جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

بن لادن و ماتریکس


بن لادن و ماتریکس
بن لادن، این ثروتمند سعودی با آن چهره آرام، سکنی گزیده در دورافتاده ترین و بدوی ترین مناطق جهان، متکی بر شبکه یی سامان یافته بر مبنای ایمان همانقدر که ریشه در سنت دینی شرقی دارد، در سنت داستانی غربی نیز همتایانی می یابد.ماتریکس را همه دیده ایم. ساکنان زایان چه کسانی هستند. مشتی خرابکار و به معنای واقعی کلمه تروریست. آنچه برای وارد شدن به زایان باید پذیرفت این است که آنچه می بینیم آن چیزی نیست که واقعاً هست. آنچه می بینیم برساخته ماتریکس است. ماتریکس چیست و چه می تواند باشد؟ سرمایه داری جهانی، امپریالیسم و در مورد خاص، قدرت های صلیبی. مورفئوس به نئو تعلیم می دهد آنانی که در ماتریکس هستند هر یک، یک دشمن بالقوه هستند چرا که در هر لحظه می توانند به نگهبانان ماتریکس تبدیل شوند.
از این رو به اصطلاح شرعی خونشان حلال است. در جایی از ماتریکس می بینیم که مورفئوس در پاسخ به نئو می گوید اگر کسی در ماتریکس کشته شود واقعاً هم کشته می شود. بنابراین می بینیم آن بیچاره هایی که در مبارزات آزادیبخش نئو مثل برگ خزان به زمین می ریزند آدم هایی گوشت و پوست و خون دار هستند، نه مشتی برنامه غیرواقعی. خب ما در ماتریکس با کسانی طرفیم که فکر می کنند دیگران همه در جهل مرکبند و آنها وظیفه دارند آنها را نجات بدهند، فکر می کنند دیگران همه عوامل بالقوه دشمن هستند.
فکر می کنند حقیقتی را در اختیار دارند بنابراین آن حقیقت آنان را مجاز می سازد دیگران را بکشند و اینجا و آنجا را منفجر کنند و مردم را تکه پاره؛ خب در جهان واقعی به این می گویند تروریسم. برادر متواری بن لادن هم همین کارها را می کند. او هم حقیقتی را در اختیار دارد که مجازش می سازد این و آن را تکه پاره کند و ککش هم نگزد هیچ بلکه مثل نئو به مقام آن یگانه، آن منجی نیز عروج کند. اما اتفاقاً ذهنیت بن لادن ذهنیتی غیراسطوره یی تر از ذهنیت خالقان و هواداران ماتریکس است چرا که بن لادن هنوز اعلام نکرده است منجی یا قائم است. بن لادن اتفاقاً خواست هایی کاملاً این جهانی دارد یعنی اینکه اولاً قدرت های صلیبی از اراضی مسلمانان به خصوص اراضی مقدسه خارج شوند و ثانیاً حکام بددین اسلامی حکومت را رها کنند تا امارات اسلامی آقای بن لادن در آنها مستقر شود. چنان که می بینیم حضرتش هنوز خیالاتی از جنس مورفئوس و نئو را در سر نمی پروراند.
آن خشونت مقدس ماتریکس اتفاقاً ریشه اش تا اعماق تاریک تاریخ امتداد می یابد و مستقیماً از مکاشفات یوحنا سر در می آورد. آنجا که در مکاشفات، جز کسانی که نشان پدر را بر پیشانی دارند و طبیعتاً تعداد محدودی هستند دیگر ساکنان زمین همگی هلاک می شوند. به راستی استقبال های عجیب و غریب و مجنونانه از ماتریکس به چه معناست؟ مگر جز این است که بن لادن همان مورفئوس و نئوی ماتریکس است. یعنی اگر زن بن لادن مثل فتیش ها لباس می پوشید و بن لادن در اعماق غارهای توره بوره مراسم رقص همگانی به راه می انداخت مشکل حل می شد؟ بن لادن خیال تجسم یافته غرب است، ناخودآگاه سرکوب شده یی است که سر بر آورده است و چشم بر چشم خودآگاه دوخته است و اتفاقاً پابرجاترین و باوفاترین پیروانش را نیز نه در لایه های فقیر و بیسواد و عقب مانده توده های مسلمان که در میان نخبگان مدرن اما سرخورده و متنفر از غرب آن می یابد.
چه چیز ما را مجاز می سازد اینگونه عاشقانه در نئوی ماتریکس بنگریم اما به همان میزان از بن لادن متنفر باشیم؟ اما ماجرای عملیات انتحاری نیز ماجرایی شنیدنی است. نئوی ماتریکس نیز در نهایت دست به نوعی عملیات انتحاری می زند. از او سابقه دارتر در این امر فرودو بگینز در ارباب حلقه هاست. او نیز باید حلقه قدرت را که نماد قدرت سائورون (نماد شر) است در اوج قدرت سائورون به قلب موردور (سرزمین تاریک) ببرد و در همان آتشی که در آن ساخته شده بیفکند تا باراددور (برج تاریک) نابود شود و موردور به زانو در بیاید. خب این عملیاتی است که بازگشتی از آن متصور نیست و در نهایت احتمالاً تنها لطف و مشیت پنهان ایلوداتار بوده است که موجبات نجات فرودو را فراهم کرده است.
در نهایت آنچه فارق میان نئوی ماتریکس و بن لادن امر واقع است مساله خیر و شر است و آن حقیقتی که هریک گمان می برند در اختیار دارند؟ انسان عصر جدید کوشیده است خود را از چنگال انتخاب میان خیر و شر که در هر لحظه زندگی گلوی آدمی را می فشارد رها سازد و در این میان ظاهراً بهترین راه را این دیده است که کل مساله را بالکل منکر شود و موضوعیت خیر و شر را منتفی بداند و وظیفه خود برای انتخاب میان خیر و شر را به صورت طرح و ساخت به داستان نویس ها و کارگردان ها واگذار کند و نبرد خیر و شر را در عالم خیال و ایماژ پی بگیرد اما خیر و شر ناگهان در عالم واقع با تمامی سنگینی حادثه بر سر آدمی آوار می شوند. مساله همواره انتخاب میان خیر و شر بوده است. مساله همچنان انتخاب میان خیر و شر خواهد بود.
احمد بدره یی زواردهی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید