جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

آسیب پذیری دانش آموزان گلخانه ای


آسیب پذیری دانش آموزان گلخانه ای
بی شک خانواده مهمترین و اصلی ترین نهاد تربیتی جامعه است و نخستین آموزشگاه و پرورشگاه فرد محسوب می شود، از این رو بیان هرگونه سخنی درباره تربیت نوجوان و جوان، بدون توجه به نقش حیاتی خانواده، نادرست است.
صنعتی شدن و شهرنشینی، ساختار خانواده را دچار تحول کرده و نیازها و انتظارهای جدیدی به وجود آورده است و بزرگترین مشکل انسانها، فقر ارتباط و ناهماهنگی میان والدین و فرزندان و همچنین میان فرزندان و والدین و دانش آموزان و مربیان آنهاست.
امروزه خانواده به تنهایی منتقل کننده میراث فرهنگی نیست، بلکه جامعه از طریق مدرسه و رسانه ها این نقش را به طور ظریف، عمیق و همه جانبه ایفا می کند.
به طور معمول دوره نوجوانی - دوازده تا هجده سالگی - به دو مرحله تقسیم می شود؛ مرحله اول با آغاز نوجوانی از دوازده تا پانزده سالگی و مرحله دوم یا پایان نوجوانی از پانزده تا هجده سالگی است.
دوره آموزش راهنمایی تحصیلی مقارن با مرحله اول نوجوانی و دوره دبیرستان با مرحله دوم نوجوانی همزمان است.
در فرایند تعلیم و تربیت و رشد یکی از اثر بخش ترین روشها، برقراری رابطه انسانی با نوجوان و حفظ و تأمین عزت نفس و احساس خود ارزشمندی نوجوان است.
نوجوان در این دوره به ارزیابی و بازنگری روابطش با معلمان و والدین می پردازد و ممکن است در نتیجه ارزیابی نوجوان از معلمان و والدین خودکه زمانی قهرمان او محسوب می شده اند، اکنون منفی و نامطلوب باشد.
هدف اصلی از تعلیم و تربیت آموزش و پرورش اصل آماده سازی نوجوان برای زندگی در دنیای واقعی است و این هدف در تمام سطوح چه رسمی و چه غیر رسمی، چه مدرسه و چه جامعه و یا خانه، مهم است. برای رسیدن به این اصل باید نوجوانان را با واقعیتهای تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی آشنا کنید و آموزش به او بدهید که برای زیستن در این دنیا آماده شود.
آموختن برای زیستن، باید هدفی باشد که تمامی اهداف معلمان و مربیان حول آن بچرخد وقتی نوجوان از آموزگار خود دلیل می خواهد، باید در این شرایط با او صمیمانه و مستدل صحبت کرد.
باید به نوجوان برنامه ریزی، بودجه بندی و اولویتها را شناساند، نوجوان باید یاد بگیرد که صبر کند، موانع را بشناسد، با ناملایمات و مشکلات دسته و پنجه نرم کند و یاد بگیرد که چگونه با وضع موجود کنار بیاید.
او باید در دنیای واقعی و شرایط طبیعی آموزش ببیند و تربیت شود. دراین باره جمله معروفی است که می گوید: گلهایی که در گلخانه پرورش می یابند، زود پرپر می شوند و زمانی که دانش آموز در یک محیط گلخانه ای تحصیل می کند و تربیت می شود، میزان آسیب پذیری او بالا می رود و از واقعیتهای جامعه دور می شود.
اصل الگوپذیری و همانند سازی بی شک از مهمترین و اثر بخش ترین روشهای یادگیری و اجتماعی شدن نوجوان به شمار می رود. نوجوان از طریق همانند سازی با معلمان و اولیا و افراد جامعه یاد می گیرد که چگونه رفتار کند. شایان ذکر است، یکی از علل ناهنجاری اجتماعی و بزهکاری، الگوبرداری نادرست است، زیرا فرایند الگو برداری نوجوان به طریق نامطلوبی صورت می گیرد.
معلمان موفق می توانند الگوهای شایسته ای برای نوجوانان باشند و نوجوانان هر چه را از جامعه کسب کنند، دوباره به جامعه تحویل خواهند داد و به قول مولوی:
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
معلمانی که دانش آموزان خود را سرزنش و تحقیر می کنند، در چنین شرایطی دانش آموز را دچار تعارض و کشاکش روانی می کنند که این هسته اضطراب در درون نوجوان شکل می گیرد و بعدها به صورت ناهنجاریهای رفتاری بروز می کند.
تحقیر، سرزنش، مقایسه کردن، داشتن انتظارات نابجا در محیط مدرسه و خانه موجب ناامنی درونی یا آشفتگی عاطفی نوجوان می شود.
این وضعیت تعادل روانی نوجوان را مختل می سازد و او برای دستیابی مجدد به تعادل حیاتی - روانی به رفتارهایی از قبیل لجبازی، پرخاشگری، اعتیاد، ناخن جویدن و غیره متوسل می شود.
هنگامی که معلمان و اولیا با نوجوان رو به رو می شوند باید با او برخورد مثبت داشته باشند و به دنبال نکات مثبت او باشند و تواناییهای او را مد نظر داشته باشند و هنگام رویارویی با یک مشکل یا مسأله رفتاری، همواره این نکته را در نظر داشته باشید که مسأله در یک طرف و شیوه برخورد با مسأله در طرف دیگر قرار دارد.
یک آموزگار موفق می تواند از ارتباط کلامی و عاطفی استفاده کند و دانش آموزان را وادار به درس خواندن کند، بدون هیچ گونه تنشی و برای رفع مشکلات راه حلهای متفاوتی عرضه نماید و بدیهی است هر شیوه برخورد، پیامدهای متفاوتی را به دنبال خواهد داشت.
منیژه اسماعیلی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید