جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


نحوه ظهور اندیشه های نو و بدیع


نحوه ظهور اندیشه های نو و بدیع
در چگونگی خلق نظریه ها و اندیشه های نو ارباب خرد به گونه های متفاوتی نظر داده اند .برخی از علماء چون بیکن و هیوم شیوه استقرایی را راه آفریدن نظریه های جدید دانسته اند.بیکن معتقد بود که علم عبارتست از انباشتن و رده بندی کردن مشاهدات و سپس یک کاسه کردن آنها و تعمیم از موارد جزیی به حکم کلی است . به این ترتیب اکتشاف و نوآفرینی می تواند روندی خودکار باشد چنانکه گویی با ماشین انجام می گیرد.توصیف بیکن تمام جنبه های نظری و علم را فرو می گذارد و نقش تخیل خلاق ( Creative Imagination) را در تکوین مفاهیم جدید نادیده می گیرد.ولی به هر حال این گروه از صاحبنظران و اخلاف آنان یعنی پوزیتیویستها از شیوه استقراء طرفداری می کردند و سنت اصالت تجربی را در نظریه آفرینی ، اصل می پنداشتند.
گروهی دیگر بر شیوه قیاسی تاکید ورزیده اند که رسیدن به جزء از کل است . قیاس ذهن را از کلی به جزیی یا از اصل به نتیجه و از قانون به موارد اطلاق آن می رساند.مثلا زمانی که از این مقدمه کلی که انسان فناپذیر است به این نتیجه می رسیم که من نیز فناپذیرم به قیاس پرداخته ایم .به شیه قیاسی نیز می توان به افکار و نظریه های جدیدی رسید، مصادیق تازه ای را کشف کرد و از قوانین کلی به نتایج نوینی دست یافت.
علمایی چون میدآوار(P.B.Medawar) نظریه های استقرایی در اکتشاف و ابداعات علمی را مردود شمرده و به نوعی قیاس در خلاقیت معتقد می باشند.میدآوار کشفیات جدید در علوم را زائیده فرضیه سازی های قیاسی (Hypo the tico-deduction ) می داند. دانشمند فرضیه ای می سازد، این عمل وی کاری خلاق است ،به این معنی که او دنیای ممکنی را خلق می کند، یا بخشی از آنرا فرض می نماید، تجربیات وی بعدا برای آن است که در یابد آیا آن دنیای فرضی واقعی است یا خیر ؟
بدین ترتیب دانشمند از قیاس بهره می گیرد تا فرضیه ای بسازد و با استقراء به آزمون آن فرضیه می پردازد. در این میان نقش ذهن خلاق محقق عامل و رکن اساسی است که قابل ردیابی نیست و نمی توان بریا آن راه و روشی منطقی جستجو کرد،در حالیکه اثبات و نفی فرضیه فرآیندی منطقی و قابل تبیین علمی و تجربی است و این دو راه کاملا با هم متفاوتند.
برای آزمون فرضیه ها منطق و مبنایی وجود دارد،ولی برای آفرینش آنها وجود ندارد. بریا کشف اصیل عملی ،نسخه ای در کار نیست و این مساله ما را به شیوه تخیل خلاق در آفرینندگی و نوآوری رهنمون می شود.
قبل از آنکه به توصیف شیوه تخیل خلاق بپردازیم باید به یکی دیگر از منابع خلاقیت و نوآوری که در بوجود آوردن نظریه های بدیع علمی سهم بسزایی داشته اشاره کنیم و آن تمثیل و مدلسازی است .به کمک مدلها بسیاری از تئوریهای جدید زاییده شدند،فی المثل نظریه موجی نو عمدتا به مدد تمثیل و قیاس نو با خواص موجی صوت تکوین یافت. اما بکارگیری و استفاده از مدل باید با تامل و احتیاط صورت گیرد و محقق در نظر داشته باشد که تمثیل یا قیاس فقط حاکی از وجود بعضی از شباهتها ست نه همسانی در همکه خصایص و خواص و همچنین مدلها فقط فرضیه های ممکن را مطرح می کنند و این فرضیه ها باید محک بخورند و آزموده شوند. این نکات در تقلید از طبیعت برای خلاقیت و نوآوری مصداق دارد.خطرات کاربرد مدلها محققان را به صرافت انداخت که از آنها به عنوان یک نوع دستاویز فکری و کمک روانی در راه شکل دادن به نظریه ها استفغاده کرده و آنها را محتاطانه بکار برند.
قیاس و استقراء و تمثیل هر کدام به گونه یی نقش ذهن انسان و تخیل او را در شکل دادن به نظریه ها و ایده های نو نشان می دادند بطوری که می توان گفت اندیشه های آفرینشگرانه و خلاق تابعی از نیروی تخیل خلاق انسان است .در تخیل خلاق ،اندیشه نو در ذهن فرد می جوشد و شکل می گیرد و این فرآیندی شخصی و خاص است که تنها محصول ذهن فرد است . اکنون مسلم شده است که خلق نظریه های نو صرفا متکی به قواعد و قوانین ثابت نبوده بلکه بر تخیل افراد خوش قریحه (Gifted ) و برخوردار از موهبت خلاقیت مبتنی است .
اشراق در آفرینش نظریه های جدید نقشی عمده دارد. منظور از اشراق (در معنای تابش ) آن است که نحوه اندیشیدن نه چندان تابع براهین و به اثبات رسیده ، بلکه منبعث از جهش های درون و ارائه های جوشان است .
ذهن خلاق آدمی از قید و بند قوانین ثابت علمی فراتر رفته و در عرصه ها ی ناشناخته به جولان می پردازد و آثار آن به صورت اندیشه های نو و خلاق ظهور پیدا می کند.البته باید در نظر داشت که آمادگی ذهنی محققان و نظریه پردازان و تمهید مقدمات علمی در ذهن آنان مسلما در ایجاد جرقه های اندیشه نو بی تاثیر نیست و تجربه های علمی و تخصصی را در این میان نباید انکار کرد.
فرزانه ای در زمینه پیدایی اندیشه های بکر می گوید : علم به صورت جوانه هایی است که در اذهان اینجا و آنجا می روید.ما می توانیم برای داوری درباره این جوانه ها و گلهای اولیه که در اذهان می روید معیارهایی به دست بدهیم اما اصل پیدایش آنها بر طبق قانون و ضابطه ای که در اختیار ما باشد و قابل تکرار و تجربه باشد صورت نمی پذیرد. برای کشف شدن فرمول و ضوابطی که به ما می آموزد چگونه می توان اندیشه های نو و تازه ابداع کرد وجود ندارند و چنین فرمول و چنین گوهر شب چراغی در اختیار ما نیست .
اما این نظرات نباید ما را از خلاقیت و ابداع بازدارد و چون قانون و قاعده ای برای این کار در اختیارمان نیست از نوآوری منصرفمان سازد.باید بدانیم که استعداد و قدرت خلاقیت و نوآوری بطورکلی در همه انسانها موجود است .به عبارت دیگر استعداد خلاقیت ،استعدادی همگانی است به این معنی که همه ما با درجات دارای این استعداد هستیم .تجربیات نشانگر آنست که درجه موثر بودن خلاقیت ما با بازده انرژی فکری ما،کوشش و پشتکارمان در بکارگیری مغز،ارتباط بیشتری دارد تا با استعداد درونی مان .کشفیات علمی مملو از موارد نامحدودی است که در آن افرادی عادی قدرت خلاقیت خارق العاده ای نشان داده اند.
اندیشمندان سازمان و مدیریت با اتکاء بر این اعتقاد که قدرت خلاقیت و نوآوری در همه انسانها وجود دارد به بیان فنون و تکنیک هایی پرداخته اند که این استعداد را بارور ساخته و نوآوری در همه انسانها وجود دارد به بیان فنون و تکنیکهایی پرداخته اند که این استعداد را بارور ساخته و نوآوری را تحقق می بخشد.
منبع : کتاب مدیریت عمومی -دکتر سید مهدی الوانی ، نشر نی ، چاپ هفتم ۱۳۷۳، شمارگان :۵۵۰۰ جلد
منبع : سایت فکر نو


همچنین مشاهده کنید