جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

حقوق فرزند در زمان ولادت


حقوق فرزند در زمان ولادت
فقها در بیان احکام، هم به امورعبادی می‌پردازند و هم به امور حقوقی. در باب نکاح آنچه مربوط به امور زناشویی مخصوصا مستحبات است جزء عبادات به حساب می‌آید و فقها آن را همراه حقوق مترتب بر عقد ازدواج و مسائل مربوط به آن می‌آورند و از این جمله است مستحبات مربوط به ولادت فرزند که در این مورد روایات و آرای فقها به شرح زیر است؛
مستحب است طفل را در وقت ولادتش غسل داده و اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپش گویند.
سزاوار است که این افعال را قبل از بریدن ناف طفل انجام دهند چه آنکه در این صورت هرگز گرفتارفزع نشده و به درد ام‌الصبیان مبتلا نمی‌گردد. این مضمون از مولانا ابی‌عبدالله علیه‌السلام روایت شده.(۱)
و از حضرت نبوی صلی‌الله علیه و آله و سلم منقول است: “کسی که خداوند مولودی به او عطا نمود پس به گوش راست او اذانی که در نماز می‌گویند گفته و به گوش چپش اقامه بگوید چه آنکه این امر باعث حفاظت او از شیطان رجیم می‌باشد.”
مستحب است با تربت مولانا الحسین علیه‌السلام و آب فرات طفل را تحنیک کنند یا این فعل را با آب فرات ولو با خرما یا عسل مخلوط شده باشد انجام دهند. مقصود از ماءالفرات‌ نهر معروف است و از (ماءالفرات) بدون الف و لام که در عبارات آمده آب شیرین می‌باشد ولو آنکه آن را به واسطه مخلوط کردن با خرما یا عسل شیرین کرده باشند و آن در آبی است که طبیعتا و ذاتا شیرین نبوده و به واسطه اختلاطش با خرما یا عسل شیرین شده باشد.
سپس می‌فرمایند:
“اولاد و فرزندان خود را با آب فرات و تربت حضرت حسین علیه‌السلام تحنیک نمائید، پس اگر آب فرات نبود با آب باران به این امر مبادرت ورزید.”
مقصود از تحنیک آن است که آب فرات یا غیر آن را با تربت به دهان طفل داخل کرده و به حنک وی که سقف دهان باشد برسانند. همچنین مستحب است طفل را با خرما تحنیک کنند. تحنیک به این نحو است که خرما را جویده و سپس آن را در دهان بچه قرار داده و پس از آن خرما را به وسیله انگشت سبابه به سقف دهان طفل برسانند تا آنکه همان جا آب شود.
حضرت مولانا امیرالمومنین علی علیه‌السلام می‌فرمایند:(۲) “فرزندان خود را با خرما تحنیک کنید چه آنکه حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله و سلم حسنین علیه‌السلام را این چنین تحنیک فرمودند.”
مستحب است نام طفل را تا هفت روز محمد بگذارند. پس بعد از آن اگر نام مزبور را تغییر دهند جایز است.
نام مذکور را زمانی برای طفل مستحب است اختیار کنند که او از جنس مذکر باشد و به هر تقدیر دلیل این حکم فرموده مولانا الصادق علیه‌السلام که فرمودند: “برای ما فرزندی که متولد نمی‌شود، مگر آنکه ما نامش را محمد می‌گذاریم، پس وقتی هفت روز گذشت، اگر بخواهیم آن را تغییر داده والا آن را به حال خود وا می‌گذاریم.”
بهترین نام‌ها اسمی است که در آن عبادت خداوند شده‌باشد. مقصود نامی است که مشتمل بر عبودیت برای خالق متعال باشد همچون اسماء عبدالله، عبدالرحمن و عبدالرحیم و غیر آن از اسماء مقدسه حق‌تعالی.
و با فضیلت‌ترین نام‌ها اسم محمد و علی و اسماء انبیاء و ائمه علیهم‌السلام می‌باشد.
امام باقر علیه‌السلام(۳) فرمودند: “راست‌ترین نام‌ها اسمی است که به عبودیت نامیده شود و با فضیلت‌ترین آنها اسماء انبیاء علیهم‌السلام است.”
از حضرت صادق علیه‌السلام(۴) منقول است که: “پیامبراکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که چهار فرزند داشته و یکی از آنها را به نام من ننامیده باشد به من جفا کرده‌است.” و نیز از حضرت صادق علیه‌السلام است که فرمودند: “در زمین خانه‌ای نیست که در آن نام محمد باشد مگر آنکه زمین، آن خانه را هر روز تقدیس می‌نماید.” از حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در حدیث طولانی آمده است که: “اگر حضرت خداوند متعال به من صد اولاد مرحمت کند دوست دارم که نام تمام آنان را علی بگذارم.” و حضرت ثامن الحجج مولانا الرضا علیه‌السلام فرمودند: “فقر و تنگدستی به خانه‌ای که در آن نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و از زنان، فاطمه باشد راه نمی‌یابد.”
شهید ثانی برای اولاد، احکامی ذکر فرموده‌اند که ذیلا تشریح می‌شود:
الف) از جمله این احکام عقیقه وتراشیدن سر و ختنه نمودن و سوراخ کردن گوش در روز هفتم ولادت می‌باشد.
اگر گوش راست را بخواهند سوراخ کنند مستحب است نرمی آن را که در پایین لاله گوش آویزان است سوراخ نمایند و اگر گوش چپ را سوراخ می‌کنند مستحب است قسمت بالای لاله را سوراخ نمایند و همان طور که مرحوم مصنف فرموده مستحب است هریک از اعمال مذکور یعنی عقیقه و سر تراشیدن و ختنه نمودن و سوراخ کردن گوش را در وقتی که هفت روز از هنگام تولد طفل گذشته انجام دهند. اگرچه آخرین لحظات انقضاء این روز باشد.
حضرت امام صادق علیه‌السلام(۵) فرمودند: “عقیقه لازم است و هر مولودی در گرو عقیقه خود می‌باشد” و نیز از حضرتش علیه‌السلام منقول است که فرمودند: “برای طفل عقیقه‌ نما و در روز هفتم سرش را بتراش.”
و باز از جنابش علیه‌السلام مروی است فرمودند: “اولاد خود را در روز هفتم ولادت ختنه کنید چه آنکه ختنه در طهارت و نظافت طفل دخیل‌تر و روئیدن گوشت را سریع‌تر می‌نماید و زمین از بول شخص ختنه نشده کراهت دارد.”
ب) سزاوار است که تراشیدن سر پیش از ذبح عقیقه باشد و به وزن موها از طلا یا نقره صدقه دهند.
اسحق بن عمار در محضر مبارک امام صادق علیه‌السلام عرض کرد: به کدام یک ابتدا کنیم؟ حضرت فرمودند: “ابتدا سرش را بتراش و آنگاه عقیقه نما و به مقدار وزن موها نقره تصدق کن، البته هردو را دریک مکان انجام بده.
ج) ترتیب دادن قنازع مکروه است
مقصود از قنزع آن است که جایی از سر را تراشیده و موضع دیگر را نتراشند. موضع تراشیده و مکان نتراشیده در هر کجا از سر که باشد فرقی نمی‌کند.
د) واجب است صبی پس از آنکه بالغ شد ختنه نماید.
مقصود از (عندالبلوغ) در کلام مصنف بعد از بلوغ است و به هر تقدیر پس از حصول بلوغ بدون آنکه فاصله‌ای شود بر شخص واجب است در صورتی که ولی او ختنه‌اش را تاخیر انداخته به این کار اقدام نماید.
البته در این حکم، کلام و ایرادی نیست فقط بحث در این است که آیا قبل از بلوغ ختان طفل بر ولی واجب است یا مستحب، در آن دو احتمال است:
احتمال اول آنکه بگوییم واجب نیست زیرا طفل در این حال به عبادات و اعمالی که شرطش ختان است مکلف نمی‌باشد از این رو وجهی ندارد که آن را در حق ولی واجب بدانیم.
احمال دوم آنکه ملتزم می‌شویم که بر ولی واجب است زیرا جواز تاخیر آن تا زمان بلوغ مستلزم آن است که واجب مضیقی از اول زمانش تاخیر بیفتد. مرحوم علامه در کتاب تحریر فرموده‌اند:
تاخیر ختان تا زمان بلوغ جایز نیست. البته این کلام از ایشان دلالت می‌کند بر احتمال دوم ولی دلیل آن چندان واضح و روشن نمی‌باشد.
هـ) حیوانی که برای عقیقه اختیار می‌کنند گوسفند یا شتر باید باشد و شرط است که در آن شروط قربانی جمع باشد.
مقصود از شروط قربانی سلامت از عیوب و چاقی و سن می‌باشد که رعایت این شروط این است که افضل باشد. فلذا اگر مطلق گوسفند را برای عقیقه اختیار نمایند، از آنکه واجد شروط بوده یا نباشد مجزی و کافی است.
حضرت مولانا امام صادق علیه‌السلام فرمودند: “عقیقه گوسفندی است که مقصود از آن گوشتش می‌باشد و آن به منزله قربانی نیست. فلذا هر گوسفندی که جهت این امر اختیار کنند مجزی است، منتهی بهترین گوسفندی که انتخاب می‌نمایند آن است که چاق‌تر باشد.”
و) مستحب است در وقت ذبح عقیقه دعایی که وارد شده بخوانند. دعا ماثور عبارت است از:
بسم‌الله و بالله، اللهم هذه عقیقه عن فلان (بنام خدا و ذات اقدسش، بارخدایا این حیوان عقیقه‌ای است از جانب فلانی.)
نگارنده گوید: به جای (فلان) نام فلان را ذکر نمایند.
لحمها بلحمه و دمها بدمه و عظمها بعظمه (گوشت این عقیقه به جای گوشت طفل و خونش به جای خون طفل و استخوانش به جای استخوان وی باشد.)
اللهم اجعله و قاءلآل محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم (بار خدایا حفظ کن این طفل را برای آل محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم)
ز) اگر به جای عقیقه پول آن را صدقه بدهد کفایت نمی‌کند.
اگر چه عقیقه متعذر و عمل به آن ممکن است نباشد، بلکه در چنین صورتی وظیفه آن است که صبر نموده تا قدرت بر آن حاصل شود به خلاف قربانی که در صورت عدم امکان صدقه به جای آن مجزی است.
محضر امام صادق علیه‌السلام عرض شد: ما به دنبال عقیقه جهت تهیه آن رفتیم ولی به آن دست نیافتیم رای مبارک چیست، اگر پول آن را صدقه دهیم کافیست؟ حضرت فرمود(۶:) نه، زیرا خداوند متعال دوست دارد که اطعام شده و خون ریخته شود.
ح) اگر طفل بالغ شد و برایش عقیقه نکرده باشند مستحب است که خود برای خویش عقیقه نماید و در صورتی که نسبت به عقیقه کردن ولی، مشکوک باشد چون اصل عدم عقیقه اوست لاجرم بر وی مستحب است که در این صورت نیز از طرف خودش عقیقه کند. دلیل در فرع دوم یعنی صورت شک علاوه بر اصل روایت عبدالله بن سنان از عمر بن یزید می‌باشد، وی می‌گوید: محضر امام صادق علیه‌السلام عرض کردم به خدا قسم که نمی‌دانم پدرم از جانب من عقیقه کرده یا نکرده، پس می‌گوید: حضرت مرا امر فرموده‌اند که از طرف خویش عقیقه کنم لذا من در حالی که پیرمرد بودم از جانب خود عقیقه کردم.
عمر بن یزید می‌گوید: از حضرت ابی عبدالله علیه‌السلام شنیدم که فرمودند: “هرکسی گرو عقیقه خود می‌باشد و عقیقه از قربانی واجب‌تر است.”
ط) اگر کودک و مولود روز هفتم پس از زوال فوت کرده‌است استجاب عقیقه ساقط نمی‌شود ولی پیش از ظهر اگر فوت کند ساقط می‌گردد.
ی) بر والدین مولود مکروه است از عقیقه چیزی بخورند و همچنین بر کسی که نان‌خور والدین می‌باشد این فعل کراهت دارد اگرچه قابله از جمله ایشان باشد.
دلیل این حکم فرموده امام صادق علیه‌السلام است که می‌فرمایند: “پدر و هیچ یک از عیالات وی از عقیقه نخورند.” و نیز فرمودند: “برای قابله ثلث عقیقه منظور شده، پس اگر قابله مادر عقیقه کننده یا در عیالات وی داخل باشد از عقیقه چیزی برای او نمی‌باشد.”
کراهت تناول از عقیقه در حق مادر موکد است و دلیل آن فرموده امام صادق علیه‌السلام در همین حدیث است که فرموده‌اند:(۷)
ک) مکروه است استخوان‌های عقیقه را بشکنند بلکه دستور است اعضای حیوان را از هم جدا نمایند.
دلیل این حکم فرموده امام صادق علیه‌السلام است که فرمودند: “عقیقه را عضو، عضو، قرار داده و سپس آن را طبخ نمایند.”
ل) مستحب است پس از طبخ عقیقه به کیفیتی که ذکر شد مومنین را برای صرف آن دعوت کنند و اقل تعداد آنها ده تا باشد.
حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمودند: “از عقیقه مطبوخ ده نفر از مسلمانان را اطعام کنند پس اگر تعداد ایشان بیشتر باشد افضل و بهتر است.”
م) مستحب است عقیقه را با آب و نمک طبخ کنند.
استحباب در این است که گوشت را بخش بخش و تکه تکه نکنند و نیز دستور است که آن را روی آتش، بریان و سرخ نکنند چه آنکه در روایت گذشته امر به طبخ فرمود و طبخ غیر از بریان است.
معتبر در طبخ آن است که مسمای آن در خارج تحقق یابد و اقل آن این است که آن را با آب و نمک بپزند.
البته اگر غیر از آب و نمک به آن چاشنی دیگر همچون زردچوبه و ادویه و امثال آنها مخلوط کنند و یا نخود و لوبیا با آن همراه کنند ایرادی ندارد، چه آنکه اطلاق امر به طبخ در این صورت نیز صادق است بلکه چه بسا اکمل نیز می‌باشد و اینکه بعضی گفتند صرفا به آب و نمک داده شده اکتفا کرد، برای تنبیه به این امر است که اقل مراتب طبخ آن است که با آب و نمک باشد نه آنکه پختن مختصر در این باشد زیرا نص و دلیلی بخصوص وارد نشده که آب و نمک را وسیله پختن فقط قرار داده باشد، بلکه نص به طور مطلق امر به پختن نموده که اطلاق هم با آب و نمک به تنهایی صادق بوده و هم با اضافاتی که ذکر شد.
سیدمحمد آقامیری (کارشناس ارشد و مدرس حقوق- )
دکتر سیدصمد آقامیری
پی‌نوشت‌ها:
۱و -۲صاحب الوسائل درج ۱۵ ص۱۳۷
-۳ صاحب الوسائل درج ۱۵ ص ۱۲۴
-۴ مرحوم حاج میررا حسن نوری در کتاب مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۶۱۸
-۵ صاحب الوسائل درج ۱۵ ص ۱۴۴
-۶ صاحب الوسائل درج ۱۵ ص ۱۴۵
-۷ صاحب الوسائل درج ۱۵ ص ۱۵۶
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید