چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


انقلاب اسلامی جنبش معطوف به ارزش


انقلاب اسلامی جنبش معطوف به ارزش
▪ تالیف: جواد صباغ جدید
▪ تاریخ انتشار: بهمن ۱۳۸۶
یکی از نحله‌های نظری که به مطالعه‌ جنبش‌های اجتماعی پرداخته است، نظریه‌ رفتار جمعی نام دارد و نظریه‌پردازان چندی که هر یک به ابعاد خاصی از آن تاکید داشته‌اند، سعی کرده‌‌اند رفتار جمعی را به طور عام و جنبش‌های اجتماعی و انقلابی را به طور خاص، با استفاده از این رهیافت نظری، تبیین کنند. از جمله می‌توان به رابرت ای. پارک،واضع عنوان رفتار جمعی،‌هربرت بلومر، راجر براون ، نیل جزوف اسملسر، رالف ترنر و لوئیس کیلیان اشاره کرد. در این میان، روایت نیل اسملسر از نظریه‌ رفتار جمعی، از انسجام و غنای بیشتری برخوردار است.
در این کتاب کلیات نظری مربوط به تئوری رفتار جمعی از مباحث اسملسر در این زمینه اخذ شده است؛ اما به آن معنی نیست که خود را در کل، مقید و محدود به مباحث وی کرده باشیم. اسملسر در کتاب خویش به بررسی انواع رفتارهای جمعی و جزئیات و ابعاد مربوط به آنها پرداخته است. تاکید بیش از حد وی به الگوسازی نظری برای کلیه‌ رفتارهای جمعی با استفاده از مولفه‌های کنش اجتماعی، باعث پیچیدگی بسیاری از مباحث مطرح شده در کتاب او شده و در نتیجه نتوانسته است تعریف مشخص و ساده‌ای از شرایط و فشارهای ساختاری، ارائه و نقطه تمایز آنها را از همدیگر به صورت قابل فهمی نشان دهد. وی همچنین نتوانسته طبقه‌بندی قابل قبولی از انواع فشارهای ساختاری ارائه دهد و با تاکید بیش از حد به کنش اجتماعی و اجزای اساسی آن، یعنی ارزش‌ها، هنجارها ،‌بسیج انگیزه و امکانات موقعیتی، در سطحی انتزاعی گرفتار آمده است. علاوه بر آن، هر یک از آن اجزا را به هفت سطح جزئی دیگر تقسیم و فشار ساختاری را در سطوح هفت‌گانه‌ هر یک از اجزای چهارگانه‌ کنش اجتماعی بررسی کرده، اما نتوانسته است برای توضیح فشار ساختاری در هر یک از این اجزا و سطوح ،‌مثال‌هایی ملموس از زندگی اجتماعی ارائه کند. ما نخواسته‌ایم خود را اسیر شبکه بی‌سرانجام و غامض اسملسر کنیم؛ بنابراین، کلیاتی را از مباحث اسملسر اخذ کرده و به دنبال ساختن یک الگوی کلی نظری برای انقلاب‌ها به طور خاص برای انقلاب اسلامی ایران بوده‌ایم. توضیحات بیشتر و یا دسته‌بندی‌های لازم را، خود انجام داده‌ایم که لزوما منطبق با دیدگاه اسملسر نیستند ( به عنوان مثال؛ چهارچوب نظری که ارائه کرده‌ایم و یا تعاریفی که از مفاهیم و ارتباط آنها با یکدیگر ارائه کرده‌ایم. ) به عبارت دیگر ما از فانوس او برای روشن کردن مسیر استفاده کرده‌ایم، اما راهی که رفته‌ایم،‌ لزوما را راه اسملسر یکی نیست.
طبق نظر اسملسر ، جنبش انقلابی که جنبشی معطوف به ارزش است، نوع پیشرفته و تکامل‌یافته رفتار جمعی محسوب می‌شود و برای آنکه یک جنبش معطوف به ارزش شکل بگیرد، باید مراحل زیر را سپری کند:
۱) شرایط ساختاری جامعه برای انقلاب مساعد باشد
۲) فشارهای ساختاری متعددی به وجود آیند و فعال شوند
۳) باور و عقیده‌ای که معطوف به باز تعریف یا تحول ارزشی در جامعه باشد،‌ رشد یابد و مقبولیت عام پیدا کند.
۴) عوامل و حوادث تسریع کننده که باعث تثبیت عقیده‌ معطوف به ارزش شده‌اند، به وقوع پیوسته و با مشروعیت زدایی از رژیم پیشین، مردم را برای عمل آماده و بسیج کرده باشند.
۵) بسیج موثر و سازماندهی کار آمد کنشگران برای مشارکت در جنبش انقلابی شکل گرفته باشد. در اینجا نقش رهبری بسیار حائز اهمیت است و به اعتقاد اسملسر ، این رهبری کاریزمایی است که به جنبش‌های معطوف به ارزش‌ شکل می‌بخشد؛
۶) کارگزاران و سازمان‌های کنترل اجتماعی، از مهار ،‌کنترل و سرکوب جبنش عاجز بمانند.
به طور کلی از نظریه اسملسر ، همین شش مرحله و عامل تعیین‌کننده‌ای را که برای رفتارهای جمعی به طور عام و جنبش‌های انقلابی به طور خاص بیان می‌کند، در این نوشتار به عاریت گرفته و سعی کرده‌ایم تا با توجه به این رهیافت، تبیینی واقع بینانه و علمی از انقلاب اسلامی ایران ارائه دهیم.
▪ بدین منظور در فصل اول، به کلیات و در فصل دوم به تحقیق درباره‌ چارچوب و مبانی نظری پرداخته‌ایم.
▪ در فصل سوم به بررسی دو مرحله‌ اول این نظریه در مورد انقلاب اسلامی پرداخته‌ایم. طبق الگوی ما، وقتی که شرایط ساختاری یک جامعه، برای ثبات، نامساعد و یا برای رفتار جمعی مساعد است، در چنین شرایطی ، فشارهایی بر نیروهای اجتماعی وارد می‌شود و وضعیت موجود در نظر آنان ناعادلانه و ناکارآمد و عقب‌مانده جلوه می‌کند. شرایط ساختاری جامعه به چند مقوله کلی زیر تقسیم می‌شود:
۱) شرایط ساختاری سیاسی
۲) شرایط ساختاری اقتصادی
۳) شرایط ساختاری فرهنگی - مذهبی
ما تلاش کرده‌ایم تا زمینه‌های ساختاری مساعد و تنش‌های منبعث از آنها را در شکل‌گیری انقلاب اسلامی در سه عرصه‌ کلی سیاست، اقتصاد و فرهنگ بررسی کنیم.
▪ در فصل چهارم، به بررسی باورها و عقاید تعمیم یافته در انقلاب اسلامی پرداخته‌ایم. بدین منظور چهار ایدئولوژی عمده‌آی را که به دنبال ایجاد تغییر و دگرگونی در جامعه‌ ایرانی بوده‌اند - یعنی ایدئولوژی تجددخواهانه‌ لیبرالیستی، ایدئولوژی ناسیونالیستی، ایدئولوژی سوسیالیستی و ایدئولوژی اسلام شیعی و انقلابی - را بررسی کرده و نشان داده‌ایم که برخی از این باورها با ایدئولوژی‌ها، یا اساسا باوری معطوف به ارزش نبوده‌اند و نهایتا تا مرحله‌ تغییر و دگرگونی هنجاری پیش آمده و قادر نبوده‌اند در جامعه، انقلاب بیافرینند، در حالی که انقلاب سیاسی، جنبشی معطوف به ارزش است و باور و عقیده‌ای هم که برای بسیج انگیزه‌ها به وجود می‌آید، باید عقیده‌ای معطوف به تحول ارزشی باشد، و یا اگر در برخی از آنها باوری معطوف به ارزش مشاهده می‌شود (مانند ایدئولوژی سوسیالیستی) ،‌عقیده‌ای عرفی بوده است و نه مذهبی و از آنجا که کمترین قرابت و پیوندی با جامعه‌ سراپا مذهبی ایرانی نداشتند، نتوانستند رشد و انتشار یافته و مقبولیت عام پیدا کنند.
▪ در فصل پنجم، عوامل تسریع کننده یا شتاب دهنده در انقلاب اسلامی را بررسی کرده‌ایم. در این قسمت نگاهی نو و بدیع به نقش عوامل شتاب دهنده ارائه شده است. در همه‌ نظریه‌هایی که تاکنون درباره‌ انقلاب‌ها ارائه شده‌اند و بر نقش عوامل شتاب دهنده در آنها تاکید شده است. این عوامل را رخدادهایی تعریف کرده‌اند که پس از سازماندهی انقلابیون به وقوع پیوسته و به مثابه تیر خلاصی ،‌موجب پیروزی قطعی انقلاب و سرنگونی رژیم پیشین شده‌اند. در نظریه‌ اسملسر، عوامل شتاب دهنده، رخدادهایی هستند که باعث تثبیت و تقویت باور تعمیم یافته و موجب ورود جنبش به مرحله بعدی یعنی بسیج و سازماندهی کنشگران می‌شوند. به عبارت دیگر، عوامل شتاب‌دهنده، باعث ورود افراد به حلقه‌ بسیج و انقلابی شدن آنها می‌شوند و علت پیروزی جنبش، عملکرد کارگزاران و سازمان‌های کنترل اجتماعی (دستگاه سرکوب) رژیم و نه عوامل شتاب‌دهنده، تلقی می‌شود؛ اما واقعیت در انقلاب اسلامی این بود که عامل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی آرمان چند صد ساله تشیع بود، ولی سرکوب یکی از زمینه‌های تبلور این آرمان تاریخی گردید.
▪ در فصل ششم ، مرحله‌ پنجم تئوری اسملسر ، یعنی بسیج مشارکت کنندگان برای عمل انقلابی، بررسی شده است. طبق رهیافت اسملسر، در این مرحله، نقش رهبری بسیار حائز اهمیت است. نقش رهبری بلامنازع امام خمینی در بسیج انقلابی مردم، علیه رژیم در این قسمت بررسی شده است. البته از آنجا که انقلاب اسلامی، تقریبا مرحله به مرحله، توسط رهبری آن یعنی حضرت امام خمینی، بنیانگذاری شده است و از این حیث یکی از استثنائی‌ترین انقلاب‌های جهان محسوب می‌شود، نقش تعیین‌کننده‌ رهبری جنبش در بررسی سایر مراحل نیز خود را نشان داده است. بدون تاکید بر نقش تعیین کننده‌ امام خمینی، تکوین هر یک از مراحل رشد و انتشار عقیده‌ تعمیم یافته در انقلاب اسلامی، وقوع عمده‌ترین عوامل تسریع‌کننده، بسیج کارآمد و تاکتیکهای انسجام بخش به مبارزین و ناکارآمدی و بازماندگی سازمان سرکوب رژیم ، قابل توضیح نیستند و به همین دلیل است که بررسی نقش رهبری در این تحقیق به یک مرحله خاص محدود نشده است. با این حال لازم به ذکر است که در بسیاری از موارد و خصوصیات، رهبری امام خمینی با نظریه‌ رهبری کاریزماتیک قابل انطباق نیست. چه رهبری امام خمینی بر مبنای اندیشه و عقل شیعی شکل گرفته است. خصوصیت فردی و شخصیت شجاع، زاهد ، عارف و خدامحور امام خمینی و جایگاه اجتماعی و مرجعیت دینی ایشان بر مبنای تعقل دینی از وی شخصیت بی‌بدیل ساخت که قبل از آنکه مقبولیت وی بر اساس احساس شکل می‌گیرد، ناشی از تفکرات تاریخی شیعه بود.
▪ درفصل ششم، عملکرد کارگزاران کنترل اجتماعی (دستگاه سرکوب) بررسی موشکافانه‌ای شده است. از آنجا که در نظر اسملسر ، این عامل بسیار مهم است و بر عوامل قبلی سایه می‌افکند، ما نیز سعی کرده‌ایم تا این قسمت را مبسوط‌تر بررسی نماییم و علل اساسی درماندگی دستگاه سرکوب رژیم را ریشه‌یابی کنیم.
▪ در پایان نیز ، یک جمع‌بندی مختصر و نتیجه‌گیری از یافته‌های پژوهش‌ ارائه شده است.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید