شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


توسعه و گسترش شهرسازی


توسعه و گسترش شهرسازی
درباره مدیریت شهری تا کنون یادداشت های زیادی تقدیم خوانندگان گرامی روزنامه مردم سالاری کردیم. به نظر می رسد خالی از لطف نیست که به مفاهیم مهم دیگری همچون شهرسازی و توسعه شهر سازی نیز بپردازیم. صاحبنظران در این زمینه نیز دیدگاه ها و نقطه نظراتی دارند که بی تردید بررسی و مطالعه آنها می تواند مفید واقع شود.
با آغاز شهرنشینی و از سویی جریان اصلاحات ارضی در ایران هرچند اقتصاد به شیوه معیشتی خانواده ادامه داشت، مهاجرت روستاییان به شهرها سرعت گرفت. به طوری که ۵۰ درصد مهاجران برای کار به تهران رفتند و جذب کارهای ساختمانی و خدماتی در شهر می شدند که این روند خود در افزایش جمعیت شهری، بی انگیزگی حضور در روستا و دگرگونی هویت مهاجران تاثیر گذار بود و مهاجران را هرچه بیشتر با اصالت، زادبوم و کارهای کشاورزی بیگانه می کرد و گسست شغلی، فرهنگی و اجتماعی را دامن می زد.
با دگرگونی های صنعتی، شهرنشینی مدرن چهره جدیدی از خود به جای گذاشت، به طوری که امروزه شهرهای قدیمی، روستاییان زیادی را در خود جای می دهند و بزرگتر و بزرگتر می شوند. شاید اگر در ۴ دهه گذشته شهرنشینی، تفاوت درآمد روستایی و شهری، جذابیت زرق و برق زندگی شهری، روستاییان را به شهرها سوق می داد، امروزه علاوه بر موارد یاد شده ناهمسانی امکانات شهرستان های کوچک نسبت به کلان شهر ها، عدم تمرکززدایی از شهرهای بزرگ و نیاز به بهره مندی از خدمات مختلفی چون خدمات درمانی، تجاری و علمی، توجه مردم را به سوی شهر های بزرگ جلب می کند که ما شاهد توسعه جمعیتی شهر های قدیمی هستیم. از این رو از آغاز شهر نشینی در ایران با ۲ نوع جریان مهاجرت، یعنی مهاجرت از روستاها به شهرها ومهاجرت از شهر های کوچک به کلان شهرها روبرو بوده ایم که در اصطلاح اکولوژی شهری، هجوم (Invasion) به شهر های بزرگ را شاهد بوده ایم که در ادامه، تغییرات دیگری را چون توالی، تراکم، جدایی را نیز در سیستم اکولوژی شهری به همراه داشته که در جای خود قابل بحث و بررسی است.
اما بعد بسیار پیچیده تر موضوع علاوه بر جابه جایی مکانی و فیزیکی جمعیت، دگرگونی در هویت ها و تاثیر و تاثر متقابل بین اقوام است که با حرکت خاصی همراه است. چرا که فرهنگ قومیت های خاص با تایید در مکان مشخص و پشت سر گذاشتن چالش های پیش رو در برابر ناکامی ها و ضعفهای گذشته و از سویی رویارویی با اندیشه های جدید و زایش فرهنگی نو دقیق تر قابل بحث و بررسی بودند و از دیدگاه دگرگونی های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز فرهنگ اقوام در یک محدوده مشخص به عنوان واحد تحلیلی مجزا و مستقل، بررسی و ارزیابی می شد. در صورتی که در وضعیت فعلی با روند رو به رشد فرهنگ شهری و کاهش همبستگی های اجتماعی و ارگانیک و تنوع مکانیکی و الکترونیکی ارتباطات اجتماعی حتی در جوامع اصیل، موضوع تحلیل هویت ها چه بسا پیچیده تر از گذشته است.
لذا امروز در کشورمان شاهد این نکته قابل تامل هستیم که نوع شهر نشینی و توسعه شهری هنوز با روند توسعه صنعتی و توسعه زیست محیطی و توسعه پایدار، به طور توامان هماهنگ نیست و رشدی یک جانبه و مهار نشدنی به خود گرفته است. البته هرچه نظریه پردازان، بحث توسعه شهر نشینی را نیز یکی از مولفه های توسعه در نظر گرفته اند، اما این نمای تمدن جدید در کشورمان نمود دیگری دارد و درون چند لایه شهرنشینی در کشور، حقایق دیگری را به نمایش می گذارد، در حال حاضر کلان شهری مانند تهران همچنان از غرب و شرق و جنوب گسترش می یابد تا شاید از تمرکز جمعیت در این شهر جلوگیری شود و برنامه ریزان کشور در مقابله با چالش های به وجود آمده و به دنبال گسترش شهرنشینی و چندین و چند مشکل و معضل اقتصادی و اجتماعی دست به کار شدند و برنامه هایی را برای جلوگیری از تراکم جمعیت در شهرهای بزرگ تنظیم کردند که عمده آن، تاسیس شهرهای جدید است.
پس از تصویب تاسیس شهر های جدید که در سال ۱۳۶۴ از سوی هیات وزیران به تصویب رسید، ساخت ۱۲ شهر جدید در اطراف شهرهای بزرگ تهران، اصفهان، مشهد. تبریز، شیراز و اهواز پیشنهاد شد اما با گسترش شهر نشینی و به تناسب آن دگردیسی فرهنگی، اقتصادی و از سویی الگوی زندگی جدید، ما با ۲ نوع بافت شهر های جدید روبه رو هستیم. نوع اول شهرهای جدید مانند فولاد شهر در اصفهان، مهاجران در اراک که بر مبنای سرمایه گذاری های از پیش تعیین شده برای جذب جمعیت و تامین نیروی انسانی جهت طرح ها و پروژه های دائمی بنا شده اند که در این گونه شهرها سکونت شهروندان تا حدودی متناسب با شغل دیگر ساکنان بوده و طبق تدابیری از پیش تعیین شده که امکانات رفاهی مورد نیاز را فراهم می آورد و در نهایت موجب اسکان جمعیتی می شود و تا حدودی با اهداف و برنامه ریزی های بلند مدت ساخت و عمران اولیه شهر ارتباط دارند، به طوری که در کوتاه مدت، شغل مشترک، اهداف مشترک، رده های شغلی مختلف و مورد نیاز در شهر، تفاوت فرهنگی و هویتی را تحت الشعاع قرار داده و آنان در مدتی نه چندان طولانی جایگاه اجتماعی، شغل و فرهنگی خود را باز می یابند.
نوع دوم از شهر های جدید التاسیس، مانند هشتگرد و پردیس اطراف تهران شهرهایی هستند که با هدف برقراری تعادل در توزیع جمعیت ساخته شده اند که در این نوع از شهر های جدید، آنچه بیش از همه نیاز به توجه و بازنگری دارد و غفلت از آن، کمتر از بی توجهی به گسترش شهر نشینی هایی بی رویه نیست، وضعیت متفاوت این شهرهاست. به طوری که در برخی از آنها مشکلاتی چون کمبود آب آشامیدنی سالم، وضعیت نامطلوب دفع فاضلاب، تنوع جمعیتی و عدم انسجام فرهنگی، نبود برنامه ریزی برای اشتغالزایی نیروهای تحصیلکرده و عادی به وضوح به چشم می خورد.
لذا در این شهرها، خانواده های مختلف با میزان تحصیلات و درآمدهای گوناگون با هم زندگی می کنند. اما برخی پس از مدتی ترجیح می دهند خانه های خود را اجاره دهند و در مکان هایی با شرایط بهتر ساکن شوند که این بر سیال بودن جمعیت این شهرها دلالت دارد و اگر از آنها پرسش شود دلیل جابجایی و ساکن نبودن شما چیست، دلایل گوناگونی را می شنویم که در جای خود قابل بررسی و پژوهش همه جانبه است. لذا عواملی چند، ضرورت بازنگری به ساختار این شهر های جدید را برایمان آشکار می کند که عمدتا بیانگر ناهماهنگی و ناکارآمدی بستر های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، خدماتی و حتی سیاسی در این گونه شهرهاست.
نویسنده : امید سیاوش
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید