چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

نفت و اسرائیل؛ بنیاد بحران روابط ایران و آمریکا


نفت و اسرائیل؛ بنیاد بحران روابط ایران و آمریکا
اسکات ریتر دریاسالار سابق آمریکا ـ کسی که از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۸ تیم‌های بازرسان سازمان ملل متحد را در عراق رهبری کرده‌است ـ عدم فهم آمریکا از پیچیدگی خاورمیانه، حمایت بی‌قیدوشرط از تل‌آویو تحت فشارهای لابی طرفدار اسرائیل و دیپلماسی پیگیرانه این کشور را در کنترل منابع انرژی از دلایل واقعی مناقشه ایران و آمریکا می‌داند.
به اعتقاد وی مثال‌های فراوان تاریخی از تنازعات میان ایران و آمریکا وجود دارند که با استفاده از آن‌ها می‌توان سازوکارهای تنش فعلی را مورد بررسی قرار داد.
لوموند در تحلیلی به قلم ریتر با اشاره به روابط دو کشور ایران و آمریکا پس از وقوع انقلاب اسلامی نوشته است؛ پس از پیروزی انقلاب در ایران، اندیشه صدور انقلاب ترویج می‌شود و سفارت ایالات متحد تسخیر می‌گردد. عملیات آزادی اعضای سفارت شکست می‌خورد. استفاده ایران از متحدینش برای رویارویی با دخالت ارتش آمریکا در لبنان و حمایت هشت‌ساله آمریکا از صدام حسین در جنگ ایران و عراق، تنازع سرسختانه ایران با آمریکا در اواخر سال‌های ۱۹۸۰ یا حمایت فعلی ایران از حزب‌الله همه از جمله وقایعی هستند که می‌توان با تحلیل آن‌ها میزان تنش فعلی میان این دو کشور تجزیه تحلیل کرد.
● اسرائیل؛ یکی از عوامل دشمنی ایران و آمریکا
به استثنای وضعیت فعلی لبنان، اکثر این تنش‌ها به گذشته تعلق دارند. تنش‌هایی که در سه دهه پیش رخ داده‌اند. هنگامی که دلایل بنیادین این رویارویی‌ها را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که روابط ایران و آمریکا از چشم‌اندازی سیاه و سفید بررسی قابل بررسی نیست؛ یعنی برخلاف نظر غربیان اینگونه نیست که ایران مسبب تمامی این آشوب‌ها و تنش‌ها باشد و ایالات متحده در این میان هیچ نقشی را عهده دار نباشد.
دشمنی میان ایران، آمریکا و اسرائیل تا حدود زیادی به کینه اکثریت مردم ایران از حمایت ایالات متحده از رژیمی سرکوبگر و وحشی برمی‌گردد. این کینه که با دیدگاه مصالحه‌ناپذیر ایالات متحده در حفظ روابط خود با ایران پس از شاه پیوند خورده، موجب شده است فعالیت‌های ضدآمریکایی در ایران تشدید شوند که این امر نیز به نوبه خود باعث شده موضع دولت آمریکا علیه ایران از شدت بیش‌تری برخوردار شود. و مجموعه‌ای از این وقایع زمینه را برای قطع روابط میان دو ملت نیز فراهم آورده است.
حمایت قاطعانه ایالات متحده از رژیم صدام حسین در جنگ هشت‌ساله، خصومت میان ایران و ایالات متحده را افزایش داد. به‌گونه‌ای که ارتش آمریکا زمانی که نفتکش‌های کویتی تحت پرچم آمریکا در حال دریانوردی بودند، وارد نبرد مستقیم با ایران شد. حوادث بعدی همگی باعث شدند رژیم‌های ایران و عراق به عنوان دو دشمن ایالات متحده معرفی شوند؛ به‌نحوی‌که از سال ۱۹۹۸ ایالات متحد برای سرنگونی رژیم عراق عزم خود را جزم کرد. استراتژی‌های امنیت ملی آمریکا که تحت تاثیر عقاید ایدئولوژیک رهبران آمریکا بود، ایجاب می‌کرد برای تغییر رژیم ایران نیز تدابیری اتخاذ شود.
این گزینه‌ها در فضای سیاسی‌ای اتخاذ شدند که امکان درک واقعیت‌ها از دست رفته‌بود. گزینه تغییر رژیم زمانی مطرح شد که سیاست داخلی آمریکا به‌دلیل اشتباه در تحلیل و بدفهمی، نگاهی خشک و متصلب از واقعیت وضعیت ایران داشت. به دلیل همین فقدان تیزبینی روشنفکرانه نظام‌مند در مورد ایران است که اکثریت آمریکایی‌ها و بسیاری از رسانه‌های این کشور هم‌چنان پس از گذشت بیش‌تر از دو دهه در جست‌وجوی مدل رفتاری متناسب برای برخورد با ایران هستند.
● برنامه هسته ای؛ بهانه ای برای افزایش خصومتها
برنامه هسته‌ای ایران دلیل واقعی تنش ایران و آمریکا نیست، بلکه تنها ابزار تسهیل‌کننده کسانی است که مصمم هستند برای دریافت پول، اوضاع ایران را از نگاهی کاملا منفی‌انگارانه توصیف کنند. می‌توان در این مورد فعالیت‌های دولت آمریکا را از سال ۱۹۹۸ در مورد ایران بررسی کرد.
یکی از عوامل اصلی که گرایش به منفی‌انگاری را در مورد ایران تقویت می‌کند و بر تصمیمات دولت در حوزه امنیت ملی تاثیر می‌گذارد، دولت اسرائیل و عوامل آن در ایالات متحده است که در جهت منافع اسرائیل لابی می‌کنند. از ده سال پیش، اسرائیل جمهوری اسلامی ایران را جدی‌ترین خطر برای امنیت ملی خود محسوب می‌کند و با لابی گسترده در تلاش بوده تا ایالات متحده را به اتخاذ چنین موضعی متقاعد کند.
نگرانی آمریکا از عراق صدام حسین در طول سال‌های ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۳ مانع از این می‌شد تا دولت آمریکا نیز موضع مشابه اسرائیل را لحاظ کند. اما اوضاع رو به انحطاط در عراق و سرنگونی صدام حسین و ناتوانی در تعقیب سازمان‌های ‌تروریستی فعال در حوادث ۱۱ سپتامبر باعث شد تا در زمینه تهدیدات عمده برای کسانی که مبانی سیاست آمریکا را تنظیم می‌کنند، خلائی به وجود آید.
هم‌چنین در سال ۲۰۰۴ اسرائیل موفق شد با فشار بر سیاست آمریکا درقبال ایران دولتمردان آمریکایی را متقاعد کند، ایران کشوری است که در پی دستیابی به سلاح هسته‌ای است و یکی از تأمین‌کنندگان مالی تروریسم است و با صلح و ثبات منطقه ناسازگار است.
● مبنای دشمنی اسرائیل با ایران
۱) عدم تساهل مطلق در برابر دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای؛ به‌خصوص این‌که کشور ایران به‌عنوان یک تهدید بالقوه یا بالفعل از سوی اسرائیل در نظر گرفته شده‌است. شدت این سیاست به‌حدی است که برنامه‌های هسته‌ای با هدف تولید برق با توسل به ان‌پی‌تی از نظر اسرائیلی‌ها قابل‌پذیرش نیست.
۲) ناتوانی در حل‌وفصل دیپلماتیک موضوع حضور حزب‌الله در مرزهای شمالی‌اش
موضع اسرائیل در مورد برنامه هسته‌ای ایران و حمایت بی‌قیدوشرط آمریکا از این موضع شانس دیپلماسی را به صفر رسانده‌است. اما این یک واقعیت است که اسرائیل تحت هیچ شرایطی جاه‌طلبی‌های ایران را در زمینه مسائل هسته‌ای نمی‌پذیرد.
حزب‌الله نیز این موضوع را به دلایل زیر پیچیده کرده‌است:
۱) حزب‌الله از سوی ایران حمایت می‌شود.
۲) حزب‌الله نشان داده‌است که می‌تواند ابهت ماشین نظامی اسرائیل را در نبرد رودررو درهم بشکند.
بیش‌تر از دغدغه‌های امنیتی، این غرور ملی اسرائیلی‌هاست که در نبرد اخیر جریحه‌دار شده‌است و به‌خاطر موضع انعطاف‌ناپذیر اسرائیل دربرابر حزب‌الله است که آمریکا تحت تأثیر لابی‌های صهیونیستی، ایران را یکی از حامیان اصلی تروریسم می‌داند.
● نفت؛ عامل اصلی خصومت ایران و آمریکا
اما عامل اصلی نبرد میان ایران و آمریکا انرژی است. این موضوع نیز به جایگاه ایران در این زمینه برمی‌گردد. ایران یکی از تولیدکنندگان اصلی نفت و گاز در منطقه است.
ایالات متحده مدت زمان مشخصی است که در ارزیابی تحولات مربوط به توسعه اقتصادی بر نقش نفت و گاز خاورمیانه و آسیای مرکزی تأکید می‌کند. برای اقتصادی که به انرژی‌های فسیلی وابسته است، به‌منظور تحکیم استیلای خود بسیار مهم است که کنترل انرژی را در دست خود داشته باشد. این موضوع نه‌تنها ازلحاظ اقتصادی مورد توجه است که از منظر سیاسی و نظامی نیز از اهمیت خاصی برخورداراست.
در "معادله قدرت" که مبنای اساسی در سیاست امنیت ملی امریکاست، تسلط بر انرژی‌های فسیلی نقش مهم و تأثیرگذاری را ایفا می‌کند. منطقی که آمریکا را به تسلط بر خاورمیانه وادار می‌کند، وجود منابع سرشار انرژی در خاورمیانه است. موضوع ایران از حساسیت خاصی برخوردار است؛ زیرا این کشور تأمین‌کننده اصلی انرژی دو کشور چین و هند است که در اقتصاد جهانی از رشد قابل توجهی برخوردار هستند.
ایالات متحده درصدد است با کنترل منابع انرژی ایران و سایر کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی آهنگ رشد اقتصادی چین و هند را تنظیم کند. این ابزار اهرمی حیاتی برای امنیت ملی آمریکا در روابط خود با این دو کشور آسیایی و سایر کشورهای جهان است.
می‌توان به این نتیجه رسید که موضوع‌های عنوان‌شده از عوامل اصلی تنش میان ایران و آمریکاست. با اتخاذ یک سیاست رئالیستی می‌توان بسیاری از این معضلات را حل کرد، اما دو عامل عمده به نظر غیر قابل حل می‌رسند. یکی دشمنی اسرائیل با ایران است و دیگری نیاز آمریکا به منابع انرژی جهان.
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو


همچنین مشاهده کنید