. باید قبول کنیم وقتی در تامین هزینه های معمول زندگی مردم حضور مالیات کم رنگ می شود، فرهنگ مالیاتی رشد نمی کند.
نخبگان و روشنفکران جامعه نیز از موانع توسعه یافتگی فرهنگ مالیاتی در ایران بوده اند. روشنفکران ایرانی به دلیل ساختارهای جامعه ایرانی، به بخش خصوصی وابستگی نداشته اند یا امکان فعالیت مستقل برای آنها فراهم نبوده است و بسیاری در دانشگاه هایی تدریس می کنند که در اختیار کامل نهاد دولت است. حاکمیت مطلق اندیشه های چپ در اکثر شئون هنری و فرهنگی باعث شده آثار روشنفکری در تقابل با اقتصاد آزاد و نظام سرمایه داری رشد کند و مرتباً بر طبل برقراری عدالت اجتماعی از ناحیه دولت کوفته شود. این شرایط جایی برای دفاع از فرهنگ مالیاتی نمی گذارد. به سختی بتوان ردپایی از پرداخت مالیات و مهم بودن آن برای توسعه کشور در آثار ادبیات داستانی و دیدگاه های اجتماعی و فلسفی دید. این موضوع دقیقاً برعکس کشورهای توسعه یافته است که روشنفکران اجتماعی نسبت به وظیفه بودن پرداخت مالیات و نحوه هزینه کرد آن بسیار حساس هستند.
مالیات نسبت به دیگر ارزش های اجتماعی، جایگاه کم تری در فضای رسانه یی و تبلیغات کشور دارد. به جز سازمان امور مالیاتی به عنوان متولی رسمی امور مالیاتی کشور، کمتر نهاد یا سازمان مردم نهادی است که خود را موظف به تشویق امر مالیات در کشور کند. به طور مثال در تیرماه که موعد خوداظهاری مالیاتی در ایران است، به جز سازمان متولی هیچ رسانه یی به طور مستقل نسبت به این موضوع وقعی نمی نهد. این جریان حاکی از بی تفاوتی آشکار گروه های اجتماعی نسبت به مهم ترین رکن زندگی در جوامع مدرن است. در کنار آن، می توان به بی اهمیت دانستن مالیات در برنامه احزاب نیز اشاره کرد. تا کنون هیچ حزبی در ایران مانیفست خود را نسبت به مالیات مشخص نکرده و اصولاً با شعار و برنامه مالیاتی وارد گود انتخاباتی نشده، ترس از نگاه منفی مردم با مقوله مالیات در پای صندوق های رای و نامشخص بودن جایگاه مالیات در اقتصاد سیاسی کشور از دلایل این موضوع است.
بخش هایی از جامعه نیز خمس و زکات را جایگزین مالیات های قانونی می دانند. در حالی که نظام مالیاتی جمهوری اسلامی در مورد مالیات، قانون مصوب مجلس دارد و هرگونه پرداخت های شرعی هم به شرط ارائه مدارک مثبته مورد پذیرش دستگاه مالیاتی قرار می گیرد و جزء هزینه های قابل قبول مالیاتی قلمداد می شود. با این حال، همچنان برخی از گروه های اجتماعی به این دلیل نسبت به مالیات های قانونی بدبین هستند یا راهکار محاسبه پرداخت های واجب شرعی در نظام مالیاتی را به دلیل عدم آگاهی یا استفاده نکردن از دفاتر قانونی نمی دانند.
موارد بالا، بیشتر جنبه برونی یا کلان پس افتادگی فرهنگی در نظام مالیاتی را منعکس می کردند. علاوه بر آن، برخی ویژگی ها در نظام مالیاتی وجود دارد که در این روند تاثیرگذار است. به طور مثال، قانون مالیات ها در ایران فاقد نظام مالیات بر جمع درآمد است. مالیات بر جمع درآمد مرحله یی از فرآیند مالیاتی است که عملکرد مالی افراد بدون توجه به جایگاه شغلی و قدرت آنها مورد حسابرسی دستگاه مالیاتی قرار می گیرد. در این مکانیسم، مالیات به طور همه جانبه وارد زندگی همه ایرانیان می شود و این کار می تواند مبنایی برای توزیع درآمد و توزیع یارانه های دولتی هم واقع شود. مهم ترین اثر آن، برقراری حس انصاف و مساوات بین مالیات پردازان است که از لحاظ فرهنگ مالیاتی بسیار ضروری است.
● پیشنهاد هایی برای اصلاح فرهنگ مالیاتی
تاکید عالمان دینی بر واجب بودن پرداخت مالیات و دریافت و هزینه کرد عادلانه آن از سوی دولت، گسترش تبلیغات سراسری در این خصوص به ویژه از طرف رسانه ملی، گسترش سازمان های مردم نهاد در این زمینه و رصد کردن فعالیت های دولت، انجام اقدامات رفاهی در چارچوب یک تئوری علمی، ایجاد مباحث روشنفکری در این زمینه به جهت تقویت پایه های فلسفی مالیات در ایران، الزام دولت به حرکت در چارچوب قانون برنامه چهارم توسعه و کاهش از سهم درآمدهای نفتی در بودجه، عملیاتی کردن طرح های نوین مالیاتی چون برقراری مالیات بر ارزش افزوده و دولت الکترونیک در زمینه مالیات ها، استفاده از نظرات مودیان مالیاتی در تصمیم سازی برنامه های دولت، تاکید بر روش های نوین حسابرسی مالیاتی از سوی جامعه حسابداران رسمی و رشد نظام مالی شرکت ها، بازنگری در سیستم رفاهی کشور با هدف تقویت نظام بیمه یی، آموزش، بهداشت و رشد مشارکت های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم، لغو معافیت های غیرضرور نهادی و الزام همه صاحبان درآمد به ارائه اطلاعات به دستگاه مالیاتی، برقراری شیوه های ساده و کارآمد برای استفاده از دفاتر و ثبت کردن رویدادهای مالی به خصوص در بخش مشاغل، تامین نیازهای مالی کارکنان دستگاه مالیاتی برای اجرای بهینه وظایف و بسیاری از نکاتی که می تواند از لحاظ مالی دولت را در استخدام ملت درآورد که منجر به تقویت سیستم مالیاتی می شود در راستای اهداف سند چشم انداز هم قرار دارد. توسعه یافتگی در فرهنگ مالیاتی می تواند زمینه ساز تحولات بزرگ در توسعه ایران شود. نسبت به آن بی تفاوت نباشیم.
محمد ثاقب فرد
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید