سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

دیپلماسی رسانه‌ای ضرورت مغفول مانده


دیپلماسی رسانه‌ای ضرورت مغفول مانده
جنجال اخیر امریکایی ها در تنگه هرمز مثال خوبی را از جایگاه و نقش رسانه ها در برجسته کردن موضوعات مهم و بالعکس به نمایش گذاشت.
در این ماجرا، رسانه های امریکایی و در پی آن رسانه های غربی با آب و تاب قصه یک عملیات شناسایی معمول قایق های گشت زنی ایران در تنگه هرمز را چنان به مخاطبان خود عرضه کردند که گویی در آستانه وقوع جنگ میان ایران و امریکا قرار داشتیم.
شبکه خبری و رسانه ای نبود که در همان روز انتشار خبر، تصویرهای پنتاگون (وزارت دفاع امریکا) از این واقعه را به نمایش نگذارد و تحلیل و تفسیر بود که در پی این جنجال سازی روی تلکس های خبری و دکه های روزنامه فروشی می رفت.
این داستان آنقدر جذاب شده بود که سفر جورج بوش، رییس جمهور امریکا به خاورمیانه را نیز تحت الشعاع خود قرار داد. رسانه های غربی پیش بینی می کردند وی موفق می شود با استفاده از این تصویرسازی بر مخاطبان خود در کشورهای منطقه تاثیر مطلوب واشنگتن را بگذارد و ایران را با سند و مدرک، یک خطر و تهدید معرفی کند همان گونه که او با سخنرانی در ابوظبی قصد داشت همین پیام را ارسال کند که ناکام ماند.
گر چه عملکرد به موقع نیروی دریایی سپاه پاسداران و پاتک آنها در پخش تصاویر واقعی از این عملیات (برای اولین بار از شبکه های ماهواره ای پرس تی وی و العالم) این توطئه امریکایی را خنثی کرد و حاصلی جز ناکامی برای تیم رسانه ای کاخ سفید رقم نزد، اما این ماجرا و سابقه های متعددی از تحریف واقعیت در قبال مسایل ایران در رسانه های غربی که به میل سردمداران آن کشورها صورت می گیرد، نورافکن ها را به روی بعد مهمی از دیپلماسی متمرکز می کند: دیپلماسی رسانه ای.
به صورت خلاصه می توان گفت دیپلماسی رسانه ای، به کارگیری رسانه ها برای تکمیل و ارتقای سیاست های خارجی یک کشورمحسوب می شود.
شاید به گونه ای دیگر بتوان اینگونه در نظر گرفت که چنین نوعی از دیپلماسی بهترین راه ورود به فضای جهانی برای کشورهایی است که از نظر مالی و اقتصادی توان برابری با کشورهای ابرقدرت را ندارند. این قبیل کشورها می توانند با استفاده از رسانه های نوین، خود را به عنوان یک قدرت فکری و اندیشه ای در سطح جهانی مطرح کرده و بر فضای سیاسی بین المللی افکار جهان حاکم شوند.
به عقیده صاحبنظران، استفاده گسترده دیپلمات ها و رهبران کشورها از رسانه های نوین، به ویژه رسانه های جهانی برای پیشبرد مذاکرات دیپلماتیک و اجرای سیاست های خارجی کشورهای شان در جهت منافع ملی، همان دیپلماسی رسانه ای است که فراهم کردن زمینه های مذاکرات، ایجاد اعتماد و بسیج افکار عمومی برای پشتیبانی از تصمیمات دیپلماتیک از جمله کارکردهای آن است.
در سیستم های دموکراتیک، رسانه ها با بهره گیری از تعامل با دستگاه سیاست خارجی از یک سو و افکار عمومی و غیردولتی ها از سوی دیگر، افکار عمومی را وارد جریان تصمیم گیری های دیپلماتیک کشورشان می کنند.
باید به یاد داشت که دیپلماسی هنوز هم در اغلب کشورها، به عنوان سیاست طبقه نخبه شناخته شده و افکار عمومی کمتر در آن دخالت داده می شود. در حقیقت دیپلماسی رسانه ای می کوشد تا این فاصله موجود بین مسوولان حکومتی و عامه مردم را پر کند.
باید به خاطر داشت حضور رسانه ها برای آمادگی افکار عمومی جهانی در حمله های اخیر امریکا به کشورهای مختلف نشان دهنده نفوذ دیپلماسی رسانه ای در جهان است. شاهد بودیم که سیاه نمایی درباره طالبان برای ساختن یک دشمن فرضی از آن جهت حمله به افغانستان و همچنین بزرگنمایی درباره صدام و ارایه اطلاعات دستکاری شده در مورد تسلیحات نظامی عراق چگونه به تجاوز به این کشورها منجر شد. این مثال ها نمونه های بارزی از نقش دیپلماسی رسانه ای در تاثیرگذاری بر افکار عمومی جهانی به حساب می آید.
● ضعف در دیپلماسی رسانه ای کشور
کارشناسان امر معتقدند متاسفانه در حال حاضر رسانه های داخلی، صرفا انتقال دهنده اطلاعات هستند و با رویکرد و هدف دیپلماسی رسانه ای در عرصه دیپلماتیک حاضر نمی شوند. به همین خاطر است که این رسانه ها نمی توانند در این عرصه نقش یک جریان ساز را ایفا کنند.
بر این اساس این نظریه مطرح است که برای داشتن دیپلماسی رسانه ای قوی در کشور، می بایست هم رسانه ها به تحلیل، دانش سازی و جریان سازی قوی بپردازند و هم دستگاه دیپلماسی، ارتباط قوی تری با رسانه ها برقرار کند که این تعامل در ایجاد جریان های رسانه ای دیپلماتیک مطابق با منافع ملی کشور، در سطح بین المللی، بسیار موثر خواهد بود.
از سوی دیگر باید اذعان کرد رسانه های موثر در کشور دچار ضعف ساختاری هستند و این مساله به عنوان مهم ترین مانع در کاربست دیپلماسی رسانه ای در کشور مطرح است. یکی از معیارهای اصلی قابل توجه برای موثر شدن یک رسانه در عرصه بین المللی، رساندن مفاهیم به مخاطبان از طریق زبانی است که مخاطب بتواند مستقیما به آن دسترسی داشته باشد. صرفا در این صورت است که می توان مطمئن بود پیامی که در پی انتقال آن هستیم، بی واسطه و تفسیر و تاویل به مخاطبی که آن سوی مرزها قرار دارد، می رسد. در کمال تاسف باید گفت چنین شاخصه ای نزد رسانه های ایرانی بسیار کمرنگ است.
به سادگی اجازه داده ایم خبرگزاری ها و رسانه های خارجی وقایع داخلی را رصد کرده و آنگونه که باب طبع شان است به مخاطبان خود عرضه کنند. جالب آنجاست که گاه و بیگاه به ترجمه و انعکاس نگاه آنها به مسایل داخلی مان می پردازیم و به عنوان یک سند برای مخاطبان عام داخل کشور در لابه لای گزارش های مان با عناوینی همچون در آینه مطبوعات خارجی، بازتاب های خارجی و. . . می گنجانیم.
● جنگ از طریق رسانه
با توجه به حجم وسیع تبلیغات غربی علیه ایران، هر ساعتی که می گذرد و اگر بزرگ نمایی نکرده باشیم هر لحظه ای که سپری می شود باید به این سوال پاسخ دهیم که در عرصه های مختلف تا چه حد در حفظ کیان کشور موفق عمل کرده ایم؟
مثال هایی در این زمینه اوضاع را روشن تر می کند:
- امریکا با افزایش زمان پخش برنامه های برون مرزی برای ایران، کوبا و کره شمالی قصد دارد جنگ تبلیغاتی خود علیه این کشورها را گسترش دهد. در بودجه بوش منابع لازم برای تامین مالی این اقدامات پیش بینی شده است. در همین راستا بودجه سال ۲۰۰۷ پخش برنامه های برون مرزی از جمله صدای امریکا (VOA) و رادیو آسیای آزاد (RFA) با افزایش ۸/۳ درصدی به ۲/۶۶۸ میلیون دلار در سال ۲۰۰۷ رسید.
- مرکز تضارب افکار شورای سیاست خارجی امریکا که نهادی فوق العاده تندرو و نزدیک به جمهوری خواهان است تبلیغات گسترده و هدفداری را با کمک تعدادی از رسانه های امریکایی علیه فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران انجام داده است. در این تبلیغات که هدف آن تحریک افکار عمومی و جلب حمایت اجتماعی مردم امریکا برای اقدام یکجانبه و غیرقانونی نومحافظه کاران علیه تهران است، ادعا شده که امروزه ایران بزرگترین چالش برای اهداف و منافع امریکا در خاورمیانه و مانعی برای پیروزی امریکا در جنگ علیه تروریسم است. در همین خصوص بخش موسوم به آزادی ایران! در شورای سیاست خارجی امریکا که در سال ۲۰۰۶ با هدف کمک به سیاستمداران امریکایی برای توسعه و اجرای استراتژی های امریکا در قبال ایران تاسیس شده، پخش تبلیغاتی را به صورت آگهی های تبلیغاتی ۳۰ ثانیه ای از شبکه های تلویزیونی CNN، MSNBC و همچنین کانال فاکس نیوز علیه فعالیت های هسته ای صلح آمیز ایران داشته است. در متن یکی از این تبلیغات که بر روی سایت اینترنتی شورای سیاست خارجی امریکا قرار گرفته با اشاره به اینکه زمان در حال اتمام است و عقربه ساعت رستاخیز هسته ای در حال نزدیک شدن به ساعت ۱۲ (زمان نابودی دنیا به وسیله جنگ جهانی اتمی) است، ادعا شده بود: ایران بزرگ ترین حامی جهانی تروریسم است که از حملاتی که منجر به کشته شدن صدها امریکایی شده حمایت کرده است.
با توجه به چنین مواردی است که امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند تقویت رسانه های کشور برای آمادگی در قبال هجمه تبلیغاتی طرف های مقابل هستیم. در این زمان است که سیاست گذاران نباید به اشتباه رسانه ها را رقیب و محدود کننده خود در عرصه دیپلماسی بپندارند، زیرا رسانه ها با انتشار اخبار در زمان واقعی، دیپلمات ها را با انتشار اخبار فارغ از زمان و در لحظه وادار به موضع گیری سریع می کنند و این یعنی همان حضور رسانه در بازی دیپلماسی که باید از آن در جریان های سیاسی به نفع کشور بهره برداری کرد.
قرار بود پیش از سال ۱۳۸۵ وزارت امور خارجه به اعزام وابسته ارتباطات به سفارتخانه های ایران در کشورهای خارجی مبادرت ورزد، ای کاش گزارشی از عملکرد آنان برای رسانه ها منتشر می شد، زیرا باید به خاطر داشت این گام ها مفید اما ناکافی است، زیرا توقع نابجایی خواهد بود اگر گمان می کنیم رسانه هایی که با بودجه کشورهای غربی تامین می شوند تصویر واقعی از ایران منعکس خواهند کرد.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید